ساترا، فرزند عجیبالخلقه صداوسیما؛ بیشخصیتتر از این سازمان سراغ دارید؟
«ستارهها از تلویزیون میروند، صداوسیمای جبلی دستش خالی میشود؛ با شهبازی و فروغی نمیشود ۲۱ شبکه را پر کرد؛ نهایت شبکه دو و سه با این دو نفر باشد باقی شبکهها خالی است. ساترا دوباره به میدان میآید؛ بالاخره پدر ناراحت است و فرزند عجیبالخلقه باید کاری کند.»
به گزارش تازهنیوز، ساترا وابسته به صداوسیماست و برای همین هم قانون مجزایی ندارد؛ قانون که نداشته باشد جایگاه حقوقی هم ندارد، ضوابطش هم تایید رسمی نمیگیرد و باید آویزان پدر معنویاش شود. صداوسیما هم رقیب نمایش خانگی است؛ از او توقعاتی دارد و او در میانه زمین و آسمان میماند که طرف صنف و بخش خصوصی بایستد یا طرف پدر معنوی که پول و ساختمان و اعتبارش را از او دارد! بگذریم که ناگهان اعضای دارای «مجوز»ش خودجوش میروند وزارت کشور تا یک صنف تاسیس کنند؛ چون محل تولدشان شناسنامهای نداشته بهشان بدهد!
این موجود ناقص الخلقه که هم رقیب است هم دولتی هم غیر صنفی و بی قانون، در مواجهه با آنچه خود تخلف میداند، همواره شکست خورده و به جای پذیرش شکست با ژستی کودکانه «فرار به جلو» کرده و خود پیروز میدان جا زده است.
بیشتر بخوانید:
- حقایق تلخ از روزگار سیاه صداوسیما/ برخی هنرمندان هم دیگر تلویزیون را نمیخواهند
- صداوسیما علیه پزشکیان دست به کار شد +ویدئو
۱. ساترا از فیلیمو شاکی میشود که چرا «سقوط» را پخش کرد، کاری از دستش ساخته نیست، شکایت میکند؛ به بن بست میخورد؛ به رئیس صداوسیما میگوید «بابا اینا به حرفم گوش نمیدهند!» رئیس صداوسیمای پایداری به رئیس جمهور شهید نامه میزند که این سکوی متخلف را «فلیتر» کنید! رئیس جمهور شهید نامه را بایگانی میکند؛ آبروی صداوسیما میرود…
۲. دفترچه یادداشت از فیلمنت پخش میشود…اصلاحاتی داشته که انجام نشده و ساترا دوباره شاکی میشود، بازهم کاری از دستش ساخته نیست…فضای مجازی مثل همیشه علیه «دردانه صداوسیما»ست که مثلا قرار است مستقل باشد و ناظر بخش خصوصی. ناکهان تصویری از رضا عطاران در ساترا منتشر میشود و خبرش را به رسانههای حامی جبلی میدهند که «عطاران رو آوردیم، مجوزش رو دادیم».
۳. کنسرتینو از نماوا پخش میشود. ساترا دوباره شاکی میشود و بازهم به قوه قضائیه میرود. نماوا منع تعقیب میگیرد و ساترا دوباره به بن بست میخورد.
۴. ساترا حالا از مجلس بریده، از دولت ناامید و با قوه قضائیه هم سرشاخ شده. دست به دامن یک چهره پایداری دیگر میشود اینبار در شورای عالی انقلاب فرهنگی و یک مصوبه عجیب…همه هنرمندان و منتقدان اعتراض میکنند. رئیس جمهور شهید کار را به وزارت ارشاد میسپارد که با نظر هنرمندان مصوبه را جلو ببرند. مصوبه عملا کار خاصی نمی کند و نظر صداوسیما که در پستوها جلو رفته، تصویب میشود.
۵. جوکر زنان پخش میشود. ساترا جمعه شب بیانیه میدهد که مجوز ندادیم و از طریق قوه قضائیه پیگیری میکنیم؛ تیر هوایی میزند چون میداند کاری ازش ساخته نیست. پخش جوکر زنان ادامه مییابد…ساترا دوباره بیانیه میدهد و میگوی قضیه را حل کردیم و بازهم عکسی منتشر میکند؛ این بار عکس احسان علیخانی برای دو ماه قبل! که بگوید «علیخانی رو آوردیم، مجوزش رو دادیم»!
۶. رسانه صداوسیما هر روز علیه نمایش خانگی، محتوا تولید میکند؛ یکروز علیه مافیا بازی، یکروز علیه خشونت، یکروز علیه سیگار و…صداوسیمای جبلی اما همزمان با کپی از نمایش خانگی؛ مافیا میسازد، سریال خشن تولید میکند و برای سریالهای جدیدش هم سیگار و قلیان را به وفور نمایش میدهد.
۷. ستارهها از تلویزیون میروند، صداوسیمای جبلی دستش خالی میشود؛ با شهبازی و فروغی نمیشود ۲۱ شبکه را پر کرد؛ نهایت شبکه دو و سه با این دو نفر باشد باقی شبکهها خالی است. ساترا دوباره به میدان میآید؛ بالاخره پدر ناراحت است و فرزند عجیبالخلقه باید کاری کند؛ مجوزها را گروگان میگیرند؛ از مهران مدیری تا احسان علیخانی و رامبد جوان و عمو پورنگ و…بیفایدهست هم برنامه ستارهها ساخته میشود هم پخش میشود.
۸. جامجهانی برگزار میشود؛ جام ملتها هم. المپیک و پارالمپیک هم…ساترا نامه میزند؛ برای پخش زنده! برای نظارت؟ خیر. برای حمایت از سازمان صداوسیما! ساترا قرار بود مستقل باشد نه؟ ناظری که حامی رقیب است میتواند درست نظارت کند؟
۹. علی ضیا و عادل فردوسیپور، برنامه خودشان را میسازند، مردم در یوتیوب تولید محتوای روزانه میکنند و بارگذاری و درآمد زایی میکنند. اینستاگرام پر شده از جوانانی که فیلم میسازند، دوربین مخفی تولید میکنند و هزاران تولید محتوای دیگر…خبری از ساترا هست؟ خیر. چرا؟ چون…چون نظارت روی سه پلتفرم راحتتر است!
۱۰. سازمانی که قانون ندارد، وابسته به صداوسیماست، شکایت نمیتواند بکند، جایی دستش بند نیست و هر ازگاهی به طرز شگفت انگیزی ضایع میشود؛ چطور خودش را زنده نگه دارد؟ با انتشار عکس سلبریتیها در دفتر کارش! بیشخصیتتر از این سازمان سراغ دارید؟ نه شخصیت حقیقی، نه شخصیت حقوقی و نه شخصیت اجتماعی!