ایجاد ائتلاف علیه ایران و عادی‌سازی روابط اسرائیل- عربستان؛ نقشه‌های بایدن برای روزهای آخر لو رفت

بایدن تصریح کرده که یک اولویت وجود دارد که او قصد دارد در روز‌های باقیمانده از ریاست جمهوری اش آن را به انجام برساند و آن پایان بخشیدن به جنگ در غزه و بازیابی نقش صلح سازی آمریکا در منطقه خاورمیانه است.

به گزارش تازه‌نیوز و به نقل از انتخاب، دنیس راس در یادداشتی در نشریه فارن افرز نوشت: زمان مناسب برای توافق اسرائیلی سعودی که بتواند به پایان دادن به جنگ غزه کمک کند فرا رسیده است.

در ادامه این مطلب آمده است: در روز ۲۱ جولای جو بایدن رئیس جمهور آمریکا از رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری کنار کشید. اکثر ناظران معتقدند که وی در مدت باقی مانده از دوران ریاست جمهوری اش قادر به انجام اقدامات چندانی نخواهد بود. اما بایدن تصریح کرده که یک اولویت وجود دارد که او قصد دارد در روز‌های باقیمانده از ریاست جمهوری اش آن را به انجام برساند و آن پایان بخشیدن به جنگ در غزه و بازیابی نقش صلح سازی آمریکا در منطقه خاورمیانه است.

ممکن است در حال حاضر این اهداف غیرواقع بینانه به نظر برسند به خصوص پس از ترور‌های اخیر رهبران ارشد حزب الله و حماس توسط اسرائیل که در پی آن حزب الله و ایران وعده اقدام تلافی جویانه داده اند و چه بسا می‌تواند منطقه را وارد یک جنگ تمام عیار نماید. اما اگر این دور از درگیری‌ها نیز سرنوشتی مشابه دور قبلی تبادل آتش بین طرفین پیدا کند که در نهایت مهار گشت و به سطح یک تنش غیرقابل کنترل ارتقا پیدا نکرد، رو به پایان بودن ماموریت بایدن در دولت می‌تواند ذهن او را آزاد کند تا بر روی به نتیجه رساندن توافق عادی سازی روابط اسرائیلی سعودی که شرط اصلی آن پایان یافتن جنگ در غزه خواهد بود تمرکز نماید.

بعید است نتانیاهو در برابر تلاش همه جانبه بایدن و دستیاران ارشدش در این زمینه مقاومت نماید. هرچند ممکن است اینگونه به نظر نیاید، اما نتانیاهو به دلایل مختلف نیاز دارد که آمریکا ابتکار عمل را در دست گیرد. او می‌داند که بدون مداخله آمریکا قادر نخواهد بود که به توافقی در زمینه آزادی گروگان‌ها با حماس دست یابد. او همچنین درک می‌کند که اگر حماس بتواند از طریق قاچاق ادوات مورد نیاز خود از مرز مصر یا از طریق سوء استفاده از منابع اختصاص یافته برای بازسازی غزه خود را مجددا تقویت نماید، شکست این گروه در جبهه نظامی اهمیت چندانی نخواهد داشت و این تنها واشنگتن است که توانایی ایجاد توافق و مکانیزم‌هایی برای جلوگیری از قاچاق ادوات و سوء استفاده از منابع توسط حماس را دارد. به علاوه او می‌داند که اگر خواهان جایگزینی برای حکومت حماس در غزه است، به دولت‌های مهم عربی (امارات، مصر و شاید مراکش) نیاز دارد تا با ایالات متحده و سایر بازیگران برای ایجاد یک دولت انتقالی در غزه که مسئولیت حکمرانی و تامین امنیت را بر عهده بگیرد همکاری نمایند.

بایدن به نوبه خود نه تنها خواهان پایان دادن به جنگ است بلکه می‌خواهد مسیر سیاسی منطقه را نیز تغییر دهد؛ هدفی که مطلوب سعودی‌ها هم هست، زیرا آن‌ها می‌خواهند از این موقعیت به وجود آمده برای دستیابی به یک پیمان دفاعی با ایالات متحده که از نگاه آن‌ها یک بازدارندگی نهایی در برابر ایران ایجاد خواهد کرد، استفاده کنند. رهبران سعودی درک می‌کنند که چنین معاهده‌ای تنها در صورتی قابل حصول است که ریاض روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کند.

چنین پیمانی مستلزم کسب ۶۷ رای موافق در سناست که البته جمع آوری این تعداد رای کاری بس دشوار به نظر می‌رسد. اما اگر این کار در زمان مناسب انجام بگیرد کسب موافقت سنا امکان پذیر خواهد بود. اگر موافقتنامه عادی سازی روابط قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر به دست بیاید، سنا ممکن است آن را در جلسه خود در ماه دسامبر مورد بررسی قرار دهد. اگر کامالا هریس در انتخابات به پیروزی برسد، دموکرات‌ها به درخواست بایدن برای تایید این توافق به ویژه به عنوان میراث اصلی ریاست جمهوری اش پاسخ مثبت خواهند داد. جمهوری خواهان به نوبه خود از یک ایده رو به جلو مانند این توافق استقبال می‌کنند و اگر دونالد ترامپ انتخابات را ببازد، بعید است که در آن مقطع آن‌ها با آن مخالفت ورزند. اما اگر ترامپ برنده انتخابات باشد، وی دلیل چندانی برای فشار بر جمهوری خواهان برای مخالفت با این پیمان نخواهد داشت، زیرا عادی سازی روابط اسرائیلی سعودی موجب تقویت توافقات ابراهیم (که با ابتکار وی به سرانجام رسیده) و اعمال محدودیت‌هایی بر روابط عربستان و چین خواهد شد و ترامپ از این نتایج منتفع خواهد گردید. (به علاوه سناتور‌های نزدیک به ترامپ همچون لیندزی گراهام احتمالا وی را متقاعد خواهند کرد که انزجار دموکرات‌ها نسبت به وی و سعودی‌ها موجب خواهد شد تا جلب موافقت نسبت به چنین معاهده‌ای در دوران ریاست جمهوری ترامپ بسیار دشوار باشد.)

این زمان بندی با واقعیت‌های سیاسی داخلی اسرائیل نیز تناسب دارد. کنست تا ابتدای ماه نوامبر در تعطیلات به سر می‌برد و وقتی کنست نشستی ندارد، ساقط کردن یک دولت مستقر کاری بسیار دشوار خواهد بود. این بدان معناست که در طی سه ماه آینده نتانیاهو از فضای سیاسی لازم برای اتخاذ تصمیمات دشوار، یعنی تصمیماتی که وزرای دست راستی حاضر در دولت ائتلافی وی با آن مخالفت می‌ورزند، برخوردار است. (نتانیاهو قبلا با پیشنهادهای افراطی آن‌ها نظیر اشغال مجدد غزه و ساخت شهرک‌های صهیونیست نشین در این منطقه مخالفت کرده است.)

از این نظر تقویم سیاسی در ایالات متحده و اسرائیل شرایط را برای دستیابی به چنین توافقی فراهم می‌سازد: توافقی که قبل از انتخابات آمریکا به دست بیاید، در حالی که کنست در تعطیلات به سر می‌برد و پس از انتخابات بتواند در سنای آمریکا به رای گذاشته شود. اما بدون تلاش همه جانبه دولت بایدن و سازمان دهی سایر بازیگران برای ایفای نقش‌های ضروری، جنگ پایان نخواهد یافت و توافق عادی سازی روابط محقق نخواهد گردید.

بهای صلح

به چند دلیل عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل می‌تواند معادلات را در منطقه خاورمیانه تغییر دهد. مهمترین دولت سنی عرب که پادشاه آن، سلمان بن عبدالعزیز آل سعود عنوان رسمی “متولی حرمین شریفین” را یدک می‌کشد، دست به امضای معاهده صلح با اسرائیل خواهد زد. این اقدام عنصر مذهبی منازعه میان دولت‌های اسلامی و اسرائیل را تقلیل خواهد داد. به علاوه، عادی سازی موجب بیرون آمدن همکاری‌های ضمنی اقتصادی و امنیتی بین دو دولت از سایه خواهد شد و به شکل گیری ائتلافی منطقه‌ای برای مقابله با ایران و نیرو‌های نیابتی اش و محدود کردن تلاش‌های چین جهت تقویت نفوذ نظامی و اقتصادی اش در منطقه کمک خواهد نمود.

عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل به وضوح تامین کننده منافع ملی ایالات متحده است. این اقدام به سود مصالح اسرائیل هم هست. زمانی که نتانیاهو در سال ۲۰۲۲ مجددا به قدرت رسید، انعفاد توافق صلح با عربستان را اولویت اصلی دولت خود دانست. محقق شدن این هدف اکنون به وی اجازه خواهد داد تا بخشی از اعتبار از دست رفته خود در نتیجه حمله ۷ اکتبر حماس را باز یابد. عادی سازی روابط به سود منافع عربستان نیز خواهد بود. یک پیمان امنیتی با ایالات متحده موجب تقویت امنیت ملی عربستان شده و به این کشور اجازه خواهد داد تا بر روی اولویت واقعی خود یعنی تحول اجتماعی و اقتصادی پیش بینی شده در سند چشم انداز ۲۰۳۰ تمرکز نماید.

این مطالب را از دست ندهید:

هرچند محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان خواهان انعقاد یک معاهده دفاعی با ایالات متحده است و درک می‌کند که عادی سازی روابط با اسرائیل شرطی اساسی برای رسیدن به این هدف است، اما وی توافقی را که در بر دارنده موضوع تشکیل دولت فلسطینی نباشد دنبال نخواهد کرد. قبل از جنگ غزه، عربستان ممکن بود به کمتر از این امتیاز قانع شود. اما اکنون که صحنه‌های به خاک و خون کشیدن شهروندان فلسطینین موجب شعله ور شدن آتش خشم افکار عمومی در کشور‌های عربی گشته است، بهای چنین توافقی بالا رفته است. برای اینکه ریاض بتواند با عادی سازی روابط با اسرائیل موافقت کند، رهبری این دولت باید شاهد برداشته شدن گام‌های معناداری به سمت تشکیل دولت فلسطینی باشد.

البته برای اسرائیلی ها، چشم انداز تشکیل یک دولت فلسطینی پس از حمله ۷ اکتبر حماس به امری غیرقابل تصور تبدیل شده، زیرا آن‌ها نگران اند که حماس به نیروی مسلط در چنین دولتی تبدیل شود. به این دلیل دولت بایدن نحوه توضیح اهداف این طرح را تغییر داده و ضمن فاصله گرفتن از ایده برداشتن گام‌های زمان بندی شده و غیرقابل بازگشت به سوی تشکیل دولت فلسطینی، به سراغ ایده توسعه مسیری معتبر به سمت تشکیل دولت فلسطینی رفته است. در حال حاضر حتی این تغییر لحن نیز نتوانسته نظر مثبت نتانیاهو را به خود جلب نماید.

آشتی برقرار کردن بین نگرانی‌های اسرائیل درباره دولت فلسطینی و نگرانی‌های عربستان درباره فلسطینیان یک چالش عمده به نظر می‌رسد. اگر نتانیاهو قرار است توافقی با عربستان امضا نماید، او باید ابتدا خود و سپس افکار عمومی اسرائیل را قانع کند که برآورده کردن درخواست‌های عربستان تهدید مرگباری را متوجه اسرائیل نمی‌سازد. سپس او باید با اعضای راست گرای افراطی دولت خود مواجه شود که به هیچ عنوان با شرایط عادی سازی روابط با عربستان موافق نیستند.

فلسطینیان باید چه کنند؟

دولت شدن فلسطین دیگر نمی‌تواند مبتنی بر مقاومت در برابر اسرائیل باشد بلکه باید متکی بر هم زیستی با این رژیم بنا شود. تشکیلات خودگردان باید مقاومت مسلحانه را تقبیح و تمام گروه‌های قائل به مقاومت مسلحانه از جمله حماس و جهاد اسلامی را ترد نماید. نیرو‌های امنیتی تشکیلات خودگردان باید مسئولیت انحصاری استفاده از زور در داخل سرزمین فلسطین را داشته باشند. تا زمانی که گروه‌های شبه نظامی مستقلی نظیر حماس وجود دارند، نمی‌توان از تشکیل دولت فلسطینی سخن گفت. نظام آموزشی فلسطین باید روی ترویج ایده‌های رواداری و هم زیستی متمرکز شود و پرداخت مستمری به خانواده‌های فلسطینیانی که به اسرائیلی‌ها حمله می‌کنند یا به دلیل ارتکاب اقدامات خشونت بار در زندان‌های اسرائیل به سر می‌برند باید متوقف شود.

اسرائیلی‌ها چه باید بکنند؟

اسرائیل نباید با اشغال زمین‌های بیشتر برای توسعه شهرک سازی‌ها تشکیل دولت فلسطینی را دشوارتر یا غیرممکن سازد. به علاوه، توسعه شهرک‌ها به سمت بیرون باید متوقف شود و دولت اسرائیل تصریح کند که خشونت شهرک نشینان افراطی علیه فلسطینیان را تحمل نخواهد کرد. همچنین باید تعداد ایست‌های بازرسی برای تسهیل تردد فلسطینیان کاهش یابد. باز کردن فضا در منطقه موسوم به سی که حدود ۶۰ درصد کرانه باختری را در بر می‌گیرد برای فعالیت‌های اقتصادی و سرمایه گذاری فلسطینیان و اجازه فروش محصولات تولیدی فلسطینیان نظیر تجهیزات پزشکی و گوجه فرنگی در اسرائیل نیز از دیگر اقداماتی است که باید صورت گیرد.

اگرجه پیوستگی ارضی بیشتر در نهایت امری ضروری برای تشکیل یک دولت فلسطینی در آینده به شمار می‌رود، اما تا زمانی که تشکیلات خودگردان به شکل موثری علیه گروه‌هایی که دست به اقدامات تروریستی و خشونت بار علیه اسرائیل‌ها می‌زنند اقدام نکند، قابل درک است که اسرائیلی‌ها با چنین پیوستگی‌ای موافقت نخواهند کرد.

دولت‌های عربی چه باید بکنند؟

دولت‌های عربی و به ویژه پنج کشور مصر، امارات، اردن، قطر و عربستان باید نقشی ویژه را در این بازه زمانی شش ماهه ایفا کنند. در صورتی که واشنگتن تنها طرفی باشد که فلسطینیان را مجبور به برداشتن گام‌های پیش گفته نماید، محمود عباس در برابر این فشار‌ها مقاومت خواهد کرد. اما اگر ۵ کشور عربی مذکور در قالب یک گروه واحد او را تحت فشار قرار دهند، احتمال بیشتری وجود دارد که او وارد عمل شود. سابقه چندانی وجود ندارد که این ۵ کشور عربی در گذشته به شکلی چنین منسجم یک هدف واحد را دنبال کرده باشند، اما اگر این اقدام صورت نگیرد، واشنگتن قادر نخواهد بود نقشی را که می‌خواهد ایفا نماید. البته ۵ دولت عربی انتظار دارند که ایالات متحده به نتانیاهو نیز فشار بیاورد و این اعمال فشار ضروری خواهد بود.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.