چرا ریزشهای بورس تمام نمیشود؟
در چند مدت اخیر اگر رشدی در بازار اتفاق افتاده به خاطر کارایی اقتصاد و پویایی بازار سرمایه نبوده است تا رشد مداوم و اثربخشی در اقتصاد کشور داشته باشد
به گزارش تازه نیوز و به نقل از فرارو، در ادامه ریزشهای ۱۶ ماهه بورس، شاخص کل ابرکانال یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد را هم از دست داد و به کانال پایینتر سقوط کرد. البته در طول ماههای اخیر شاخص بین کانال یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحد نوسان میکند. با این وجود هنوز نتوانسته به ابرکانال تاریخی فتح شده پیشین خود یعنی ۲ میلیون واحد دست پیدا کند. در این مدت نیز بیشتر سرمایه گذاران بلند مدت بازار سرمایه بین ۳۰ تا ۶۰ درصد متضرر شده اند.
کارشناسان و فعالان بازار عوامل مختلفی را برای ریزشها و نوسانهای فرسایشی معرفی میکند. اما مهمترین آنها را عدم امید به آینده و نگاه منفی دولت به بازار سرمایه را به عنوان عوامل اصلی ریزشها عنوان کرده اند.
در مورد ریزشهای کوتاه مدت نیز تحلیلگران معتقدند انتشار لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ و افزایش فشار بر صنایع تولیدی باعث ریزش بازار بورس شده است.
بررسیها نشان میدهد که در ده روز معاملاتی گذشته، بازار بورس ۸ روز را قرمز و ۲ روز را سبز پشت سر گذاشته است.
علت ریزشها و نوسانهای فرسایشی چیست؟
چرا ریزشهای بازار بورس تمام نمیشود؟ حمید میرمعینی، کارشناس بازار بورس در گفتگو با فرارو گفت: مهمترین عامل عدم اطمینان به آینده است. اما به صورت کلی این عدم اطمینانی که سرمایه گذاران نسبت به آینده بازار دارند به خاطر جایگاهی است که بازار ما نزد مسئولین دارد. به هر حال سرمایه گذاری اصل و زیر بنای رشد اقتصادی است و رویکردی که دولت در این چند ماهه استقرارش نسبت به بازار سرمایه و سرمایه گذاری داشته، رویکرد امیدوار کنندهای نبوده است. از تصمیمات، سیاستگذاریهای کلان و نوع نگاهی که به بازار دارند مشخص است که همچون گذشته بازار سرمایه ما در نگاه مسئولین جایگاه با اهمیتی ندارد.
او با اشاره به اینکه نگاه مسئولین، شاخصهای کلان اقتصادی، عدم خوش بینی به آینده اقتصادی و سیاسی باعث شده که بازار با چنین افت و خیزهای عمیقی روبرو شود، افزود: این عدم خوش بینی همچنین سبب شده که سرمایه گذار جدیدی وارد بازار نشود و آنهایی هم که سهامدار بوده اند عطای بازار را به لقایش ببخشند و کامل از بازار خارج شوند.
میرمعینی ادامه داد: واقعیت این است که نگاه مثبت به بازار سرمایه است که میتواند موتور محرک رشد اقتصادی ما باشد و نهضت سرمایه گذاری را ایجاد کند، به نوعی که زیرساختها و زیربناهای اقتصادی کشور احیا شود و در آینده باعث تحرک اقتصاد ما بشود. اگر نگاهها مثبت شود این قابلیت در بازار ما وجود دارد.
این کارشناس بازار سرمایه به لایحه بودجه سال آینده دولت هم اشاره کرد و گفت: اگر به لایحه بودجه نگاه کنیم میبینیم که انواع و اقسام فشار به بخش تولید وارد شده تا به نوعی هزینههای جاری دولت را تامین کنند. این مسئله خطرناک است، به این خاطر که اگر سرمایه گذار به بازدهی مورد انتظارش نرسد، اندوخته اش را وارد بازار سرمایه نمیکند و این پولها را به سمت بازارهای سوداگری و دلالی میبرد که هیچ صرفه اقتصادی اقتصادی برای کشور ندارد. در نتیجه آن اشتغال زایی ایجاد نمیشود، تولید ناخالص داخلی افزایش پیدا نمیکند و باعث ایجاد چالش برای حال و آینده خواهد شد. در چنین شرایطی زیرساختهای اقتصادی در آینده پاسخگوی رشد جمعیت و رشد تقاضا نخواهد بود. در نتیجه نیز با تورم و چرخه اقتصادی منفی رو به رکود روبرو خواهیم شد.
نگاه مسئولین به بازار سرمایه درست نیست
او افزود: با این وجود اگر قرار باشد که بازار سرمایه رشد پیدا کند باید نگاه مسئولین تغییر کند. نگاه مسئولین در حال حاضر نگاه درستی نیست و صرفا به عنوان بازار سفته بازی و دلالی به آن نگاه میکنند. از طرفی متولی بازار سرمایه هم نتوانسته به درستی نقش بازار را برای مسئولین اقتصادی تشریح کند که چگونه بازار سرمایه میتواند در اقتصاد نقش آفرینی کند، چگونه میتواند نقش تامین نقدینگی و تامین مالی بنگاههای اقتصادی را بهتر از بانکها ایفا کند.
میرمعینی معتقد است که این وظیفه متولی بازار سرمایه است که با تدوین یک برنامه مناسب و استراتژی درست راهبردی، نگاه مسئولین را تغییر دهد و نگاه به سرمایه گذاری مستقیم و غیر مستقیم از طریق بورس و بازار اولیه را ایجاد کند.
او میگوید در حال حاضر نیاز روز کشور ما ایجاد یک نهضت سرمایه گذاری است. تا زمانی که نگاه جدیدی به حوزه سرمایه گذاری ایجاد شود، اقتصاد ما رو به رشد نخواهد رفت و از این مشکلات اقتصادی رها نخواهیم شد.
این کارشناس بر این عقیده که تغییر نگاه دولت میتواند برای دو طرف اتفافات مثبت اقتصادی را رقم بزند.
او در این رابطه گفت: شاید اگر نگاه دولت تغییر کند و حمایتهای متفاوت دولت از صنایع همچون در اختیار گذاشتن تسهیلات، مواد اولیه، خوراک، تغییر در رویه عوارض و تعرفهها و… صورت بگیرد، نهضت سرمایه گذاری مناسبی در کشور رقم خواهد خورد. در چنین شرایطی حتی خود دولت هم منتفع خواهد شد. دولت در حال حاضر بزرگترین فعال اقتصادی کشور است و در بازار سرمایه نیز بیش از ۶۰ تا ۶۵ درصد سهام شرکتهای موجود در بازار سرمایه، مدیریت و یا تملک شان در اختیار دولت است. در چنین شرایطی اگر بازار سرمایه بتواند به آن نقش و جایگاه اصلی خود که در اقتصاد کشورهای پیشرفته وجود دارد، دست پیدا کند به نفع دولت خواهد بود. به این دلیل که هم داراییهای دولت افزایش پیدا میکند و هم درامدهای مالیاتیاش از طریق افزایش عملکرد این شرکتها منتفع میشود. علاوه بر آن شرکتهای خصوصی هم تقویت خواهند شد و اقتصاد کارامدتر میشود.
میر معینی افزود: در چند مدت اخیر هم اگر رشدی در بازار اتفاق افتاده به خاطر کارایی اقتصاد و پویایی بازار سرمایه نبوده است تا رشد مداوم و اثربخشی در اقتصاد کشور داشته باشد. بلکه تنها به خاطر شاخصهای بد اقتصادی همچون تورم و افزایش نرخ ارز رخ داده است. با این وجود اگر نوع نگاه و رویکرد مسئولین اقتصادی دولت به بازار سرمایه تغییر نکند و بازار نتواند جایگاه خود را در اقتصاد پیدا کند، ما همچنان افت و خیزهای عمیق را در بازار سرمایه شاهد خواهیم بود.