لغو تحریمها نزدیک است؟
آیا آمریکا اولین قدم برای پایان تنش و رفع تحریمها علیه ایران را خواهد برداشت؟
به گزارش تازهنیوز و به نقل از تحریریه، سیگنالهای پیاپی از آغاز به کار ثانیهشمار رفع تحریمهای اقتصادی و بانکی مخابره میشود که در یک سال اخیر سابقه نداشته است و نشان میدهد که طرفین وارد گام نهایی برای احیای توافق برجام شدهاند.
آمریکا به دنبال راهی برای طولانی کردن زمان گریز هستهای ایران است و ایران به دنبال راهی برای تضمین انتفاع اقتصادی از برجام و ظاهرا راه حل مربوطه در دسترس قرار گرفته است که این راهکار نمیتواند یک راهکار حقوقی باشد زیرا هیچ راه حل حقوقی در نظام بینالملل ضمانت اجرا ندارد. ایران میبایست عمل به تعهدات هستهای را به عمل به انتفاع اقتصادی گره بزند و با منطق حقوقی فرموله کند و دست از درخواست برای تصویب برجام در کنگره بردارد. به نحوی که خروج آمریکا از تعهدات اقتصادی به طور خودکار خروج ایران از همکاریهای فنی را به دنبال داشته باشد.
راستیآزمایی تحریمها نیازمند چند مولفه شامل
- اوفک یا همان دفتر کنترل داراییهای خارجی ایالات متحده میتواند شیوهنامهای درباره نحوه تجارت با ایران منتشر و لغو دستورات اجرایی را صادر کند.
- باز شدن تعداد مشخصی السی سالانه تضمین دیگری است که ایران میتواند در توافق مجدد بگنجاند.
- آمریکا به احتمال زیاد گام اول را بر خواهد داشت و برخی تحریمها را لغو میکند.
- امکان گرفتن تضمین از کنگره منتفی است و ارزش میدانی هم ندارد.
- اجازه دادن به ادامه حیات قراردادها برای مدتی حتی پس از اعمال مجدد احتمالی تحریمها توسط دولت آینده آمریکا!
است، که این مولفهها میتواند گره از مذاکرات باز کند و باعث شود آمریکا و رژیم اسرائیل به یک پیروزی دیپلماتیک دست یافته و نظام فروپاشیده تحریمها را به طرف ایرانی بفروشند. تجارت خارجی ایران در سال جاری به ۹۰میلیارد دلار میرسد و در سال آینده ظرفیتهای سازمان همکاری شانگهای به آن اضافه میشود. ضمن اینکه هنوز پیمانهای پولی دوجانبه نیز فعال نشده است و معلوم نیست که چرا ایران اصرار دارد در زمینی بازی کند که توانایی هستهای خود را باید برای رفع تحریمهایی کنار بگذارد که بر روی زمین وجود ندارند و خاصیت خود را از دست دادهاند.
پیشبینی اکثر کارشناسان این است که از سال ۲۰۳۰ میبایست پایان نظام دلارمحور را اعمال کرد و سبدی از ارزهای بینالمللی جایگزین آن خواهد شد که عملا تحریم پولی کشورها را غیرممکن میکند. این واقعیت میدانی نشان میدهد که اصرار التماسگونه طرف ایرانی برای مذاکره با منطق بقای طولانی مدت نظام دلارمحور، با بدیهیات نظام بینالملل سازگار نیست و طرف ایرانی درک درستی از سمت و سوی تحولات جهانی ندارد!
بیشتر بخوانید: