منظور لاریجانی از «آقایی که با فوکو و لاکان صبحانه میخورد و از خشونت قدسی سخن میگوید» که بود؟
اگر طعنههای تند و سخنان محمد جواد اردشیر لاریجانی دربارۀ «آقایی که با فوکو و لاکان صبحانه میخورد و از خشونت قدسی سخن میگوید» متوجه آیتالله سید مصطفی محققداماد نیست، پس دربارۀ کیست؟
به گزارش تازه نیوز، عصرایران نوشت: محمد جواد اردشیر لاریجانی اما ببینیم محمد جواد اردشیر لاریجانی در مصاحبه با خیرگزاری فارس چه گفته است؟ او میگوید:
«یکی از مشکلات بعضی از دوستان اصلاحطلب، نخواندن است و یکی دیگر از مشکلاتشان خواندن و نفهمیدن است. جناح اصلاحات پشت این فتنه بوده و دُم خروس آن بیرون زده و همه این مسأله را میدانند اما متفکرین و تئوریپردازان اصلاحطلب خیلی بامزه هستند. به عنوان مثال گفته بودند جمعه روز پیروزی است و وقتی تشکیلات تبلیغات در آن سوی مرزها گفتند جمعه اتفاقی نیفتاد این آقایان عنوان کردند که این جشن، جشن جنبش است. واقعاً رو میخواهد این آقایان عدم توفیق خود را هم نیازمند جشن دانستهاند.
از این بالاتر همین آقایی است که صبحها با لاکان و فوکو و امثال این افراد صبحانه میخورد، گفته بود که این خشونتهایی که در خیابانها اتفاق میافتد نوعی “خشونت مقدس” است و قدسی است. این آقا اصلا نفهمیده که خشونت مقدس چیست من دلیل دارم که این حرف را میزنم.
اگرچه در مصاحبۀ تازه با خبرگزاری فارس نام نبرده اما از نشانه ها و نشانیهایی که داده پیداست که منظور او کسی نمیتواند باشد جز محقق داماد و هرچند با ادبیات او سازگار است و چنین لحنی از او در قبال چهرههای شاخص سیاسی یا روحانی متفاوت مسبوق است ولی از دو نظر جای تعجب دارد. اول این که روحانی پرآوازه و نواندیش، نه تنها نوادۀ آیتالله شیخ عبدالکریم حایری یزدی بنیانگذار حوزۀ علمیه قم و از خاندان مشهور محقق داماد که خود، داماد خانوادۀ لاریجانی است یعنی شوهر خواهر همین آقای جواد لاریجانی. دوم هم این که هر چند در قبال حوادث بعد از ۲۵ شهریور موضع گرفته و صریح هم بوده اما تعبیر خشونت مقدس یا قدسی را دربارۀ این اتفاقات و اعتراضات به کار نبرده است.
به نسبت نزدیک خانوادگی اشاره شد. نقل است که آیتالله میرزا هاشم آملی پدر آقایان جواد، علی، صادق، فاضل و باقر لاریجانی علاقۀ خاصی به داماد خود داشته و برادران محمد جواد (رییسان سابق دو قوۀ مقننه و قضاییه) نیز همواره احترام خاصی برای آیتالله محقق داماد قایل بوده و هستند و از این رو واکنش آنان خصوصا دکتر علی لاریجانی و حتی تقبیح سخنان جواد لاریجانی در صورتی که جای تردید باقی نماند که چه کسی را مراد داشته محتمل است.
خشونت قدسی، مفهومی بود که یک متفکر آلمانی به نام والتر بنیامین در ۱۹۲۰ آن را مطرح کرده بود. این متفکر آلمانی یک کتابی به اسم نقد کاپیتالیسم به عنوان یک دین دارد و یک کتاب هم به اسم نقد خشونت دارد که این دو کتاب خیلی قدیمی هستند. بنیامین در کتاب نقد کاپیتالیسم آورده که کاپیتالیسم یک فرقه مرتد مذهبی است؛ این فرقه از دل مسیحیت در آمده است. این متفکر آلمانی در کتاب خود آورده که کاپیتالیسم با قوانینی که درست کرده، کسی جرأت ندارد که از آن بیرون بیاید؛ خودشان انتخابات را مدیریت میکنند و ثروتمندان در این سیستم همه کاره هستند و قوانین هم بسیار محکم است. درست است که ما خودمان به شکل سکولار به این سیستم و نامزدها و کاندیداهای آن رای دادهایم و گرفتار این چنبره شدهایم. ما باید یک پروسه پاره کردن چنبر داشته باشیم. میگوید که ما به عنوان یک انسان که کاملاً سکولار و مادی است این حق را داریم که به طور فردی وارد عملیاتی شویم که فقط بخواهیم این چنبره را از بین ببریم.
این مطالب را هم ببینید:
- اتهامزنی لاریجانی به مراجع تقلید!/ سنگسار از قوانین خوب اسلامی است
- حمله به حمید فرخنژاد در پی انتشار عکس رضا پهلوی در صفحهاش
- چرخش ناگهانی نخست وزیر عراق/ تهدیدی علیه ایران از سمت بغداد
پس آنچه که این متفکر آلمانی تحت عنوان خشونت مقدس مطرح کرده بود این خشونت قدسی در اصل متعلق به انسان است. انسان مختاری که نه تابع دین است و نه تابع هیچ چیز دیگری برای حیات مادی خود به طور شخصی و بدون ورود به هیچ برنامه ای دست به اقدامی اینچنینی میزند و این نظریه اساس تئوریهای آنارشیستی در آن زمان بوده است.
حال این شخصیت حامی اغتشاشات اخیر آنچه را که در خیابانهای ما با برنامهریزیهای منظم دیگران و با پول دیگران و با تبلیغات دیگران انجام شده را تحت عنوان خشونت قدسی مطرح میکند در حالی که مصداق خشونت قدسی این است که هیچ برنامهای ندارد و فرد تحت هیچ عنوان حاضر به یک ساختار جدید نیست فقط میخواهد یک قانونی را به صورت شخصی از بین ببرد.»
هر چند جواد لاریجانی نام نبرده اما چون اصطلاح «خشونت مقدس» یا خشونت با انگیزههای قدسی از تعابیر خاصی است که دکتر محقق داماد استاد دانشگاه شهید بهشتی (رییس سازمان بازرسی کل کشور در دوان مسؤولیت آیتالله بهشتی و آیت الله موسوی اردبیلی) به کار میبرد و به طیف اصلاحطلب هم منتسب میکند ( البته بیشتر در جریان اعتدال قرار میگیرد تا اصلاحات) اما جای تردید نمیماند که چه کسی را مد نظر دارد منتها نکتۀ قابل توجه این است که اگرچه سخنان آیتالله به تازگی بازنشر شده اما در واقع مربوط به سال ۱۳۹۶ است نه اعتراضات اخیر. هر چند بعد از مرگ مهسا امینی مواضع صریحی اتخاذ کرد.
به بیان روشنتر آنچه در فضای مجازی نشر یافته و جواد لاریجانی هم علی الظاهر به آن استناد کرده در «هشتمین همایش سلامت روان و رسانه با موضوع خشونت» در اول بهمن ۱۳۹۶ در سازمان جوانان هلال احمر ایراد شده که در آن گفته بود: «سیاهترین و دشوارترین خشونت، خشونتهای ناشی از انگیزههای قدسی و دینی است؛ یعنی، به نام خدا، آدمکشی کردن و برده سازی کردن و سر بریدن و به نام خدا اسیر و ویران کردن. تمام جنگهای تاریخ ناشی از خشونت بوده. هیچ خشونتی هم به تلخی خشونت مقدس نیست. ما نمونههای آن را در قرون وسطی دیدهایم که به نام خدا و دین چه کردند و متاسفانه هنوز هم ادامه دارد.»
در همان سخنرانی منشأ تمام خشونتها را جهل دانسته و گفته بود: «منظور از جهل، نادانی و نفهمیدن مفهوم خدا و سوءبرداشت از مفاهیم قدسی است. اینها ناشی از کجاندیشی دین است، مفاهیم قدسی همه همینطور است که اگر درست فهمیده نشود، گمراهکننده میشود. چه باید کرد؟ باید وقت خودمان را برای پرورش اخلاق قبل از دینداری گذاشت.»
از آن سخنرانی به ویژه این بخش برجسته شد که :«من بهعنوان یک روحانی نسبتا سالخورده، از همه ملت ایران عذرخواهی میکنم. ما نتوانستیم اخلاق اسلامی را ارتقا ببخشیم و نسل امروز را مهربان و رحیم و بدون خشونت تربیت کنیم.»
چنان که اشاره شد البته در حوادث پس از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ زودتر از دیگران تسلیت گفت و در ۲۴ آذر هم نامهای به قضات نوشت و در آن ضمن تقبیح «تندرویهای روزهای آغازین پس از انقلاب» به مثابه «لکه چرکینی بر چهره حاکمیت اسلامی» قضات را به «رعایت دقیق آیین دادرسی کیفری به عنوان یکی از زیباترین رهآوردهای تمدن و خرد بشری» و توجه به «اصل انسانی – اسلامی احتیاط در دماء» توصیه و حتی «استدعا» کرد اما بحث خشونت قدسی را در این پیام/نامه پیش نکشید.
در پیام ۲۶ شهریور هم آمده بود: «پاسخگوی اصلی کسانیاند که روزی به نام امربه معروف، تهمت و افترا و دروغ پردازی و هتک حرمت و سلب کرامت وحقوق انسانی را حلال و مجاز و حتی فریضه دانستند و ازین رهگذر عالمان را ملجم و جاهلان را مکرم ساختند.»
در آن پیام و در آن ۸ نکته هم از خشونت مقدس یا خشونت قدسی سخنی به میان نیامده بود و به نظر میرسد آقای جواد لاریجانی به زمان ایراد آن سخنان توجه نکرده مگر آن که بگوید “مراد من دکتر محقق داماد نبوده” حال آنکه هیچ شخص دیگری نمیتواند منظور او باشد و نشانه و نشانی داده هر چند مشخص نیست در این صورت چرا از استناد یا نقل سخنان فیلسوفانی چون ژاک ماری لاکان در بحثهای هگل یا میشل فوکو در موارد دیگر با تعبیر «صبحانه خوردن» یاد کرده است؟
قابل درک است که محمد جواد لاریجانی میانهای با فلسفه نداشته باشد اما مصطفی محقق داماد جدای این که مانند پدر و برادر او دروس حوزوی خوانده و مجتهد است، در دانشگاه تهران فلسفه و حقوق خوانده در حالی که دکتری خود از دانشگاه کاتولیک لوون (UCL) را در رشتۀ حقوق بینالملل دریافت کرده و بیشتر به عنوان شخصیت حقوقی مطرح است تا فیلسوف و طعنه به رییس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران با تعبیر «کسی که با لاکان و فوکو صبحانه میخورد» در نوع خود قابل تأمل است.