خواهر غزل در جریان دوستی او با مرد سوری بود/ نقشه سجاد با کمک یکی از دختران فامیل!
همسر غزل (منا حیدرنوا) با تحت فشار گذاشتن خواهر او متوجه ارتباط همسرش با مرد سوری در ترکیه شد.
به گزارش تازهنیوز و به نقل از حادثه۲۴، تازهترین اطلاعات فاش شده درباره پرونده سربریدن زن اهوازی به دست شوهرش نشان میدهد شوهر او با کارآگاه بازی و از طریق یکی دیگر از دختران فامیل توانسته همسرش را که با مردی سوری در ترکیه زندگی میکرد پیدا کند.
هیچکس از سرنوشت غزل ۱۷ ساله اطلاعی نداشت. پسر ۳ ساله او در خانه بیقراری میکرد و شوهر و پدرش بهدنبال راهی بودند تا او را پیدا کنند. سجاد مطمئن بود که خواهر غزل از او خبر دارد و میداند کجاست. وقتی او را تحت فشار گذاشت که ماجرا را بازگو کند، سرانجام فاش کرد که غزل در اینستاگرام با مردی به نام عبد جمونگ که در ترکیه زندگی میکند در ارتباط بوده و از سوی او فریب خورده و به ترکیه رفته است.
سجاد مشخصات جوان سوری را از خواهر غزل گرفت و تلاش کرد بهطور نامحسوس به اطلاعاتی از همسرش دست پیدا کند. او موفق شد در اینستاگرام پسرعموی عبد را پیدا کند. او در این مرحله از یکی از دختران فامیل کمک گرفت و از او خواست در اینستاگرام به پسرعموی عبد پیام داده و با او طرح دوستی بریزد.
این مطالب را هم ببینید:
- چرا غزل به جای فرار به ترکیه، طلاق نگرفت؟
- واکنش شاهدان عینی به قتل غزل/ مردم منطقه بعد از دیدن این صحنه دچار مشکلات روحی و روانی شدهاند
- جزئیات کامل و دردناک قتل دختر اهوازی از زبان خانواده قاتل: غزل با مرد غریبه عقد کرده بود!
- روایت قتل دختر اهوازی از زبان پدرش/ باند خرید و فروش دختران در اهواز! +تصاویر
به این ترتیب دختر جوان با پسرعموی عبد به شکل صوری رابطه دوستانه برقرار کرد. وقتی چند روز از این دوستی اینستاگرامی گذشت، پسرعموی عبد که تا آن زمان گفته بود در بصره زندگی میکند این بار گفت که در ترکیه است. او به دختر جوان گفت که وی را دوست دارد و او را تشویق کرد تا به ترکیه برود. دختر جوان اما به او گفت که در اهواز زندگی خوبی دارد و حاضر نیست به ترکیه برود. با این حال رابطه دوستانه آنها ادامه داشت تا اینکه پسرعموی عبد به دختر جوان گفت بهتازگی پسرعمویش دختری را از اهواز به ترکیه آورده و باز هم او را تشویق کرد به ترکیه برود.
درحالیکه غزل از اقوام دور دختر جوان بود و او را نمیشناخت، پسرعموی عبد آنها را با یکدیگر آشنا کرد. هدفش این بود که غزل دختر جوان را برای رفتن به ترکیه تشویق کند. در این شرایط بود که غزل چند مرتبهای با استفاده از واتساپ به شکل تصویری با دختر جوان صحبت کرد و وقتی دختر جوان از غزل شماره تلفنش را خواست، او بیخبر از پشت پرده ماجرا و اینکه این دختر از اقوامش است، شماره تلفنش را به او داد.
همه این اطلاعات در شرایطی رد و بدل میشد که سجاد در پشت پرده ماجرا بود و وقتی شماره تلفن غزل در ترکیه را بهدست آورد، تلاشها برای ردیابی او از طریق پلیس بینالملل آغاز شد. همزمان پدر و عموی غزل هم به ترکیه رفتند و با استفاده از همین شماره تماس توانستند غزل را پیدا کنند.