حمایت تهران از جنگ روسیه و اوکراین تهدیدی برای امنیت اروپا
درباره حمایت تهران از جنگ روسیه علیه اوکراین می نویسد که این مسئله تهدیدی مستقیم برای امنیت اروپاست.
به گزارش تازهنیوز، اندیشکده کارنگی در تازه ترین تحلیل به قلم یکی از کارشناسان حوزه غرب آسیا و خلیج فارس این اندیشکده به سراغ این سوال رفته که اروپا باید چه رویکردی را در مقابل جمهوری اسلامی ایران در پیش بگیرد:
اروپا جایگاه خود را نزد مقام های ایرانی از دست داده است
مجموعه تحولاتی که در داخل ایران در یک سال اخیر رخ داده فضای کمی برای رویکرد ترجیحی دیپلماسی و گفتوگوی اروپا با تهران ایجاد کرد.
از سوی دیگر، رهبری اروپا در برنامه جامع اقدام مشترک 2015، که به «توافق هستهای» نیز معروف است، رو به زوال است. از آنجایی که اتحادیه اروپا و قدرتمندترین اعضای آن نتوانستند به طور موثری زمانی که دولت ایالات متحده از آن در سال 2018 خارج شد، از این توافق حمایت کنند، جایگاه خود را نزد مقام های ایرانی از دست دادند.
بیشتر بخوانید:
- موشکهای قارهپیما روسیه در حالت آمادهباش جنگی
- توافق بین ایران و آمریکا به کجا رسید؟ /سیاست رسانهای غیرشفاف و بیاهمیت دانستن مردم علت این رفتار
تهران و واشنگتن مذاکرات دوجانبه را پیش می برند
در حال حاضر، مذاکرات در مورد اینکه آیا و چگونه این توافق می تواند احیا شود توسط واشنگتن و تهران هدایت می شود و این در حالی است که عملا هیچکدام از دو طرف به مفاد برجام پایبند نیستند. ایران و آمریکا در قالب یک تفاهم درگیر پیشبرد مسائل دو جانبه ای مانند تبادل زندانیان و البته رفع انسداد از اموال ایران در کره جنوبی و چند کشور دیگر در قالب این توافق هستند.
در نتیجه می توان گفت که هم تهران و هم واشنگتن نقش اتحادیه اروپا را به عنوان ضامن اجرای برجام – انطور که در متن توافق هسته ای آمده – نادیده می گیرند. با توجه به اینکه تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران در اکتبر به پایان میرسد، تنها کاری که اروپاییها میتوانند انجام دهند این است که تحریمهای سازمان ملل را با توجه به عدم پایبندی ایران به برجام در لیست تحریم های خود علیه تهران همچنان حفظ کنند.
اروپا باید رابطه رو به رشد ایران و مسکو را بپذیرد
نویسنده در ادامه این مطلب با تکرار ادعای غرب درباره حمایت تهران از جنگ روسیه علیه اوکراین می نویسد که این مسئله تهدیدی مستقیم برای امنیت اروپاست که اساساً روابط این قاره با ایران را تغییر میدهد. اتحادیه اروپا علاوه بر مشاهده کمک های نظامی ایران به روسیه باید با اتحاد رو به رشد ایران با روسیه کنار بیاید. تهران و مسکو علاوه بر همکاری نظامی و تعامل در زمینه دور زدن تحریم های آمریکا در تمایل برای مقابله با سلطه جهانی آمریکا هم متحد هستند.
چنین تحولاتی، تهران را به بخش مرکزی سازماندهی مجدد جهانی در حال انجام با محوریت چین تبدیل می کند: تنها در شش ماه گذشته، ایران با کمک پکن با عربستان سعودی مذاکره کرد، به سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین پیوست و همین اواخر دعوت نامه ای برای پیوستن به گروه کشورهای بریکس دریافت کرد.
تهران جهت گیری ضدغربی پیدا کرده است
به نظر می رسد ایران که مدتها به موقعیت منحصر به فرد خود بین شرق و غرب افتخار می کند، چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر سیاسی، اکنون طرف هایی را انتخاب کرده است. اگر توافق هستهای 2015 فرصتی را برای ایران فراهم کرد تا درهای خود را به روی اروپا و احتمالاً ایالات متحده باز کند، هشت سال پس از آن تاریخ ایران کاملا به سمت شرق چرخیده یا شاید هم بهتر باشد بگوئیم جهت گیری ضدغربی پیدا کرده است.
بنابراین، نحوه برخورد با ایران، دیگر تنها موضوع عدم اشاعه هستهای، حقوق بشر یا روابط تجاری نیست. بلکه به این موضوع مربوط می شود که اتحادیه اروپا چگونه خود را در میان یک چشم انداز جهانی در حال تغییر می بیند. دوازده ماه آینده نه تنها برای روابط اتحادیه اروپا و ایران، بلکه برای نقش جهانی اروپا تعیین کننده خواهد بود. این چیزی است که اتحادیه اروپا باید انجام دهد.
اروپا روش های متفاوتی از آمریکا را در پیش بگیرد
نویسنده این یادداشت در ادامه با اشاره به اینکه اعتراض های داخلی در ایران فروکش کرده ادعا می کند که ناآرامی ها به دلیل شرایط اقتصادی و سیاسی در ایران ادامه پیدا خواهد کرد و پیشنهاد می کند که اتحادیه اروپا روابط نزدیک خود را با جامعه مدنی و سازمان های حقوق بشر برای نظارت بر وضعیت ایران حفظ کند. به طور کلی تر، اتحادیه اروپا باید رویکردی در قبال ایران به عنوان بخشی از یک صورت فلکی جدید ژئوپلیتیکی طراحی کند. جمهوری اسلامی دیگر نمیخواهد با اروپا کار کند، بلکه ترجیح می دهد کار را با آمریکا پیش ببرد.
اتحادیه اروپا در حالی که شاهد وخیم تر شدن رابطه خود با ایران است باید سعی کند به زمینه هایی برای همکاری بالقوه، به عنوان مثال در مورد آب و هوا، مهاجرت، و سلامت عمومی فکر کند: نه از روی ساده لوحی، بلکه از روی درایت و تلاش برای گشودن راهی برای ایجاد گشایش در جامعه ایران. چنین رویکردی در برخی مواقع اروپا را در تضاد با ایالات متحده قرار می دهد.
با این حال، ابداع راهبردهای مختلف برای مقابله با برخی مسائل الزاما به معنی تضعیف اتحاد اروپا و آمریکا نیست. دقیقاً به این دلیل که نظم جهانی آینده اکنون در حال شکل گیری است، اگر قرار است مشارکت فراآتلانتیکی – میان اروپا و آمریکا – رشد کند، به نظرات ملموس اروپایی ها نیاز است. سیاست به روز شده در قبال ایران نقطه خوبی برای شروع این مشارکت پویا فراآتلانتیکی است.