اعترافات یک سارق؛ اول با پدرم دزدی میکردم، بعد مستقل شدم!
جوانی که به سارق حرفهای تبدیل شده است، داستان زندگیاش را تعریف کرد و گفت دزدی کردن را همراه پدرش یاد گرفت.
به گزارش تازهنیوز و به نقل از سایتجنایی، آرمان متهم است سرقتهای متعددی انجام داده و حالا منتظر محاکمه است.
او جوانی ۲۵ساله است و از روزگارش میگوید:
*چند سال است سرقت میکنی؟
یادم نمیآید دقیقاً چند سال است ولی میدانم از این راه امرار معاش میکنم.
*چرا دنبال کار درست و حسابی نرفتی؟
درآمدش خوب بود، من هم همین شغل را انتخاب کردم.
*دزدی مگر شغل است؟ تو اموال مردم را برمیداری.
کار دیگری پیدا نکردم.
*چطور وارد دزدی شدی؟
اول با پدرم این کار را میکردم. پدرم که فوت کرد یا تنهایی سرقت میکردم یا با چندتا از دوستانم.
*یعنی پدرت هم سارق بود؟
سارق بزرگ که نبود، دلهدزدی میکرد!
*چه سرقت میکرد؟
پدرم معتاد بود. در حدی که مواد بزند سرقت میکرد. چیزهای دم دستی مثل دوچرخه و… سرقت میکرد.
*تو بیشتر چه چیز سرقت میکنی؟
من بیشتر لوازم داخل خودرو سرقت میکنم.
*پدرت چطور فوت شد؟
در یک سرقت فوت شد. وارد حیاط خانهای شده بود که دزدی کند. صاحبخانه متوجه شده و فریاد زده بود، پدرم حین فرار از بالای دیوار پرت شده و فوت کرد.
*چند سال است پدرت را از دست دادهای؟
حدوداً ۱۶ساله بودم که پدرم فوت کرد. دادگاه هم گفت چون حین سرقت خودش پرت شده دیه هم نمیتوانیم بگیریم و اینطوری بود که همه چیز را از دست دادیم.
*خانواده هم داری؟
*بزرگ هستند؟
دو برادرم از من بزرگتر هستند. پدرم دو همسر داشت. اولی دو سال بعد از پدرم فوت کرد ولی مادرم هست.
*با خواهر و برادرت ناتنی هستی؟
با سه برادر و یک خواهرم ناتنی هستم؛ اما خودم هم یک خواهر دارم.
*چند سابقه داری؟
پنج شش تایی میشود.
*برای رضایت گرفتن از شکات اقدام کردهای؟
فعلاً که کاری نکردم. البته به مادرم گفتهام که با آنها صحبت کند اما فعلاً کاری نشده است. منتظر هستیم.
*همچنان میخواهی سرقت کنی؟
[سکوت…]