کولاک دهه هشتادیها در المپیک؛ نسل z همه معادلات را بهم ریخت!
آینده ایران شبیه مبینا، سعید و آرین خواهد بود، شک نکنید!
به گزارش تازهنیوز، برترین ها نوشت: این روزها دوباره صحبت از دهه هشتادیها رونق گرفته، مسابقات المپیک حداقل سه دهه هشتادی غافلگیرکننده داشت، نسلی که از آنها به عنوان نسل زد یاد میکنند، همان نسلی که پرچمدار اعتراضات ۱۴۰۱ هم بودند.
حالا آنها پرچمدار افتخارآفرینی شدند و البته در خلال همین افتخارآفرینیها طوری رفتار میکنند که فارغ و مستقل و قدرتمند نشان میدهد. انگار آنها قرار است فردیتمندترین نسل تاریخ ایران باشند، با هیچ مکتب و مرامی سفید امضا نمیکنند. راه خودشان را میروند و همین فردیت پررنگ مطمئنا جامعه ایران را بیش از آن چه که در دو سال اخیر دیدیم دچار تحول خواهد کرد.
- برخورد با کیمیا علیزاده و صباح شریعتی/ خاک و خون تنها عناصری که هیچگاه از انسان جدا نمیشوند
- چراغ سبز عارف به بازگشت کیمیا علیزاده به ایران؟ +ویدئو
مبینا نعمتزاده، دختری که در تکواندو برنز گرفت، پس از کسب موفقیت گفت که مدالش را به امام زمان تقدیم میکند، رفتاری که از یک دهه هشتادی با آن چه از آنها در رسانهها تبلیغ میشود غافلگیرکننده به نظر میرسد. در شبکههای اجتماعی بابت همین یک جمله صحبتهای زیادی شد، او اما پای اعتقادش ایستاد و نشان داد که قرار نیست به هیچ چیز و هیچ جریانی باج بدهد، او میخواهد خود خودش باشد، شاید شمایلش مطابق انتظار بچه مذهبیهای دو دهه پیش نباشد اما اتفاقا مذهبی است، اما یک مذهبی با انطباق به شرایط روز جامعه، ترکیبی که خیلیها دوست ندارند باور کنند، او هم امروزی است و هم اعتقادات خودش را حفظ میکند. او علیه خلوصگرایی مسموم مورد پسند خیلیها است.
از آن طرف همین دیشب که آرین سلیمی به آن شکل جانانه مدال گرفت، رفتار بعد کسب مدالش واقعا قابل تحلیل به نظر میرسید، از ویدیوکال زیر پرچم ایران، تا آن جا که خودش را رو به دوربین معرفی کرد. حین خواندن سرود ملی اعتماد به نفس یگانهای داشت، مدالش را به خانوادهاش تقدیم کرد و تک تک رفتارهای بعد موفقیتش از خودش نشات گرفته بود. بنا به توصیه و بر اساس مصالح تزریقی نبود. راهی را رفت که خودش میخواست، همینقدر تر و تمیز و بدون حاشیه. او روزنامه دیواری هیچ تفکری نشد، نماینده یک ایرانِ واقعی و جامع بود، حرفهایش دوقطبی ایجاد نکرد و مرز نساخت، این گونه که او بود، آینده همان است و همان خواهد بود.
سعید اسماعیلی هم شکل تازهای از جلوه دهه هشتادیها بود، فروتنانه و در تواضع کامل طلا گرفت، چهرهاش هیچ خودنمایی نداشت، طلب پدرش را از مردم نداشت و ندارد، مدالش را به کارگران تقدیم کرد. جای درست و موضع درست و جمله درست. با یک جمله کاری کرد که کل مجریان صداوسیما نتوانستند بکنند. نه بیانیه داد، نه با جملهها ور رفت، نه ادا ریخت و نه وامدار هیچ جریانی شد، اصل واقعه را دید، اصل حرف را زد، قهرمانی این گونه پس از تشک ادامه پیدا میکند. این دهه هشتادیها را با بیلبورد و دست روی سینه و این قسم رفتارها نمیشود تطمیع کرد، منتظر آینده باشید، منتظر آینده هستیم.