پشتپرده نام جعلی «آذربایجان»/ روسیه با همدستی خائنین ایرانیتبار نام «آران» را تغییر دادند
جمهوری کنونی آذربایجان در واقع بخشی از ایران بوده که آن را «آران» مینامیدند.
به گزارش تازهنیوز، نام منطقهی جمهوری آذربایجان پیش از جدا شدن از شاهنشاهی ایران «اَران» بوده است. جدا شدن این منطقه در آن برههی تاریخی ناگزیر بوده اما چرا اسم استانی از استانهای ایران که در مجاورت این منطقه است را جایگزین نام این منطقه کردهاند؟ این نامگذاری چه اهداف و سیاستهایی را دنبال میکرده است و اصلا چه کسانی دنبال این اهداف بودهاند؟ انصاف نیوز برای پاسخ به این سوالات با جواد رنجبر درخشیلر، شاهنامهپژوه و دانشآموختهی علوم سیاسی، مصاحبه کرده است.
منطقهی جمهوری آذربایجان پیش از اینکه جدا شود نامش اَران بود. به نظر شما تغییر نام این منطقه به نام یکی از استانهای ایران چه اهدافی داشته است و در جهت اعمال چه سیاستهایی بوده است؟
اولا خواهشی که من از دوستان رسانهای دارم این است که نام جمهوری آذربایجان را به تنهایی در مورد آن منطقه به کار نبرند چرا که آذربایجان منطقهای مشخص و در ایران است.
همانطور که شما هم توضیح دادید این جعل نام صورت گرفته است. این منطقه پیش ازین نامش «اَران» بوده و بخشی از شاهنشاهی ایران بوده و در پایان جنگ جهانی اول بر اثر تعاملاتی که در منطقه بوده است روسیه برای اینکه بتواند جای پای محکمی برای مطامع استعماری خود داشته باشد بعضی مناطق را با کمک خائنینی که ایرانینژاد هم بودهاند اسم آن منطقه را آذربایجان کردند.
- ابراز نگرانی آمریکا از اقدام جدید آذربایجان
- اقدام جدید باکو به ضرر تهران شد/ آذربایجان کار ایران را سخت کرد!
این کارها به این جهت بود که همیشه راهی برای دستاندازی به آذربایجان واقعی برایشان مهیا باشد. این یک فرض تاریخی نیست به طور کاملا روشنی کمی بعد از جنگ جهانی اول یعنی ۲۱ یا ۲۲ سال بعد و با آغاز جنگ جهانی دوم نیروهای روسیه وارد آذربایجان شدند و تا تبریز هم پیشروی کردند. آنها اینبار تلاش کردند آذربایجان را از ایران جدا کنند. در این مقطع نقش حزب کمونیست شوروی که در منطقهی باکو حکومت میکردند به طور مشهودی قابل ارزیابی است. اینها که حزب دموکرات آذربایجان را هدایت میکردند و خائنینی که در حال جدا کردن آذربایجان از ایران بودند دقیقا به اتکای نامگذاری ۲۰سال پیش بود. خوشبختانه تمام این تلاشهای که در سال ۱۳۲۵ انجام شد ناکام ماند.
این تلاشها به سیاستهای ژئوپلتیک روسیهی تزاری برمیگردد.
یعنی به نظر شما عثمانیها در این تغییر نام و جدایی آذربایجان نقشی نداشتند؟
ببیند عثمانی قطعا در پانترکیسم و گرایشات اینچنینی نقش غیرقابل انکاری داشته است اما در این نامگذاری به طور مشخص دست کم من چیزی ندیدهام. این نقش چندان نقش پررنگی نیست.
جدایی آذربایجان و این نامگذاری دقیقا در راستای سیاستهای توسعهطلبانهی روسیهی تزاری بوده است. شوروی سیاستهای ژئوپولتیک روسیهی تزاری را ادامه داد. فجایعی که در افغانستان اتفاق افتاد و باعث و بانیاش بودند را بدشان نمیآمد در ایران نیز تکرار کنند.
نامگذاری آن منطقه به طور مشخص شرایط را فراهم میکرد برای اینکه اینها بتوانند وارد آذربایجان شوند. از طرفی این منطقه برای پیشبرد سیاستهای توسعهطلبانهی آنها اهمیت بسیار زیادی داشت. کما اینکه در مسئلهی پیشهوری و فرقهی دموکرات تلاششان را کردند اما خوشبختانه به سرانجام نرسید.
باتوجه به این توضیحات به نظر شما دولت ایران در آن برههی زمانی اشتباه کرد که علیه این نامگذاری شکایتی نکرد؟ و مقاومتی نکرد؟ اصلا امکان این اعتراض برای دولت ایران در آن شرایط وجود داشت؟
اینکه مقاومتی نکردند به این دلیل بود که توان آن مقاومت را نداشتند و دلیلش هم به موازنهی قدرت برمیگردد. در آن برههی زمانی ما واقعا وضعیت مناسبی نداشتیم و نمیشد چنین انتظاری داشت. در اثر تنشهای مشروطه حتی دولت قوی و مقتدری هم نداشتیم. شاه هم که آدم بیلیاقتی بود اصلا نمیتوانست در این فکرها باشد. قدرت ما در برابر قدرت روسیه بسیار ضعیف بود و نمیتوانست مسئله را خیلی محکم مطرح و پیگیری کند. ضمن اینکه افرادی مثل سیدحسن تقیزاده تلاشهایی کردند و شکایتهای کردند اما به طور جدی کاری صورت نگرفت و واقعیت هم این است که ما توان این را در آن مقطع تاریخی نداشتیم که بتوانیم نظر روسیه را عوض کنیم و این نام را پس بگیریم.
به نظر شما الآن چنین امکانی برای ما وجود دارد که در مورد این نام تجدید نظری صورت گیرد و ما شکایتی کنیم؟!
بله از نظر تاریخی و فرهنگی قطعا این مسئله باز است. ما نمیتوانیم این را رها کنیم به بهانهی اینکه این کشوری مستقل یا عضو سازمان ملل است. ما چیزی خلاف این نمیگوییم و کاری هم نداریم. اتفاقا آنها هستند که با این مسئله کار دارند؛ تاریخ را تحریف میکنند و واقعیت تاریخ را به شکل خیلی عجیبی جور دیگری به فرزندان خود میآموزند. عجیب است که آنها معتقدند ایران از آنها جدا شده است! مثل این میماند انگشتی از یک تن جدا شود و بگوید این تن از من جدا شده است و باید به تنم برگردد. با توجه به این مسائل پروندهی تاریخی و فرهنگی این مسائل برای همیشه باز است و فکر میکنم حتما باید روی این مسئله کار شود و دولت هم باید حتما پیگیری کند. اینکه از نظر حقوق بینالملل چه کاری میتوان کرد من تخصصی در این زمینه ندارم و ترجیح میدهم وارد آن نشوم اما حتما این مسئله از نظر فرهنگی قابل پیگیری است چرا که اینها نام را از ما دزدیدهاند. ساکنین این کشور تا دورانی نزدیک به دوران معاصر هم با فرهنگ ایرانی زندگی کردهاند و بزرگ شدهاند ولی الآن دچار یک خلا هویتی و فرهنگی هستند. نامشان ،آذربایجان، یک اسم ایرانی با سابقه است اما رسمشان الآن یک رسم بیهویتی و خلا فرهنگی است. همین خلا فرهنگی باعث شده اسرائیل بتواند جای پایی برای خود آنجا باز کند و این مسئلهی تاریخی-فرهنگی را به یک مسئلهی امنیتی و ژئواستراتژیک تبدیل کرده است. این اتفاق میتواند تبعات بسیار پیچیدهای پیدا کند. من فکر میکنم جز موارد نادر در دنیا است که مسئلهی تاریخی فرهنگی به مسئلهی امنیتی تبدیل میشود. تا زمانی که اینها به فرهنگ ایرانی بازنگردند تهدید امنیتی سر جای خود خواهد ماند. یکی از مهمترین مصادیقش هم همین نام دزدیده شده است که باید بازگردانده شود.
- تصویر نقشهای است که جغرافیدانی به نام «ابراهیم متفرقه افندی» در سال ۱۷۲۹، تقریبا سیصد سال پیش، از ایران کشیده است. در این نقشه ایران شامل آران، گرجستان، ارمنستان، بحرین، مناطق شیعهنشین عربستان، بلوچستان پاکستان و افغانستان نیز هست.