«ادوارد دست‌قیچی»؛ فیلمی که کهنه نمی‌شود/ روایت فانتزی تیم‌برتون از تنهایی یک هنرمند که درک نمی‌شود!

فیلم ادوارد دست قیچی محصول سال۱۹۹۰ امریکا به کارگردانی تیم برتون و بازیگری جانی دپ در نقش شخصیت اصلی (ادوارد) است.  این فیلم همانند اکثر کار های تیم برتون از جهان فانتزی او سر درآورده که در آن شخصیت اول بشدت متفاوت و بولد نسبت به بک‌گراند تعریف شده است.

به گزارش تازه‌نیوز، «تیم برتون» کارگردانی‌ست که با فیلمهای خیال‌پردازانه و فانتزی‌اش شناخته می‌شود. عنصر خیال در سینمای او جزیی از متریال و ساختمان کارنامه‌ی فیلمسازی‌اش به شمار می‌رود به گونه‌ای که در هر فیلمِ خود و با اِلمان‌هایی کم و بیش مشابه از زندگیِ شخصی‌اش، قصه‌های آثارش را خلق می‌کند.

تیم برتون و جانی دپ زمان فیلم برداری ادوارد دست‌قیچی
تیم برتون و جانی دپ زمان فیلم برداری ادوارد دست‌قیچی

فیلم ادوارد دست قیچی محصول سال۱۹۹۰ امریکا به کارگردانی تیم برتون و بازیگری جانی دپ در نقش شخصیت اصلی (ادوارد) است.  این فیلم همانند اکثر کار های تیم برتون از جهان فانتزی او سر درآورده که در آن شخصیت اول بشدت متفاوت و بولد نسبت ب بک‌گراند تعریف شده است. پارادوکس هایی در این فیلم یافت می‌شود، از جمله شهری خوش رنگ و لعاب و پرشور و هیجان با آدم هایی بشدت زبان باز و ظاهرا دوست داشتنی، اما در باطن پلید و دارای خصلت های مذمت شده. در مقابل ادوارد تنها و بی کس، در عمارتی تیره رنگ و ترسناک ، با بدنی آهنی و دست هایی به ظاهر خشن و برنده اما با قلبی از جنس شیرینی زندگی می‌کند؛ بله او قلبی بشدت معصوم و مهربان و عاشق دارد.

ادوارد دست قیچی

بازی انیمه اکترز  جانی دپ بشدت تحسین برانگیز و باورپذیر است و کاملا از تیپ گذر کرده و به شخصیت رسیده است، در حالی ک در عالم واقع ما همچین شخصیتی را نداریم اما آن چنان با روح روان ما خو می‌گیرد که کاملا باورش می‌کنیم و با او همدل و هم سو می‌شویم. بازی چشم های جانی دپ بشدت خوب است هرچند ک دیالوگ‌های زیادی ندارد اما توانسته با چشم ها و میمیک صورت و بادی لنگوییج خود کاملا شخصیت را بسازد.

ادوارد دست قیچی

ادوارد اولین نقش جدی جانی دپ بود. بازیگری که این روزها حواشی زندگی شخصی‌اش از زندگی هنری‌اش پیشی گرفته است. او برای این نقش نامزد بهترین نقش اول مرد در گولدن گلوب شد. این فیلم شروع یک همکاری دراز مدت بین تیم برتون و جانی دپ شد. ۸ فیلم با هم کار کردند و هنوز هم امید است که تجربه‌ی مشترکی داشته باشند هر چند سال‌ها از روزهای درخشان هر دوشان می‌گذرد. برای تیم برتون انتخاب بازیگر این نقش انتخاب دشواری بوده است. گویا پیش از جانی دپ قرار بوده تام کروز عهده‌دار این نقش شود. به تصویر کشیدن ابعاد پیچیده‌ی شخصیت ادوارد تسلط جدی برای بازیگر می‌طلبد.

ادوارد دست قیچی

ایده‌ی محوری فیلم کمی چالش‌برانگیز است. انسانی ساخته‌ی بشر. یک مخترع پیر در آخرین مأموریت‌اش تصمیم گرفته یک انسان بسازد. در رویکردی سطحی ممکن است رقابت با خدا خالق جهان و انسان‌ها کفرگویی به حساب بیاید اما در خوانشی عمیق‌تر می‌توان از این زاویه با فیلم مواجه شد که ادوارد یک استعاره در جهان انسان‌هاست. استعاره‌‌ای که هدفش دهن‌کجی به اخلاقیات از دست رفته بین انسان‌هاست. اگر بخواهیم از منظری اخلاقی با فیلم مواجه شویم این موجود نیمه‌انسان نیمه‌ماشین که به شکلی یادآور ترمیناتور هم هست خصیصه‌های اخلاقی دارد که همه ما انسان‌ها از یکدیگر انتظار داریم اما در گذر زمان از دست رفته است مثل: راست‌گویی، کمک به همنوع و عشق ورزیدن بی‌منت. گفته می‌شود این هیولای مهربان از نقاشی‌های دوران کودکی تیم برتون سربرآورده است.

ادوارد دست قیچی

ایده‌ی محوری به‌نوعی یادآور یکی از کلاسیک‌ها ادبیات هم هست. یعنی افسانه‌ی «زشت و زیبا». موجودی زشت عاشق زن جوان زیبایی شده است و نیروی عشق قلب پاک او را به همه نشان می‌دهد. این ایده که آدم‌ها دربرابر عشق ورزیدن می‌توانند از خوی وحشی خود فاصله بگیرند و مهربان باشند. تحلیل تقابل فضای تیره و تار خانه‌ی ادوارد در بالای تپه با ظاهر شهر کوچکی که قصه در آن می‌گذرد می‌تواند از این منظر راهگشا باشد. خانه‌ی ادوارد از دور ترسناک و هراس‌آور است اما وقتی از محیط ترسناکش عبور کنی به حیاطی زیبا می‌رسی با شبه‌مجسمه‌هایی که با پرچین‌های سبز ساخته شده‌اند. در حقیقت تصور ابتدایی ما از ادوارد به‌عنوان یک موجود منزوی و ضربه‌خورده که به واسطه‌ی دستان تیزش می‌تواند برای ما خطر آفرین باشد با ورود به دنیای هنرمندانه‌اش بهم می‌خورد.

ادوارد دست قیچی

ادوارد دست قیچی فیلمی است که ما را به کودکی‌مان می‌برد. به احساسات ناشکفته‌ی پیش از بلوغ. به غریزه و کشف و شور زندگی. شیطنت‌های ادوارد را وقتی وارد اتاق کیم شده به یاد بیاورید. دلش می‌خواهد مثل یک کودک بازیگوش همه چیز را امتحان کند و وقتی به اشتباه تخت را با قیچی‌هایش سوراخ می‌کند مثل یک کودک واهمه دارد. در انتهای فیلم وقتی احساس خطر می‌کند شکل بروز خشونتش هم شبیه بچه‌هاست. دستانش (قیچی‌هایش) را با خشم روی دیوار می‌کشد و همه چیز را خراب می‌کند تا دیگران را متوجه کند که آزرده شده است. این صراحت و صداقتِ ادوارد ما را به یاد کودک درون‌مان می‌اندازد. شاید به همین دلیل اینقدر دوستش داریم.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.