تحریم ایران چه آثاری داشت؟/ چرا آمریکا شکست سیاست تحریم را قبول نمیکند؟
مجازاتهای اقتصادی سخت به ندرت، یا هرگز، منتهی به تغییر هدفمند رفتار رژیمها نشده است. پس چرا آمریکا هنوز از این سیاست استفاده میکند؟ این سوالی است که در این گزارش به آن پاسخ داده شده است.
به گزارش تازهنیوز، رویداد۲۴ نوشت: در تعریف «دیوانگی»، اغلب به انجام دادن یک کار مشابه و انتظار نتایج متفاوت اشاره میشود. این دقیقاً همان کاری است که ایالات متحده و سایر سیاستگذاران غربی در اعمال تحریمهای اقتصادی گسترده علیه رژیمهای متخاصم انجام دادهاند. نتایج سیاست تحریم کشورها عمدتا مثبت نبوده است. تحریمهای گسترده به جای متقاعد کردن رهبران مستبد و متجاوز به تغییر روشهای خود، گرایشهای ضد دموکراتیک آنها را تقویت کرده و انگیزه آنها برای گسترش سلاحهای هستهای و سایر موارد را بیشتر کرده است. در عین حال، شهروندان عادی این کشورها به دلیل این سیاست با کاهش سطح استانداردهای زندگی و افزایش سرکوب دولتی مواجه شدهاند و همزمان نخبگان رو به کاهش این کشورها، از کنترل بر منابع محدود منتفع شدهاند. این تجربه را بارها و بارها در مکانهای دور و نزدیک مانند ونزوئلا، ایران، کوبا، سوریه و کره شمالی دیدهایم.
تجربه تحریم کره شمالی
بارابارا اسلاوین روزنامه نگار و تحلیل گر امور ایران در شورای آتلانتیک در یادداشتی در نشریه موسسه کوئینسی «ریسپانسیبل استیت کرفت» نوشته کره شمالی به ویژه نمونه غمباری از تجربه تحریمها است. از زمانی که کره شمالی تولید و آزمایش تسلیحات هستهای را آغاز کرد – پس از خروج دولت جورج دبلیو بوش از توافق منع اشاعه موسوم به چارچوب توافق شده در سال ۲۰۰۲ – این کشور با موجی از تحریمهای فزایندهای منزوی شده است. به گفته منابع آگاه، شاید شرایط مانند قحطی دهه ۱۹۹۰ که به کشته شدن دو میلیون نفر منجر شد نباشد، اما به گفته منابع آگاه، مردم این کشور از ناامنی غذایی جدی رنج میبرد.
دولت کیم جونگ اون به بهانه ویروس کرونا دسترسی به کمکهای بین المللی مانند برنامه جهانی غذا را رد کرده است و درک مردم از خارج و احتمال پناهنده شدن جمعیت کره شمالی را دشوارتر کرده است. مرز چین و کره شمالی که زمانی نسبتاً قابل نفوذ بود، اکنون به طور کامل مهر و موم شده است. به گفته منابع آگاه، ۱۶۹ برج مراقبت و دو دور سیم خاردار مانع از رسیدن مردم کره شمالی به «رودخانه یالو» و عبور از آن و در نهایت رسیدن به کره جنوبی از طریق کشورهای ثالث میشود.
کره شمالی در سال جاری چندین موشک پرتاب کرده و یک راکتور هستهای را در «یونگ بیون» مجددا راهاندازی کرده است و این احتمال وجود دارد که یک فاجعه رادیواکتیوی در حال شکلگیری باشد. کیم، نوه بنیانگذار کره شمالی، با حمایت چین ترجیح میدهد یک کشور هستهای به عنوان همسایه خود داشته باشد تا یک شبه جزیره کره متحد، مرفه و دموکراتیک، نسل چهارم را برای حفظ کنترل بر این کشور کوچک ۲۵ میلیون نفری آماده میکند.
تحریم ایران چه آثاری داشت؟
ایران نمونه دیگری از شکست سیاست تحریمها است. تحریمهای چندجانبه پیش از برنامه جامع اقدام مشترک ۲۰۱۵ (موسوم به برجام) ممکن است نقشی در تشویق مذاکرات هستهای موفق داشته باشند، اما زمانی که دولت ترامپ به طور یکجانبه از برجام در سال ۲۰۱۸ خارج شد، در حالی که ایران به طور کامل به آن پایبند بود، تاثیرگذاری خود را از دست دادند.
این مطالب را هم ببینید:
- روحانی معروف به پنج سال حبس محکوم شد
- مونالیزا شدن مهسا امینی روی جلد یک مجله جنجالی شد +عکس
- بدهی خارجی ایران چهقدر است؟
ایران به جای مذاکره برای یک توافق بهتر، برنامه هستهای خود را تا حدی پیش برده است که بتواند ظرف چند روز مواد شکافتپذیر کافی برای تولید سلاح هستهای را داشته باشد. ایران به حمایت از شبهنظامیان در عراق و یمن ادامه میدهد، از رژیم بشار اسد در سوریه حمایت میکند و روابط نزدیکی با حزبالله که یک گروه ضدغربی قدرتمند در لبنان است، دارد.
ایران همچنین با وجود محدودیتهای تجاری طولانیمدت آمریکا و تحریمهای چندجانبه تجارت تسلیحات و اقلام دو منظوره، موشکها و پهپادهای پیشرفتهتری تولید کرده است. ایران به حوثیهای یمن کمک میکند و هماکنون پهپادهایش را در اختیار روسیه هم قرار داده تا در اوکراین از آن استفاده کند.
وضعیت سیاسی داخلی ایران هم تحت تحریمها بدتر شده است. خروج از برجام توسط ترامپ، اعتبار سیاسی کسانی که در داخل ایران از توافق حمایت کردند را از بین برد و به روی کار آمدن یک دولت یکپارچه راستگرا کمک کرد. دولتی که معتقد به تقویت قوانین علیه زنان بود. اعتراضات گستردهای که پس از مرگ مهسا امینی در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲ در حین بازداشت توسط گشت ارشاد در ایران آغاز شد، منجر به تحریمهای جدیدی علیه ایران در ارتباط با نقض حقوق بشر شد. با این اوصاف، مذاکرات احیای برجام که قرار بود به کاهش تحریمهای گستردهتر بر بانکها، صادرات نفت و کارخانههای ایران منتهی شود، رو به نابودی است.
اگرچه فساد و سوءمدیریت هم در ایران مقصر این وضعیت هستند، اما تحریمها نقش مهمی در افول اقتصادی کشور داشتهاند. مردم ایران با کاهش ارزش پول، افزایش تورم، و کاهش تجارت و سرمایهگذاری خارجی، به طور فزایندهای فقیر شدهاند. بیش از یک سوم جمعیت بیش از ۸۰ میلیون نفری ایران، در یک دهه گذشته با معیارهای خود دولت، به زیر خط فقر سقوط کردهاند.
بیژن خواجهپور کارشناس تجارت ایران اخیراً در یادداشتی نوشته «تداوم ناتوانی طبقه متوسط، فرسایش اقتصادی که به دلیل کمبود سرمایهگذاریهای زیربنایی ایجاد شده است را تشدید خواهد کرد» با این حال، لغو تحریمها اکنون غوغا به پا میکند، چرا که منابع بیشتری را در اختیار رژیم قرار میدهد و آن رژیم انحصار منابع اندکی که در اختیار ایران قرار میگیرد را به دست دارد.
سایر کشورهایی که با چنین تحریمهای گستردهای را تجربه کردهاند از جمله کوبا، سوریه و ونزوئلا هم تغییر مثبتی نداشتهاند. اخیراً دولت بایدن محدودیتهای سرمایهگذاری ایالات متحده در تولید نفت ونزوئلا را کاهش داده است تا کاهش صادرات نفت کشورهای تحریمشده دیگر را نظیر روسیه را جبران کند.
طرفداران تحریمها معتقدند اعمال تحریمها اگر به تغییر رژیمها منتهی نشود دستکم به تغییر سیاستهای رژیمها میانجامد. اما پیوند بین تحریمها و تغییر رژیمها ضعیف است و به نظر میرسد تحریمها اغلب نه تنها بدترین دیکتاتوریها را سرنگون نکرده بلکه طول عمرآنها را بیشتر میکند. پس چرا تحریمها همچنان ادامه دارد؟ آیا این سیاست فضیلت است؟ آیا جایگزینی برای جنگ است؟ آیا برای مصرف داخلی است؟ یا همه موارد بالا؟ دلایل زیادی وجود دارد، اما به نظر نمیرسد نتایج این سیتسن، ابزارش را توجیه کند. آیا سیاستمداران هرگز حاضر هستند این حقایق را تصدیق کرده و مسیر خود را تغییر دهند؟