تذکر آیت الله هاشمی به رهبر کره شمالی درباره لباس زنان کرهای
هاشمی رفسنجانی در کتاب عبور از بحران درباره سفرش به کره شمالی نوشته است: کاخ، خیلی مجلل و بزرگ است. چندبرابر کاخ نیاوران، تعجب از یک کشور کمونیستی است، خودشان ساختهاند. خیلی با ما گرمگرفت.
به گزارش تازهنیوز و به نقل از خبرآنلاین، مرکز اسناد آیت الله هاشمی رفسنجانی خاطرهای از در سال ۲۵ شهریور ۱۳۶۰ که به کره شمالی سفر کرده بود منتشر کرد در این خاطره که برگفته از کتاب عبور از بحران است نوشته شده است: هشت ونیم صبح، همراه با رئیس مجلس برای دیدن کارخانه تراکتورسازی رفتیم. سرهنگ[موسی]نامجو و آقای [محسن]رفیق دوست برای دیدن مراکز نظامی رفتند. کارخانه بزرگی است، روزی یک صد تراکتور تحویل میدهد. ۴۰ درصد کارکنان زن و ۶۰ درصد مردند. با دو کارگر زن و مرد صحبت کردم و چیزهای زیادی توضیح دادند. درباره ساعات کار و مبلغحقوق و هزینههای زندگی و تعداد فرزند و ….
سپس، به مزرعه نمونه موردتوجه کیم ایل سونگ رفتیم. هزار و ششصد هکتار زمین داشت و از یک طرح جالب آبیاری دیدن کردیم. از رودخانه دو دونگ ۲۳ مترمکعب آب در ثانیه به ارتفاع شصت متر به دریاچهای مصنوعی، پمپ میکنند و ازآنجا با کانالکشی، اراضی وسیعی در اطراف آبیاری میشود و توربینهایی کار گذاشتهاند که برق تولید میکنند. گفتند دریاچه،۱۶۰۰ هکتار وسعت دارد. در ساعتهای کمکاری شبکه برق پمپاژ میکنند و در ساعات پیک برق تولید میکنند.
ناهار را به شهر بندری نامپور، لب دریای زرد رفتیم. مهمان شهردار و شعبه حزب کارگر شهر بودیم. سپس از کارخانه ساخت ماشینهای سنگین، دیدن کردیم. خیلی از ماشین آلات رااز غرب وارد کردهاند. خودشان میگفتند ۵ درصد ولی ظاهراً بیشتر وارد کردهاند.
عصر، به ملاقات رهبرشان کیمایل سونگ رفتیم. کاخ، خیلی مجلل و بزرگ است. چندبرابر کاخ نیاوران، تعجب از یک کشور کمونیستی است، خودشان ساختهاند. خیلی با ما گرمگرفت. یک ساعت و اندی مذاکره داشتیم. نقطه مشترک، ضدامپریالیسم بودن است. شاممفصلی تهیه کرده بودند، همه همراهان آمدند. ضمن صرف شام، بحثهای مفیدی داشتیم.تشریفات نامطلوب را حذف کرده بودند، مثل جام بلند کردن و …. توضیح خوبی در ماهیتآمریکایی تجاوز صدام به ایران دادم که سئوالش را جواب شد. عکس با خانواده من گرفت ودر روزنامهشان چاپ کردند. مصاحبهای در همان کاخ کردم. درباره رواج فرهنگ غربی درلباس و رفتار خانمهای کره، تذکر دادم. انتظار داشتند مطابق معمول هدایای ارزندهای بردهباشیم، ولی ما فقط چند جلد کتاب و مجله داشتیم که روی میزی گذاشتند و فیلم تهیه کردند.
شب به مهمانسرا برگشتیم. برای اولین بار توانستیم، تلفنی با تهران تماس بگیریم. بااحمدآقا صحبت کردم، خبر مهمی در ایران نبود. در جنگ پیروزی هائی داشتهایم. نماز جمعه راآقای [موسوی]اردبیلی خواندهاند.
شب، قسمتی از فیلمهایی که از ایران آوردهایم، نمایش دادند. از تاریخ انقلاب، هشت حلقه فیلم آوردهایم. کیم ایل سونگ گفت، غربی ها خیلی از سفر شما میگویند. گفتم، میخواهند بگویند ما با مارکسیست ها هستیم.