رابطه مستقیم فقر با پروندههای کیفری
فقر یکی از مهمترین عوامل ارتکاب جرم و جنایت است. هرچقدر جامعه فقیرتر، جرم و جنایات در آن بیشتر.
به گزارش تازهنیوز، روزنامه اعتماد نوشت: زیاد شدن جرم و جنایات امنیت جامعه را به تدریج از بین میبرد و همین میشود که امروزه در کشورمان آمار جرم و جنایت رو به افزایش است. اگر افرادی که با شرایطی زیر خط فقر زندگی میکنند نتوانند راهحلی برای امرار معاش خود پیدا کنند امکان دارد در شرایطی دست به ارتکاب جرایمی همچون کیفقاپی، موبایل قاپی، کلاهبرداری و حتی در برخی از موارد دست به ارتکاب قتل بزنند تا بتوانند مسائل و مشکلات مالی خود را حل کنند. بسیاری از قتلعامهای خانوادگی به خاطر مشکلات مالی رخ داده است. تورم، گرانی، بیکاری و ارایه نکردن آموزشهای لازم و راهکارهای کاربردی برای اکثریت افراد جامعه سبب میشود برخی از افرادی که از فرط فقر محتاج نان شب خود هستند به سادگی سرقت کنند، کلاهبرداری کنند و… افرادی که دست به سرقت میزنند اغلب برای تفریح و سرگرمی این کار را انجام نمیدهند بلکه برای سیر نگه داشتن شکم خود و خانوادهشان این کار را انجام میدهند. در کشورهای توسعهیافته آمار جرم و جنایت بسیار پایینتر از کشورهایی نظیر کشور ماست. این یک واقعیت است که فقر سرچشمه تمام جرم و جنایات است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. عبدالصمد خرمشاهی حقوقدان و فعال حقوق بشر در خصوص تاثیر فقر بر افزایش آمار جرم و جنایات، علل و عواملی را ذکر میکند.
چرا افراد مرتکب جرم و جنایت میشوند و علت اصلی آن چه مسالهای است؟
جرم یک پدیده ضد اجتماعی و ضد هنجارهای جامعه است. مجرم هم شخصی است که در مقابل قانون و مردم جامعه هنجارشکنی میکند. یعنی به نوعی مقررات، قواعد، دستورالعملها و قوانینی که در جامعه وضع شده را زیر پا میگذارد. باید دید که چه علل و عواملی باعث میشود که شخصی مرتکب جرم شود و اساسا چه عواملی او را به این سمت سوق میدهند. میدانیم که هیچ انسانی از شکم مادرش مجرم به دنیا نمیآید. طبیعتا شخصی که دست به ارتکاب جرم میزند؛ تحت علل و عواملی چه در درون خانواده، چه در محیط کار، چه در جامعه و چه در جاهای دیگر که با آموزشهای غلط، مسائل و معضلات دیگر سبب شده او به این سمت که هنجارشکنی است سوق داده شود.
مهمترین علت ارتکاب به جرم چیست؟
از قدیمالایام یکی از علل مهم ارتکاب جرایم در میان بشر فقر بوده است. نابرابری اقتصادی، مشکلات معیشتی همه به فقر برمیگردد. در واقع به فقر، امالفساد نیز گفته میشود. کسی که از لحاظ معیشتی، مشکلاتی دارد، خود و خانوادهاش را در تنگنا میبیند و از طریق سالم و قانونی نمیتواند به جایی دسترسی پیدا کند، سعی میکند از طریق دیگری امرار معاش و مشکلات خود را حل کند که آن یک طریق دیگر چیزی نیست جز ارتکاب به جرم و جنایت. فقر ممکن است در زندگی بعضی از افراد جامعه کمتر تاثیرگذار باشد و در بعضیهای دیگر بیشتر. یعنی بین دو خانوادهای که به لحاظ مالی سطح پایینی دارند یک خانواده میتواند مشکلاتش را تحمل کند اما یک خانواده هم نمیتواند که اکثرا هم در خانوادههای فقیر دیده شده است که نمیتوانند جلوی خودشان را بگیرند و مشکلات باعث شده است که دست به ارتکاب جرم و جنایت بزنند.
فکر میکنید با توجه به آمارهایی که تاکنون نشان داده شده آیا شخصی بوده که از روی اختلالات روانی دست به سرقت بزند؟
نادر است. فکر میکنید چرا اینقدر کیف قاپی، موبایل ربایی و حتی کلاهبرداری در جامعه رو به افزایش است! اینها سادهترین راه و روش برای امرار معاش شخصی که در فقر مطلق به سر میبرد عنوان شده است. هیچ فردی یا افرادی برای سرگرمی و تفریح دست به چنین اعمالی نمیزند. فشار ناشی از فقر تاثیرات زیادی بر افرادی که با پوست و گوشت و استخوانشان این موضوع را لمس کردهاند میگذارد. این افراد حتی دچار استرس فراوان و افسردگی شدید میشوند. مشاهده نابرابری اقتصادی و طبقاتی در واقع در افرادی که دچار مشکلات مالی شدید هستند اختلال روانی پیدا میکند، اما نمیتوان گفت صرفا اختلالات روانی باعث شده است که چنین افرادی دست به جرم بزنند. آمارهای رسمی در کشور نشان میدهد که درصد بالایی از افراد جامعه دچار اختلالات روحی و روانی هستند؛ این موضوع هم به موضوع فقر برمیگردد. شخصی که نتواند درآمد کافی داشته باشد، ورزش کند، آموزشهای لازم را ببیند و زندگی سالمی داشته باشد به ناچار مرتکب هر جرمی میشود. همانگونه که ذکر کردم مهمترین علت ارتکاب جرم فقر است. رابطه مستقیمی بین فقر و جامعه سالم وجود دارد.
آیا یک جامعه مرفه و سالم کمتر دچار ارتکاب جرم میشود؟
یک جامعه ثروتمند طبیعتا از لحاظ فرهنگی نیز مقید است و جمعیت بیشتری در این جوامع در قید و بند قانون هستند و آمار جرایم به ندرت در چنین جوامعی رو به افزایش میرود. اگر مشاهده کنیم در بعضی از کشورهای توسعه یافته آمار جرایم به صفر رسیده است یا محاکم دادگستری در برخی از کشورهای توسعه یافته اغلب سال بسته هستند، اما متاسفانه همین گونه که گفتم بین رشد جرایم و فقر مالی دقیقا ارتباط مستقیم وجود دارد. اگر به محاکم رجوع کنیم شاهد این موضوع خواهیم بود که بخش اعظم پروندههای جرایم به سرقت ختم میشود یا کلاهبرداری که این هم مشکل فقر است. حتی بحث قتل در بیشتر پروندهها به مشکلات مالی گره خورده است. پروندههای کیفری مهم ریشه در فقر دارد. به هر حال در هر پرونده کیفری ردپای فقر مشهود است. ببینید، من یک پروندهای داشتم که حدود بالای صد نفر متهم داشت که اغلب آنها در اظهاراتشان مشکلات مالی را عنوان کرده بود و ما وقتی بررسی میکردیم، میدیدیم این متهمان بهشدت دچار مشکلات مالی هستند. در واقع وقتی کارد به استخوان این افراد میرسد و راه دیگری برای کسب درآمد نمیبینند مجبور میشوند به سرقت و جرایم اینچنینی روی بیاورند.
مساله اینجاست که معیارِ خط فقر چیست؛ در ایران براساس برنامههای توسعه (هم برنامه پنجم و هم برنامه ششم توسعه) دولتها موظف به ارایه اعداد و ارقام رسمی خط فقر هستند؛ تکلیفی که تا امروز که در سال پایانی برنامه ششم هستیم، به آن عمل نشده است . در سالهای اخیر، سازمان جهانی کار بهشدت بر لزوم برقراری «دستمزد شایسته» یا همان Decent Wage برای کارگران کشورهای مختلف جهان تاکید دارد؛ اولین مولفه دستمزد شایسته، میزان و مبلغِ عددی آن است که بایستی حتما از «خط فقر» یا Poverty Line بالاتر باشد؛ دستمزد شایسته، دستمزدی است که نه تنها خط فقر و حداقلهای مورد نیاز برای یک زندگی بسیار ساده را پوشش میدهد، بلکه دیگر عناصر مورد نیاز برای یک زندگی شایسته، مانند تفریحات، سفر، مطالعه و هزینههای فرهنگی خانوار را تامین میکند و به همین دلیل است که به اعتقاد این سازمان و تمام کنفدراسیونهای بینالمللی کارگری، دستمزد شایسته بسیار بالاتر از «دستمزد زندگی» یا Living Wage است. اگر دلار را ۲۶ هزار تومان در نظر بگیریم، خط فقر ماهانه برای خانوار ایرانی ۴ نفره براساس معیارهای بانک جهانی، بیش از ۵ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان میشود؛ یعنی حدود ۶ میلیون تومان و البته بانک جهانی، این معیار را «خط فقر خشن» یا بسیار مطلق میداند که فقط هزینه کافی برای زنده ماندن است نه زندگی کردن. در میان قتلهای زنجیرهای میتوان به بارزترین آن که مربوط به مهین قدیری است اشاره کرد. مهین قدیری ۳۲ساله از قزوین که در ۱۴سالگی ازدواج کرده بود، علت اصلی ارتکاب قتلهایش را مشکلات مالی میدانست. او با پرسه در اطراف زیارتگاههای قزوین، زنان مسنی را که در دست و سر و گردنشان زیورآلات طلا داشتند شناسایی و به بهانه رساندنشان به خانه، آنها را سوار رنوی زردش میکرد و بعد آنها را با آبمیوه مسموم و خفهشان میکرد. او در آن زمان علت قتلهایش را بدهی کلانی که به فردی داشت عنوان کرد و میگفت: «من به کسی بدهکار بودم و چک دست طلبکار داشتم. از جایی هم نمیتوانستم آن را تأمین کنم. مهین قدیری هنگامی که در بازداشت بود در گفتوگویی با «اعتماد»، «مشکلات و تنگناهای مالی» را اصلیترین انگیزهاش برای قتلها عنوان کرده بود. او گفته بود با اینکه کار هم میکردم اما نتوانسته بودم مشکلات مالیام را حل کنم.
بیشتر بخوانید: