مرگ مشکوک پسر جوان؛ رفیق‌کشی یا سکته قلبی؟

در حالی‌که پسری جوان به قتل دوستش اعتراف کرده، پزشکی قانونی علت فوت را سکته قلبی تشخیص داده است.

به گزارش تازه‌نیوز، تحقیقات درباره متهم به قتلی که دوست خود را کشته و یک سال راز قتل را مخفی نگه داشته بود، جزئیات تازه‌ای از این پرونده را فاش کرد.

به نقل از سایت جنایی، پرونده مفقود شدن قربانی این قتل که پسر ۲۰ ساله‌ای به نام صمد است از بهار سال گذشته در شعبه نهم دادسرای جنایی تهران مطرح شده است. در آن زمان پدر صمد وقتی با طرح شکایت اولیه در مورد ناپدید شدن پسرش در دادسرای امور جنایی تهران خواهان رسیدگی به موضوع شد، به  بازپرس عظیم سهرابی گفت: پسرم معمولاً هر ۱۰ یا ۱۵ روز  یک بار به خانه می‌آمد اما دفعه آخری که رفته دیگر برنگشته و الان مدت زیادی است که از او خبر نداریم. هرچه به تلفن همراهش زنگ می‌زنیم خاموش است. جاهایی را که فکر می‌کردیم باشد گشتیم، اما بی‌فایده بود.

به دستور بازپرس جنایی تحقیقات در مورد این شکایت آغاز شد و گروهی از ماموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران مسئول رسیدگی به شکایت مرد میانسال شدند. این مرد در خصوص ناپدید شدن پسرش به ماموران گفت: صمد اهل رفیق‌بازی بود و بیشتر وقتش را با دوستانش می‌گذراند به همین دلیل گاهی چند شب به خانه نمی‌آمد، اما الان حدود یک ماه است پسرم ناپدید شده و کسی هم از او خبری ندارد.

تحقیقات شروع شد اما سرنخی به دست نیامد تا اینکه با گذشته حدود یک سال از شروع تحقیقات پدر صمد نزد پلیس رفت و گفت: سرنخی دارم که ممکن است به روشن شدن راز ناپدید شدن پسرم کمک کند.

این مرد گفت: یکی از دوستان پسرم به ما خبر داد یک دوست مشترک او پسرم به نام سیاوش در یک جمع دوستانه گفته صمد را کشته و جسدش را در اطراف اشتهارد انداخته است. الان هم با توجه به این گفته‌هایش می‌خواهم به موضوع رسیدگی کنید.

در پی این سرنخ، کارآگاهان پلیس تحقیقات در مورد سیاوش را آغاز کردند و مشخص شد پسر گمشده آخرین بار با او بوده و تلفنی نیز با هم صحبت کرده‌اند. به همین دلیل، سیاوش بازداشت شد و پس از انکار چندباره قتل  در نهایت گفت: با صمد دوست بودم، اما او خلافکار بود و من را هم به همدستی با خودش و خلاف تشویق می‌کرد. من هر بار می‌گفتم به خاطر خانواده‌ام نمی‌توانم و خودم هم نمی‌خواهم بازداشت شوم. او هم هر بار به من می‌گفت ترسویی و تحقیرم می‌کرد. سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم. روز آخر سوار موتور من شد و گفت بیا برویم صحبت کنیم. من را به کوهستان‌های اطراف اشتهارد برد و دوباره شروع کرد به گفتن اینکه تو ترسویی. چرا با من همدست نمی‌شوی؟ به او گفتم بس کن، من اصلاً از اینجا برمی‌گردم. یک‌دفعه چاقو کشید، بعد هم با تهدید پرسید چرا ما را لو دادی؟ هرچه قسم خوردم کار من نبوده باور نکرد. ظاهراً یکی از بچه‌محل‌ها ماجرای خفتگیری‌های او و دوستانش را در محل گفته بود و او تصور می‌کرد من در این ماجرا نقش داشتم. دعوایمان بالا گرفت و من که تیزی چاقو را مقابلم می‌دیدم از ترس و در دفاع از خودم او را هل دادم. صمد تعادلش را از دست داد و از بالای تپه‌ای که روی آن ایستاده بودیم، پایین افتاد. به قدری ترسیده بودم که حتی جرأت نکردم برگردم و ببینم چه بلایی سر او آمده است. سوار موتورش شدم و آنجا را ترک کردم.

به این ترتیب، سیاوش که با این اعتراف تبدیل به متهم شده بود، درباره شایعه قتل هم گفت: چندوقت قبل در بزمی شبانه شرکت کردم و دورهمی مشروب خوردیم. وقتی از حالت عادی خارج شدم، بی‌اختیار راز قتل را که روی شانه‌هایم مثل کوه سنگینی می‌کرد تعریف کردم. آن شب واقعاً متوجه نبودم چه می‌گویم، فردا که به خودم آمدم تازه فهمیدم چه اشتباهی کرده‌ام،‌ اما دیر شده بود و یکی از افرادی که در جمع بودند به‌سرعت ماجرای قتل را به گوش پدر صمد رسانده بودند.

این متهم همچنین گفت: من قصد قتل نداشتم، درگیر شدیم و هلش دادم،‌ فقط می‌خواستم چاقو نخورم. در این مدت من سکوت کردم تا اینکه چندوقت قبل با دوستانم جمع شده بودیم و مشروب می‌خوردیم،‌ هر کسی چیزی تعریف کرد و من هم گفتم فلانی را کشته‌ام و جسدش هم در اشتهارد است.

با این اعترافات مظنون بازداشت‌شده، بازپرس نهم جنایی دستور حضور تیم‌های تجسس همراه با متهم را در محلی که مدعی بود جسد در آنجا افتاده، صادر کرد. همزمان با این تحقیقات در مورد یافته‌های جدید استعلامات مختلفی از مراجع و قضایی استان البرز انجام و مشخص شد جسد صمد یک هفته بعد از ناپدید شدن کشف و آن زمان به عنوان مجهول‌الهویه به پزشکی قانونی فرستاده و علت مرگ سکته قلبی تشخیص داده شده است.

به دنبال اظهارات پسر جوان و کشف جسد، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت پس از تحقیقات اولیه در مورد قتل، دستور داد پرونده با قرار عدم صلاحیت به رسیدگی از استان تهران به استان البرز فرستاده شود.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.