اسرائیل برای جلوگیری از اسارت، سربازانش را می‌کُشد؟

شمار فزاینده‌ای از گزارشات گویای آن‌اند که نیروهای اسرائیلی مسئول کشتار غیرنظامیان و نظامیان اسرائیلی پس از حمله‌ی ۷ اکتبر هستند.

به گزارش تازه‌نیوز، فراز نوشت: از هفت اکتبر به این سو، حوادث روز در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته‌اند. ابهامی که نه‌ فقط شکست بزرگ دستگاه اطلاعاتی اسرائیل را در پیش‌بینی ماوقع در نوار تحت‌محاصره‌ی «ماژینوت لِین» شامل می‌شود، بلکه جزئیات آنچه در پایگاه‌های نظامی و شهرک‌های اطراف نوار غزه رخ داده است را هم در بر‌می‌گیرد.

مطابق با تخمین‌های صورت‌گرفته، حدود هزار و ۴۰۰ اسرائیلی تا امروز کشته شده‌اند؛ اما از جزئیات چگونگی این واقعه هیچ اطلاعی در دست نیست. گزارشاتی از کشتار اسرائیلیان توسط مبارزان فلسطینی وجود دارد؛ اما شمار فزاینده‌ای از اسناد نیز وجود دارد که نشان می‌دهد ارتش اسرائیل هم مسئول کشتار غیرنظامیان و نظامیان اسرائیلی در هفتم اکتبر و روزهای پس از آن بوده است.

رهنمود عملیاتی هانیبال؟

هاآرتص در روز جمعه بیستم اکتبر، مقاله‌ای مفصل از تحلیل‌گر نظامی ارشد خویش، یعنی آموس هارل، منتشر کرد که در آن به توضیح شکست اسرائیل در آماده‌سازی حملات هفتم اکتبر حماس پرداخته شده بود. او فرمانده‌ی لشکر غزه، یعنی سرتیپ آوی روزنفلد را به خوانندگان خویش معرفی کرده و به جمله‌ای از او استناد می‌کند؛ جمله‌ای که چندهفته قبل از جنگ و در خلال ملاقاتش با او می‌شنود: «اوضاع بهتر که نخواهد شد، هیچ؛ در مقطعی نیز احتمالاً رو به بدتر‌شدن خواهد رفت.»

او در ادامه، به تشریح آنچه در ۷ اکتبر اتفاق افتاده، می‌پردازد:

«در تاریخ هفتم اکتبر دفتر هماهنگی و ارتباط، به همراه تمامی پاسگاه‌های واقع در امتداد خط، مورد هجوم قرار گرفتند. گروهی بزرگ از نیروهای حماس، گذرگاه اریز را که به موجب تعطیلات سیمهات تورات بسته شده بود، تصرف کردند. و از آنجا و در مدتی کمتر از چنددقیقه، بدون هیچ مقاومتی، به سمت پایگاه نظامی پیش‌روی نمودند؛ سربازان اداره را به قتل رسانده و یا گروگان گرفتند… البته چندتن از آنها هم موفق شده بودند که از خودشان دفاع کنند. در ادامه سرتیپ ژنرال روزنفلد، به همراه تعدادی از سربازان، در اتاق جنگیِ زیرزمینیِ خود سنگر گرفته و نومیدانه تلاش کردند خود را نجات داده و بخشِ موردهجوم واقع شده را ساماندهی نمایند. این میان شمار زیادی از سربازان که اغلب‌شان پرسنل جنگی نبودند، داشتند کشته یا زخمی می‌شدند. در همین حال لشکر برای عقب‌راندن تروریست‌ها ناچار شد پایگاه خود را مورد حمله‌ی هوایی قرار دهد».

این روایت خشک و البته تحسین‌آمیز از فرمانده‌ی ارشد [حمله‌ای که شاید از چشم بسیاری از سربازان حاضر در پناهگاه زیرزمینی پنهان مانده بوده]، آن هم در این دوران خونین، واقعیات بسیاری را از روحیات اسرائیلیان فاش می‌کند. مازاد بر اینکه وقایع یکم آگوست ۲۰۱۴ [یعنی خشونت‌آمیزترین کارزار اسرائیل علیه غزه تا این لحظه] را به ذهن متبادر می‌سازد. در یکم آگوست آتش‌بس برقرار شد؛ اما یکی از واحدهای اسرائیلی دست به اقدامی تحریک‌آمیز زد: دستگیری یکی از سربازان توسط مبارزان فلسطینی.

اسرائیل، عکس‌العملش کوبنده بود. عکس‌العملی که به وضوح طراحی‌شده بود: کسب اطمینان از اینکه سرباز هادار گلدین به همراه بیشترین تعداد ممکن از فلسطینیان، کشته خواهد شد.

براساس تحقیقات سازمان عفو بین‌الملل و سازمان ملل، که در ویکی‌پدیا نیز به آن اشاره شده، بمباران گسترده‌ی اسرائیل به کشتار ۱۳۵ تا ۲۰۰ غیرنظامی فلسطینی انجامید؛ که در میان کشته‌شدگان، ۷۵ کودک نیز وجود داشت. و این وقایع به فاصله‌ی تنها سه‌ساعت از دستگیریِ مشکوک یکی از سربازان اسرائیلی رخ داد.

شایان ذکر است که رویدادهایی که ذکرشان رفت، نه رخ‌دادهایی تصادفی، بلکه یکی از سیاست‌های رسمی و کاملاً مستند ارتش اسرائیل هستند؛ سیاستی که لااقل از سال ۱۹۸۶ اعمال گردیده است. این سیاست معروف است به: «دستور‌العمل هانیبال»، «رمز هانیبال» و یا «دکترین هانیبال».

ماجرا شاید به دستور ژنرال روزنفلد برای بمباران سربازانش ختم نشود. سال‌ها طول خواهد کشید که بتوانیم تصویر کاملی از آنچه که در هفتم اکتبر و روزهای پس از آن واقع شد، ترسیم کنیم. اما علاوه بر تلفات نظامی، جزئیاتی نیز درباره‌ی نقش اسرائیل در کشتار غیر‌نظامیان اسرائیلی وجود دارد؛ جزئیاتی که شاید بشود بخشی از آنها را در خلال جریان شدید تبلیغاتی پیرامون وقایعی جست که در آن روز رخ داده است.

مرگ‌و‌میر در کیبوتص بئری

انتفاضه‌ی الکترونیک، مصاحبه‌ای مفصل با یاسمین پورات را منتشر کرده که در آن به نحوه‌ی گروگان‌گیری او توسط شبه‌نظامیان فلسطینی در کیبوتص بئری پرداخته شده است.

براساس آنچه او گزارش داده، آدم‌ربایان با او و سایر گروگان‌ها رفتاری «انسانی» داشته و بر این باور بودند که به دلیل حمایت از اسرای اسرائیلی، به آنان اجازه داده می‌شود به سلامت به غزه عقب‌نشینی کنند. اما با این وجود، سربازان اسرائیلی به محض ورود، «همگی آنان و از جمله گروگان‌ها را نابود کردند. آتش‌باری که آن روز اتفاق افتاد، سنگین‌تر از حد تصور بود.»

شهادت او را شواهدی از سربازان اسرائیلی تکمیل می‌کنند؛ سربازانی که توضیح داده‌اند که چگونه ارتش اسرائیل، گلوله‌های تانک را به سوی ساختمان‌هایی که محل اختفای شبه‌نظامیان و گروگان‌های آنان بوده، شلیک می‌کرده است. کوئیکه کییِرزِنباوم، در یازدهم اکتبر و در روزنامه‌ی گاردین گزارشی از تور کیبوتص بئری [توری که توسط واحد تبلیغاتی ارتش اسرائیل برگزار شد] منتشر کرده است. او در گزارش خود نوشته است:

«ساختمان‌ها یکی پس از دیگری تخریب شدند… چه به موجب حملات حماس و چه به تبع نبردهایی که از پس آنها اتفاق افتاد. درختانِ کنار‌دست نابود شدند و دیوارها، از همان محلی که تانک‌های اسرائیلی، شبه‌نظامیان حماس را در محل اختفای خود، هدف حمله قرار داده بودند، به تلی از بتن بدل گردیدند. تیرهای سقف به هم پیچیده و به سان قفسه‌سینه‌ای که پاره شده باشد، دهان باز کردند.»

در ۱۱ اکتبر، و احتمالاً به دنبال همان تور تحت هدایت ارتش، در گزارش دیگری در هاآرتص [که به زبان عبری به چاپ رسیده و بعید است نسخه‌ی انگلیسی آن موجود باشد]، نیر هاسون و ادن سولومون با «اِرِز، معاون فرمانده‌ی اول گردان ذخیره‌ی زرهی» مصاحبه کردند. همو توضیح داده که چگونه خود و واحد تانک‌هایش «کیبوتص را به صورت خانه‌به‌خانه مورد هجوم تانک‌های خود قرار دادند.»

اخیراً نیر هاسون به بئری بازگشته و با یکی از ساکنان محلی به نام تووال مصاحبه کرده است. تووال آن‌قدری خوش‌شانس بوده که در زمان حمله در کیبوتص حضور نداشته باشد؛ اما شریک زندگی خود را از دست داده است.

هاسون در مقاله‌ی بیستم اکتبر هاآرتص گزارش می‌دهد:

«وقتی یاد شریک زندگی‌اش می‌افتد که آن زمان در محاصره‌ی مهاجمین گیر افتاده بوده، نمی‌تواند از لرزش صدایش جلوگیری کند. به گفته‌ی او، این حمله بهای سنگینی داشته. لااقل ۱۱۲ نفر از مردم بئری کشته، و دیگرانی نیز به گروگان رفته بودند. ۱۱ روز پس از کشتار مزبور، در میان خرابه‌های یکی از خانه‌ها، اجساد مادر و پسری کشف می‌شود. اعتقاد بر این است که شمار اجساد مدفون، خیلی بیشتر از این‌هاست.»

این نقل‌قول به چند دلیل حائز اهمیت است. یکی اینکه یک‌ رخداد مهم دیگر را به رویدادهای قابل‌درک این جدول زمانی می‌افزاید. به نظر می‌رسد که در روز نهم اکتبر، یعنی با گذشت کامل دو روز از حوادث شنبه ۷ اکتبر، بسیاری از اسرای اسرائیلی هنوز زنده بوده‌اند.

همین گزارش نشان می‌دهد که تصمیمِ حمله به کیبوتص و افراد درون آن، تصمیمی کاملاً مشخص و بر‌اساس محاسبات شفاف نظامی بوده است. پر‌واضح است که شبه‌نظامیان فلسطینی، در حالی با اسرای اسرائیلی خود در این ساختمان‌ها مخفی شده بودند که سربازان اسرائیلی با انفجارهای گسترده سعی داشتند راه خود را باز کنند.

آنچه اهمیت دارد این است که چه کسی عامل این مرگ‌ومیرهای گسترده و ویرانی‌های عظیم بوده است. این امر به ویژه به این دلیل حائز اهمیت است که این کشتار حالا برای توجیه تخریب غزه و کشتار هزاران غیر‌نظامیِ حاضر در آنجا استفاده می‌شود.

ماتبع اسرای اسرائیلی حاضر در غزه

آنچه در اینجا ذکرش رفت نه تاریخ بود، و نه موضوعی صرفاً محدود به گذشته؛ بلکه روایتی که بدان پرداخته شد گویای آن بود که مراحل بعدی جنگ پیامدهایی خواهند داشت که می‌توانند به مراتب خون‌بار‌تر باشند. به عنوان مثال، حالا یکی از مؤلفه‌های اصلی مورد بحث، سرنوشت بیش از دویست‌تن از اسیران و سرباز‌ها و غیر‌نظامیان اسرائیلی است.

برای فلسطینیان اما این فرصتی تاریخی است تا به موجب‌اش شبه‌نظامیان قدیمی خود را از آنچه «باستیل‌های اشغالی» می‌خوانندشان، رهایی بخشند.

حتی با وجودی که فلسطینیان می‌دانند که آزادی سرزمین‌شان کماکان رؤیایی بعید است، اما آزادی اسرای خود از طریق مبادله‌ی اسیران را دستاوردی ارزشمند می‌دانند که ارزش کوشیدن دارد.

با این وجود اسرائیل [همان‌طور که پیش ازین نیز ثابت کرده… کما اینکه رویدادهای اخیر نیز نشان داده‌اند] ممکن است به جای آنکه شاهد جشن پیروزی آزادی در دو‌سوی مرز باشد، آمادگی این را داشته باشد که جان سربازان و شهروندان خود را در معرض خطر قرار دهد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.