رمزگشایی از تهدیدهای اخیر اسرائیل علیه ایران
«واقعیتهای سیاسی در منطقه خلیج فارس به نحو قابل توجهی در حالِ تغییرند و این تغییرات، به هیچ عنوان در راستای منافع اسرائیل قرار ندارند».
به گزارش تازهنیوز و به نقل از فرارو، پایگاه خبری “میدل ایست آی” در گزارشی، سعی کرده دلیل تشدید لفاظیها و مواضع تهدیدآمیزِ اخیر مقامهای اسرائیلی علیه ایران را در چهارچوبِ گسترده ترِ تحولات منطقه ای، بررسی و تحلیل کند. در این راستا، میدل ایست آی به این نکته اشاره کرده که روندِ تحولات منطقه ای، به هیچ عنوان در راستای منافع اسرائیل نیست و همین مساله تل آویو را نسبت به اوج گیری قدرت ایران و در نقطه مقابل، تضعیف موضع این رژیم و انزوای منطقهای آن، به شدت نگران کرده است.
پایگاه خبری میدل ایست آی در این رابطه مینویسد: «در هفتههای اخیر، اسرائیل مجموعهای از پیامها و سیگنالهای هشدار آمیز را در مورد ایران ارسال کرده و سعی نموده از این طریق، راه را جهتِ هدف قرار دادنِ تاسیسات هستهای ایران (بواسطه جلب حمایتهای بین المللی در این زمینه) و در عین حال تضعیف روند مذاکرات هسته ایِ وین، هموار سازد.
به گزارش فرارو، اواخر ماه گذشته میلادی، “نفتالی بنت” نخست وزیر اسرائیل از آمادگی اسرائیل جهتِ تشدید تنشها با ایران خبر داد و به این نکته اشاره کرد که “اسرائیل به هیچ گونه توافق هستهای با ایران، متعهد نخواهد بود”. وی در این رابطه گفته است: “حتی اگر توافقی هم با ایران منعقد شود و بازگشت به برجام اتفاق بیفتد، بدون تردید اسرائیل به یکچنین توافقی تعهدی ندارد و اساسا الزام و محدودیت را نیز بر اساس این توافق، پیش رویِ خود نمیبیند”. نفتالی بنت حتی بر خودمختاریِ بیش از پیش اسرائیل در انجام اقدامات غیرسازنده علیه ایران نیز تاکید کرد.
این نوع از دیدگاههای خاصِ نفتالی بنت در شرایطی مطرح شده اند که جدیدترین دور از مذاکرات هستهای میان ایران و طرفهای بین المللی برجام در حال پایان یافتن است. توافقی که سال ۲۰۱۸ دولت ترامپ به صورت یکجانبه از آن خارج شد و سپس تحریمهای گستردهای را ورای برجام علیه ایران وضع کرد.
اسرائیل نیز همچون دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا اعتقاد دارد که توافق برجام جهت مهارِ پیشرفتهای اتمی ایران، کاملا ناکافی است و حوزه آن نیز باید گسترش یابد (مسائلی نظیر قدرت موشکی و نفوذ منطقهای ایران را نیز باید در برگیرد).
تاکنون بر اساس گزارشهای مختلف، مقامهای ارشد دفاعی اسرائیل تلاشهای زیادی انجام داده اند تا آمریکاییها را قانع سازند که به تاسیسات اتمی ایران حمله کنند. با این حال باید در این نقطه این سوال را مطرح کرد که پایان این بازی چه خواهد بود؟
راهبردهایِ آشنا
اقدامات اخیر اسرائیل علیه ایران، بار دیگر یادآورِ رویههای این رژیم در بحبوحه انعقاد توافق برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی هستند. در آن زمان، نخست وزیر سابق اسرائیل “بنیامین نتانیاهو” از رئیس جمهور وقتِ آمریکا یعنی “باراک اوباما” درخواست و اصرار فراوان داشت تا هر چه سریعتر روند مذاکرات با ایران را متوقف سازد. وی به طور مکرر ادعا میکرد که اسنادی را از توسعه قابل توجه فعالیتهای اتمی ایران در اختیار دارد. هدف اصلی اسرائیلیها در آن زمان، تصویرسازی از ایران به عنوان یک دولتِ شرور در عرصه بین المللی بود. دولتی که به صورت سیستماتیک، ماهیتی نظامی دارد.
اضافه بر این، تحولات غیرقابل پیش بینیِ زیادی در مدت اخیر در سطح منطقه خلیج فارس اتفاق افتاده اند که تحلیل آنها نیز ضروری به نظر میرسد: در این راستا، افغانستان بار دیگر به کنترل طالبان درآمده است، دولتهای عربی روند عادی سازی روابط خود با نظام سوریه به ریاست جمهوری “بشار اسد” را تشدید کرده اند، عربستان و ایران وارد فرآیند مذاکرات مرتبط با تنش زدایی از روابط خود شده اند، و “ابراهیم رئیسی” به عنوان رئیسی جمهوری که مواضع محکم و سختی مخصوصا در عرصه سیاست خارجی ایران دارد، قدرت را در این کشور به دست گرفته و کرسی ریاست جمهوری ایران را در اختیار گرفته است.
از این منظر، واقعیتهای سیاسیِ منطقه خلیج فارس به نحو قابل توجهی تغییر کرده اند و این تغییرات به هیچ عنوان در راستای منافع اسرائیل نیستند. علی رغمِ “توافق ابراهیم” (عادی سازی روابط اسرائیل با برخی کشورهای عربی)، تحولات منطقهای به شدت به ضرر اسرائیل بوده اند و مدام جایگاه آن را در منطقه تضعیف کرده اند.
در این چهارچوب، در حالیکه “بنیامین نتانیاهو” از ایده “مهارِ ایران” به عنوان توجیه اصلی برای انعقاد پیشبرد دستور کار توافق ابراهیم و عادی سازی روابط با کشورهای عربی استفاده میکرد، حرکتِ کنونی روابط ایران و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به سمت تنش زدایی میتواند تا حد زیادی نقش اسرائیل را در منطقه کمرنگ و آن را به بازیگری منزوی تبدیل کند. جدای از این ها، این روند تا حد زیادی این ادعایِ اسرائیل که ایران یک دولت شرور و بازیگری مخرب در منطقه خاورمیانه است را نیز تضعیف میکند.
خطر و تهدیدِ حملات سایبری
یکی دیگر از مولفههایی که در مورد کنشگریهای اسرائیل در مورد ایران میتواند بسیار مهم تلقی شود، گزاره حملات سایبری اسرائیل است که گفته میشود (بر اساس آنچه منابع خبری و رسمیِ مختلف اعلام کرده اند) این رژیم در سالهای اخیر در چندین نوبت دست به انجام حملاتی از این نوع علیه ایران زده و آمریکا نیز تا حد زیادی چشمان خود را بر این حملات بسته است. در این راستا، بسیاری بر این باورند که مقامهای اسرائیلی در تماس با مقامهای آمریکایی، جدای از درخواستهای خود جهت انجام حملات نظامی علیه ایران، عملا بر گزینههای سادهتر و در دسترستر یعنی انجام حملات سایبری علیه ایران نیز تاکید فراوانی دارند.
حملات سایبری به اسرائیل اجازه میدهند تا تبلیغات و لفاظیهای ضدایرانی خود را تا جای ممکن تشدید کنند. هنگامی که این حملات را با حملات سنتی نظامی مقایسه میکنیم: حملات سایبری از خطر کمتری برخوردارند، به راحتی انجام میشوند، و در نهایت اعتراضات و انتقادات بین المللیِ به مراتب کمتری را نیز از تل آویو بر میانگیزند.
در عین حال، در بحبوحه تجدیدِ لفاظیهای ضدایرانی در واشنگتن و تل آویو، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نظیر امارات، که هم با اسرائیل روابط تازهای را تعریف کرده اند و هم تا حد زیادی به سمت تنش زدایی با ایران حرکت کرده اند، در ماههای آتی با انتخابهای سخت و چالشهای گوناگونی رو به رو خواهند شد».