دومین حرکت انتحاری رئیسجمهور سابق وقتی به سیم آخر زد!
اظهارات اخیر رئیس جمهورسابق ایالات متحده آمریکا در خصوص نقش واشنگتن در راه اندازی جنگ اوکراین، جنجال زیادی را در محافل جهانی ایجاد کرده است.
به گزارش تازهنیوز، بدون شک ترامپ که این روزها صرفا به پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات میاندوره ای کنگره می اندیشد، از هر گونه ابزاری برای مهار بایدن و دموکراتها استفاده می کند حتی اگر این ابزار ، افشای یک حقیقت تکان دهنده باشد! ترامپ در این خصوص تاکید کرده است :
به نقل از نامهنیوز، این آمریکا بود که روسیه و پوتین را درخصوص جنگ اوکراین تحریک کرد و کار را به این نقطه رساند.اقدامات تحریک آمیز بایدن هزینه ساز و احمقانه بود و ما را به وضعیت کنونی ( در اوکراین) رساند.”
بدون شک این اظهارات ترامپ، ضربه سختی را به بایدن و دموکراتها در نزد رای دهندگان خاکستری( رای دهندگانی که رای آنها هنوز مشخض نیست ) وارد خواهد ساخت. جنگ اوکراین طی ماههای اخیربرای آمریکا هزینه داشته و تثبیت این بحران و فرسایشی شدن آن منجر به مخالفت بسیاری از شهروندان این کشور شده است. این نخستین بار نیست که ترامپ در تقابل با دموکراتها ، دست به افشای برخی مسائل جنجالی می زند. در سال ۲۰۱۶ و در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز از نقش پررنگ هیلاری کلینتون و دیگر اعضای دولت وقت اوباما در تاسیس داعش و تلاش برای تثبیت آن در معادلات ژئو استراتژیک منطقه غرب آسیا خبر داده بود.
این مطالب را هم ببینید:
- آمریکا چین و روسیه را تهدید کرد: آماده جنگ میشویم!
- مماشات با ایران، روسیه و چین بیفایده است
- واکنش پنتاگون به ادعای ارسال موشک از ایران به روسیه
به راستی سخنان اخیر ترامپ نشان دهنده کدام حقیقت و مولفه قطعی در حوزه سیاست خارجی آمریکاست؟در اینجا با کلید واژه ای به نام “بحرانسازی” مواجه هستیم. واشنگتن و متحدانش سالهاست در تلاش هستند تا با ایجاد کانونهای بحرانی در نظام بین الملل، درگیری های مستمر و مزمنی را در این فضا ایجاد کرده و میان کانونهای بحرانی ایجاد شده نیز نوعی پیوند غیر علنی اما محسوس ایجاد کنند. به عبارت بهتر، میان حمایت آمریکا از راه اندازی جنگ اوکراین و اقدام ایالات متحده در تاسیس گروه تکفیری-تروریستی داعش نوعی اشتراک ماهوی وجود دارد هر چند که ممکن است زمان و نحوه این حمایتها با یکدیگر تفاوت داشته باشد.
اکثر تحرکات و ناآرامیهایی که در نظام بین الملل صورت می گیرد مصدری آتلانتیکی دارد و یا واکنشی نسبت به رفتارهای ایالات متحده آمریکا و همپیمانان کاخ سفید در نظام بین الملل محسوب میشود.همچنین می توانیم از القاعده و داعش به عنوان تروریسم مکمل ایالات متحده نام ببریم.توجه داشته باشیم که تروریسم مولد باتروریسم مکمل تفاوت دارد.
تروریسم مکمل بر خلاف تروریسم مولد ماهیت پیچیده ای ندارد. در قالب تعریفی ساده می توان گفت که تروریسم مکمل زاییده مستقیم تروریسم مولد است. داعش و جبهه النصره و دیگر گروههای تروریستی مورد حمایت غرب، در چنین ساختاری تعریف می شوند.استراتژی کلان آمریکا در نظام بین الملل، ایجاد کانونهای بحرانی و تزریق بحرانهای مزمن در کالبد مناطق گوناگون ( به لحاظ حساسیت ژئو پلی تیکی) می باشد. . در تحقق این استراتژی خطرناک،ما با مولفه و کلید واژه ای به نام “بحرانسازی مزمن ” مواجه می شویم.اما اصل ماجرا چیست؟پیوند آمریکا و شبکه های تولید و تثبیت بحران در نقاط مخالف دنیا ، کاملا قابل احصاء، رصد و تحلیل می باشد. تاکید می شود که این سناریو محدود به نقطه خاصی نیست و مصادق آن به کرات قابل مشاهده می باشد. این سناریو بارها در آسیای مرکزی، غرب آسیا، شرق آسیا و آمریکای لاتین اجرا و تکرار شده است.دقیقا زمانی که دولتهای آمریکایی اعم از دموکرات یا جمهوریخواه در یک بن بست سیاسی یا عملیاتی گرفتار می شوند ، کشورها و ملتها را قربانی این وضعیت می سازند. روندی که هیچ گاه در کاخ سفید متوقف نشده است.
درنهایت اینکه باید در مصدریابی و جریان شناسی تحرکات آمریکا در جهان امروز، نسبت سیاستهای کلان آمریکا مبنی بر خلق بحرانهای مزمن در نظام بین الملل و تثبیت آنها را مدنظر قرار داد. در این صورت رصد و تحلیل رفتار واشنگتن کاملا امکانپذیر خواهد بود. اگرچه ادعای اخیر ترامپ معطوف به انتخابات میاندوره ای کنگره سال ۲۰۲۲ و حتی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ بیان شده است، اما پرده از حقیقتی محض در حوزه سیاست خارجی آمریکا بر می دارد. بدیهی است که در این سیکل و چرخه، ترامپ خود نیز به عنوان رئیس جمهور سابق امریکا متهمی تمام عیار محسوب می شود. متهمی که جرایم وی قطعا اگر از بایدن و دموکراتها بیشتر نباشد، کمتر نیست!