آتش نفرت کارگران روشن شد؛ ماجرا چیست؟
«کارمندان و کارگران میگویند چرا باید تاوان ناتوانی دولت در گرفتن مالیات از اصناف را ما باید بدهیم؟
به گزارش تازهنیوز، روزمامه جهان صنعت نوشت: سازمان مالیاتی کشور برای دریافت مالیات از اصناف و پیشهوران با تنگنای سختی روبهرو شده است. این سازمان برای اینکه بتواند برای دولت درآمد پایدار تامین کند، نوک پیکان را به سوی شهروندان گرفته و میخواهد با همه نیروی مادی و فکری و تبلیغاتی مالیاتستانی کند.
این نهاد مالیاتستان در روزهای تازهسپریشده برای اینکه بتواند پیشهوران را با فشار سیاسی و تبلیغاتی وادار به پرداخت مالیات موردنظر خود کند، پای کارمندان و کارگران را به میان کشیده است. به این معنی که با ارائه آمارهایی از ریز مالیات پرداختی اصناف و سهمبندی آنها از میزان مالیات پرداختی به نسبت کل مالیات دریافتی نشان میدهد سهم اصناف با وجودی که ۳۰درصد اقتصاد را در اختیار دارند زیر ۱۰درصد است.
سازمان مالیاتستان با ارائه آمارهای ریزتر و تقسیمبندی اصناف به میزان مالیاتی که میپردازند به این نتیجه رسیده است که کمتر از ۱۰درصد اصناف مالیاتپرداز بیشتر از کارمندان و کارگران مالیات پرداخت میکنند.
به نظر میرسد ارائه این آمارها در مجادله با اصناف و به میان کشیدن پای کارمندان و کارگران نهتنها کمکی به انسجام ملی نمیکند بلکه به تکهتکه کردن بیشتر شهروندان منجر شده و بر ابعاد خشم و اندوه کارگران و کارمندان میافزاید. از سوی دیگر کارمندان و کارگران با دیدن این ارقام به حامی سازمان مالیاتستان تبدیل نمیشوند بلکه از ناکارآمدی این نهاد ناامید شده و خواهند گفت زورشان فقط به ما میرسد. کارگران و کارمندان حتما با خود میگویند اگر دولت دلش به حال ما میسوخت در افزایش حقوق و مزد امسال دستکم به اندازه نرخ تورم کارشکنی نمیکرد. کارمندان و کارگران لابد میگویند چرا باید تاوان ناتوانی دولت در گرفتن مالیات از اصناف را ما باید بدهیم.
از سوی دیگر پیشهوران و اصناف میتوانند و البته میگویند در حالی که نیک میدانیم با کاهش قدرت خرید شهروندان و نیز وضعیت تاسفبار فروش باید دولت متقاعد شود مالیات کمتری بگیرد چرا برای تامین هزینههای خود بر ما فشار وارد میکند؟
دولت سیزدهم در سیاسی کردن هر موضوعی که به مناسباتش با گروههای اجتماعی-اقتصادی برمیگردد مهارت دارد و بدون اینکه با بررسیهای دقیقتر مسائل را حل کند بهطور عجیبی آن را به رسانهها میکشاند. سیاسی کردن یک موضوع مربوط به کسبوکار به ویژه از سوی برخی سایتها و تزریق بدبینی و کینهورزی شهروندان به اصناف و یارگیری از کارمندان و کارگران راهحل منطقی نیست. حل مسائل اقتصادی با روشهای سیاسی و تحریک احساسات شهروندان شاید گره کار امروز را باز کند اما کارگشایی درازمدت نخواهد داشت.