ماجرای بند نافی که به حیاط دانشگاه شریف انداختند! +عکس

تصویر بند ناف پرتاب‌شده به محوطه‌ای که گفته می‌شود دانشگاه شریف تهران است، در میان کاربران فضای مجازی بحث‌برانگیز شد.

به گزارش تازه‌نیوز، یک کاربر توئیتر با اشتراک‌گذاری عکس زیر که مدعی است از محوطه دانشگاه شریف گرفته شده، در شرح آن نوشت: بند نافشان را از ضلع شمال دانشگاه انداخته داخل، تا فرزندش در آینده شریف قبول شود!

بند ناف در دانشگاه شریف

این عکس و ماجرای انداختن بند ناف (یا دفن بندناف) در دانشگاه یا دیگر محیط‌های علمی یا مذهبی با واکنش‌های مختلفی از سوی کاربران توئیتر مواجه شد که برخی را در ادامه می‌خوانید:

  • برای آینده «علمی» بچه‌شون دست به دامن «خرافات» شدن.
    همچین رسمی داشتیم قبلا یا اینو از سیب ممنوعه و بقیه سریال‌های ترکی یاد گرفتید؟

    • داشتیم داشتیم. حداقل بین ما بوده. ولی نمی‌دونم چرا برعکس شد برای ما. ناف من رو تو مدرسه دفن کردند که عاشق تحصیل بشم، گلاب به روت همیشه حالم از مدرسه بهم می‌خورد.
  • تو یکی از داستان‌های «قصه‌های مجید»، وظیفه‌ی خطیر پیدا کردن بهترین محل برای دفن بندناف طفل تازه به دنیا اومده‌ی همسایه رو به مجید سپردن. اونم بعد از کلی گشتن بین خونه‌های اعیان‌نشین، آخر سر کلافه شد و جعبه کبریتِ حاویِ محموله رو پرتاب کرد تو یه مخروبه.
  • دبستان که بودم دوستم بندناف داداشش رو آورد انداخت تو باغچه‌ی مدرسه، گفت مامانم میگه اهل علم میشه و کسایی که می‌خوان بچه‌اشون مذهبی بشه میندازن مسجد.
  • این حرکت رو با من زدن یه عمره از هر طرف می‌رم از دانشگاه سر در میارم.
  • خاله‌م بند ناف پسرش رو داد به من و من انداختمش تو سطل آشغال دستشویی زنونه دانشگاه.
  • یعنی یکبار نشد من از دیدن پالایشگاه ذوق کنم و مامانم نگه بخاطر اینه که نافت رو تو دانشگاه صنعت نفت انداختم.
  • مادر من بند نافم رو انداخته بود محوطه مدرسه دهات، من درس‌خون شدم و جریان زندگی به سمتی رفت که شریف قبول شدم. اول دانشگام همش به این مورد اشاره میکرد و عشق میکرد از حرکتش چون مادرم دوست داشت تحصیل کرده باشم [نداریم تو ایل و طایفه] همیشه حمایت زیادی از تحصیلم کرد، دمش خیلی گرم.
  • بند ناف می‌اندازم تو سیلیکون‌ولی، دونه‌ای هزار دلار حساب می‌کنم. هر کی خواست دایرکت بده (ایده_استارتاپ!)
  • مورد دیدم تو Caltech [مؤسسه فناوری کالیفرنیا] بند ناف انداختن.
  • بند ناف من رو انداختند فاضلاب، سر از دانشگاه‌های آمریکا درآوردیم.
  • ۲۱ سال پیش در چنین روزی بابام بند نافمو انداخت کنار مسجد دانشگاه تهران قبول شدم، منتهی دقیقا همونجا که بند نافمو انداخت هر روز ورق بازی می‌کنم.
  • مادرم می‌گوید بند نافت را دادم دخترعمویت در مدرسه چال کند تا درس‌خوان باشی و مدرسه خانه دومت شود. و شد آنچه آنای عزیزم می‌خواست.
  • بند ناف منو انداختن تو مدرسه! کاش تو بانکی جایی انداخته بودن ولی.
  • یه سری یکی از دوست‌های خارج از مدرسه‌ام خواهرش به دنیا اومد، گفت میام مدرسه پیشت ببینمت. یه آن دیدم گوشه راهرو می‌خواد بندناف رو ول بده گفتم آقاااا چه کاریه!! متقاعدش کردم حداقل تو باغچه بکارتش.
  • پول می‌گیرم بند ناف بچه‌تون رو می‌برم تو دانشکده مدنظر خودتون، می‌کنم تو دهن مدیر گروه رشته مربوطه؛ قبولی صددرصد تضمینی.

بیشتر ببینید:

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.