سرانجامِ ازدواج سینا حجازی با میترا حجار چه شد؟

صدرالدین حجازی، بازیگر پیشکسوت می‌گوید کار کردن با امــــرالله احـمـدجـو، نـاصـر تـقـوایـی و داود میرباقری همیشه برایش در اولویت بوده است، چرا که کارگردانان ارزشمندی هستند. این بازیگر، همچنین از ازدواج پسر خود (سینا حجازی) که خواننده است، خبر داد و در این زمینه، شایعه ازدواج او با میترا حجار را مربوط به سه سال پیش دانست.

به گزارش تازه‌نیوز، رویداد۲۴ نوشت: مـی گویند «درخـــت هـر چـه بـــارش بیشتر شــود ســرش پایین‌تـر مـی‌آیـــد»، ایــن ضرب‌المثل بــرای صدرالدین حجازی همچون دیــگــر پــیــشکــســوتــان صــــدق مـــی‌کـنـد. بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در هر ساعتی از شبانه‌روز که تماس بگیری، با رویی گشاده پاسخ‌گوست. بازیگری را در نوجوانی با خاک صحنه خوردن از زادگاهش، شهرضا آغاز کرد. قطار بازیگری، او را به سمت بازی در آثار نمایشی همچون «کوچک جنگلی»، «روزی روزگاری»، «چاردیواری»، «زیرزمین»، «کیمیا»، «نابرده رنج»، «مرد دوهزار چهره» و «مختارنامه» سوق داد و همزمان در سینما با بازی در فیلم‌هایی همچون «ناخدا خورشید»، «سنتوری» و «تردید» ایفاگر نقش‌های منفی و خاکستری شد و ایـن مسیر پرپیچ‌وخم و پرچالش را با نقش‌آفرینی در شخصیت‌های غالبا منفی در بیش از پنج دهه ادامـه داد. به بهانه بازی او در سریال در دست ساخت «جشن سربرون» با این پیشکسوت هم‌کلام شدیم.

مدتی اســت کـه کـم کـاریـد. ایــن روزهــا مشغول انجام چه کاری هستید؟

مشغول بـازی در سریال «جشن سربرون» مجتبی راعی هستم که فیلم‌برداری آن رو به اتمام است. در این سریال یکی از نقش‌های اصلی به نام «شوکت‌خان» را ایفا می‌کنم. صحبت‌هایی هم با سعید آقاخانی به منظور بازی در سریال جدیدش، «راز بقا» برای شبکه نمایش خانگی داشتم. در دوران کرونا کار خیلی برای‌مان سخت شده است.

خدا را شکر خانه‌نشین نیستید و مشغول کار هستید.

آن‌قدر مشکلات زیاد است که نمی‌دانم کدام یک را بگویم. اگر خانه بنشینی، اعصابت به هم می‌ریزد و اگر هم کار کنی، در شرایط کرونا سختی‌های خودش را دارد.

البته، چون اغلب پیشنهاد‌ها بر اساس ارتباط‌ها صورت می‌گیرد، وقتی به بازیگری در این شرایط پیشنهادی ارائـه می‌شود، می‌پذیرد.

مشکلی برای انتخاب ندارم، چون سال‌هاست کار می‌کنم و ارتباط‌های زیادی دارم. سال گذشته حدود ۱۵-۱۶ کار به من پیشنهاد داده شد، اما به دلم ننشست.

مردم شما را به واسطه آثار خوبی که بازی کـرده‌ایـد، می‌شناسند. بفرمایید در چه مقطعی به این حرفه ورود کردید؟

من عاشق بازیگری بـودم و از سال ۱۳۴۵ فعالیتم را با بازی در تئاتر در زادگاهم، شهرضا شروع کردم. ورودم به این حرفه با یک اتفاق شکل گرفت، دوچرخه‌ای داشتم و هر روز از پنجره آمفی‌تئاتر شهر، تمرین‌های تئاتر «صراف‌خانه عبدا…» را تماشا می‌کردم. یک روز یکی از بازیگران سر تمرین حاضر نشد و کار را لنگ گذاشت و خودم پیشنهاد بازی دادم. آن‌ها بـاور نمی‌کردند، اما وقتی سر تمرین رفتم، چون مدت‌ها بود از پشت پنجره نگاه می‌کردم، دیالوگ‌ها را حفظ بودم و همان‌جا مرا پذیرفتند و وارد شدم. در سال ۴۸ وارد دانشکده هنر‌های دراماتیک شدم و در سال ۵۶ بـرای بهترین بازیگر مرد، جایزه اسب طلایی جشنواره بین‌المللی تئاتر را دریافت کردم که فقط همان یک سال برگزار شد. اولین کار تصویری حرفه‌ای‌ام بازی در فیلم «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی بود. همزمان با بازی تدریس هم می‌کردم و بیش از پنج دهه است که در حرفه بازیگری فعالیت می‌کنم.

در این حرفه بازنشسته هم هستید؟

بله، من کارمند اداره تئاتر به عنوان کارگردان و بـازیـگـر بـــودم. در فرهنگ و هنر سابق استخدام شدم و در وزارت فرهنگ و ارشاد فعلی بازنشسته شدم.

با کدام بازی‌تان در بین بینندگان دیده شدید؟

نمی‌دانم، این را باید مخاطب بگوید البته آن اثری که راضی هستم و دوستش دارم نقش «خولی» در «مختارنامه» بود. معتقدم کار‌های خوب دیگرم هم «روزی روزگــاری»، «تفنگ سرپر»، «زیرزمین» و «پادری» بودند.

همان‌گونه که اشاره کردید، یکی از نقش‌های بسیار متفاوتی که از شما دیدیم خولی در «مختارنامه» بود، آن نقش را پر چالش و متنوع می‌دانید؟

برای نقشم خیلی زحمت کشیدم. من فرزند یک روحانی هستم و شخصیت‌های تاریخی را می‌شناسم و اطلاعاتی را هم کسب کردم و می‌دانم که نقش متفاوتی در کارنامه‌ام محسوب می‌شـود. داوود میرباقری هم سنگ تمام گذاشت و در خوب درآمدن نقش با ریزه‌کاری‌های خاصش تاثیرگذار بود.

بـرای بـازی در سریال «سلمان فارسی» میرباقری قرارداد بسته‌اید؟

دعوت به کار شده‌ام و حرف‌های اولیه هم زده شده است، اما وارد جزئیات نشده‌ایم.

شما در دوران کــاری‌تـان با کـارگـردان‌های سرشناس و حرفه‌ای کار کرده‌اید، اگر فرصتی فراهم شود مجددا دوست دارید با کدام یک همکاری داشته باشید؟

امــــرا… احـمـدجـو، نـاصـر تـقـوایـی و داوود میرباقری برایم در اولویت هستند. آن‌ها کارگردان‌های ارزشمندی برایم هستند. البته تعداد کارگردان‌ها زیاد است.

شما دو تجربه همکاری با امرا… احمدجو و خسرو شکیبایی دارید: «تفنگ سرپر» و «روزی روزگاری». چه خاطره‌ای از زنده‌یاد شکیبایی دارید؟

خسرو انسان بامحبت و باگذشت و بازیگر توانایی بـود. در آن مقطع قـرار بـود امــرا… احمدجو نقش «مراد بیگ» را به جمشید هاشم‌پور بدهد، اما بنا به دلایلی نشد و خسرو نقش را پذیرفت و در طول کار بسیار رابطه صمیمانه‌ای داشتیم و با هم زندگی کردیم.

شما رنگین‌کمانی از نقش‌هــا را در کارنامه‌تان دارید، از مثبت گرفته تا منفی و خاکستری، اما قبول دارید مخاطب شما را بیشتر با نقش‌های منفی‌تان می‌شناسد؟

تمام نقش‌های منفی‌ام را دوست دارم. اگر پیشنهاد همزمان نقش مثبت و منفی داشته باشم، نقش منفی را ترجیح می‌دهم، چون پر از چالش، اتفاق و حادثه است و می‌توانم روی نقش کار کنم. نقش‌های منفی ابعاد مختلف و پیچیده‌ای دارند. آدم خوب بودن سخت نیست بلکه آدم خوب بودن و نقش بد را به نمایش گذاشتن اندکی سخت است، البته نمی‌گویم آدم خوبی هستم، ولی در مجموع بد نشان دادن خود آدم خیلی سخت است.

برای جان بخشیدن به نقش‌های متفاوت منفی علاوه بر فیلم‌نامه چه چیز‌هایی را برای خود در نظر می‌گیرید؟

برای انتخاب یک نقش در درجه اول فیلم‌نامه برایم اهمیت دارد، سپس کارگردان و بعد مفهوم و محتوای آن، سپس دربــاره ویژگی‌های آن شخصیت تحقیق می‌کنم تا بتوانم آن را به درستی درآورم.

چرا پسرتان سینا راه شما را ادامه نداد؟

سینا زمانی که شش ساله بود، نقش پسرم را در فیلم «از بلور خون»، آن هم یک بار برای همیشه بازی کرد و بعد به سمت خوانندگی رفت. یک خبر خوش می‌خواهم به شما بدهم؛ او جمعه دو هفته پیش ازدواج کرد.

بسیار به شما تبریک می‌گویم چرا که شایعه ازدواج سینا با میترا حجار سال‌ها سر زبان‌ها بود.

این موضوع مربوط به سه سال پیش است. سینا با یک خانم هنرمند و تحصیل‌کرده سینما و عکاسی که سلبریتی هم نیست، ازدواج کرد.

بزرگ‌ترین آرزوی‌تان چیست؟

کــارم را با زحمت شــروع و بــرای رسیدن به این جایگاه تلاش کردم و دوست دارم آخر و عاقبت این اعتباری که در سال‌های بازیگری‌ام کسب کرده‌ام، کم نشود و ماندگار شوم.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.