رابطه سیاه زن شوهردار به قتل ختم شد!
مادر و دختری که متهم هستند برای قتل پدر خانواده نقشه کشیده بودند، در جلسه دادگاه منکر اتهام خود شدند.
به گزارش تازهنیوز، زنی که متهم است بعد از برقراری رابطه پنهانی با مردی جوان دستور قتل شوهرش را صادر کرده در حالی پای میز محاکمه رفت که دختر او نیز به دست داشتن در قتل پدرش متهم شده است.
به نقل از سایت جنایی، یک سال قبل زنی به پلیس گزارش داد شوهرش گم شده است. این زن مدعی شد همسرش از خانه خارج شده و بازنگشته است. پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد و مشخص شد مرد مفقودشده به نام بهنام 25 سال قبل با منصوره ازدواج کرده و آنها صاحب دختری به نام لادن هستند. همچنین مشخص شد بهنام ثروت بسیار زیادی دارد و اختلافاتی میان او و خانوادهاش وجود داشته است.
ردیابیهای انجامشده برای پیدا کردن بهنام راه به جایی نبرد. تا اینکه مشخص شد منصوره از مدتی قبل با جوانی که از خودش کوچکتر است، رابطه دارد. او در پیامهایش برای این جوان، گلایههایی هم از شوهرش کرده بود.
به این ترتیب، منصوره بازداشت شد. او در اعترافاتی تکاندهنده گفت با همدستی مردی به نام ایرج شوهرش را به قتل رسانده است.
این زن گفت: مدتی بود با ایرج رابطه داشتم. به لحاظ روحی احساس تنهایی شدیدی میکردم و برای همین هم با ایرج رابطه برقرار کردم. وقتی مشکلم را به او گفتم، قبول کرد در قبال دریافت پول شوهرم را بکشد. روز حادثه به او دارویی دادیم که کمی بیحال شود؛ بعد ایرج، بهنام را برد و کشت.
با بازداشت ایرج مشخص شد لادن، دختر مقتول، نیز در قتل پدرش نقش داشته است. به این ترتیب کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در جلسه رسیدگی ابتدا نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و کیفرخواست را خواند. در ادامه اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس ایرج در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من با منصوره دوست بودم و با هم رابطه داشتیم. او به من گفته بود اگر شوهرش را بکشم 200 میلیون تومان میدهد. من هم روز حادثه او را در حالت نیمهبیهوش سوار ماشین کردم، به بیابان بردم، با چاقو او را کشتم و بعد هم دفنش کردم. وقتی هم بازداشت شدم جای جسد را نشان دادم و پلیس هم آن پیدا کرد. این مادر و دختر من را ودار به قتل کردند.
وقتی نوبت به منصوره رسید، او اتهامش را انکار کرد و گفت: ایرج دروغ میگوید. من و لادن قصد مهاجرت داشتیم. شوهرم مخالف بود و به ما پول نمیداد. ما هم نمیتوانستیم برویم. ضمن اینکه بهنام بسیار بدرفتار بود، برای اینکه کمی او را گوشمالی بدهیم از ایرج کمک خواستیم. ایرج دروغ میگوید و خودش خودسرانه دست به قتل زده است.
در ادامه لادن در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من از ایرج شکایت دارم. او پدرم را کشته است. پدر من مرد بدرفتاری بود اما من هیچوقت حاضر نبودم او بمیرد و دوستش داشتم. من در قتل نقشی نداشتم.
در پایان قضات شعبه ۱۳ برای تصمیمگیری وارد شور شدند.