«مشاهداتم در زندان حالم را از هر مبارزه‌ای به هم می‌زند»؛ هدف فائزه هاشمی از این افشاگری چیست؟

فائزه هاشمی، دختر مرحوم آیت‌الله رفسنجانی که برای بار دوم از سال گذشته در زندان به سر می‌برد، روایت‌های عجیبی از دروغگویی، دیکتاتوری و فضای رعب و وحشتی که برخی زندانیان سیاسی در زندان به راه انداخته‌اند، نقل کرده است.

به گزارش تازه‌نیوز، اخیرا نامه‌ای منتسب به فائزه هاشمی که از سال ۱۴۰۱ در زندان است، در فضای مجازی منتشر شده که در آن وی وضعیت زندان زنان سیاسی را تشریح کرده است.

نامه عجیب و غیرمنتظره فائزه هاشمی با این عبارت آغاز شده است: «مشاهداتم در زندان حالم را از هر مبارزه‌ای به هم می‌زند».

طبق این نامه در بندی که هاشمی در زندان اوین حضور دارد «هم‌بندی، هم‌بندی را می‌پاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص می‌کند، آزادی او را سلب می‌کند، به او انگ و تهمت می‌زند، او را تهدید می‌کند، آرای او را دور می‌ریزد، ضرب‌و‌شتم نثارش می‌کند، فضای وحشت و خفقان می‌آفریند؛ چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده است.»

و، اما واکنش ها…
هاشمی دنبال مظلوم نمایی در میان اپوزوسیون است!
یکی از فعالین زن توئیتری از سوئد نوشته است: تحلیل نامه فائزه هاشمی ساده است. بند زنان اولین تبدیل به قلب مبارزات مدنی شده. چراغ مقاومت را زنده نگه داشته. او یک زن ۶۰ ساله است که انتظار داشته به‌خاطر سن و سال و سابقه خانوادگی چهره موثر زندان خودش باشد. اما در زندان صدا‌های بلندتری هست. زنان شجاع‌تری هستند. جوان‌تر‌هایی هستند به مراتب با تجربه‌تر از او. چه واکنشی بهتر از ساختن‌تصویر مظلوم از خود و دیو جلوه دادن دیگران؟

همدلی اصلاح طلبان با فائزه هاشمی
پروانه سلحشوری، نمایندهٔ پیشین مجلس شورای اسلامی ایران در یادداشتی همدلانه با هاشمی نوشته است: فائزه هاشمی را به صراحت کلام و شجاعت می‌شناسم. نوشتن دردنامه، نشانگر عمق عدم رواداری در جامعه‌ای است که حتی زندانیان تحمل عقاید یکدیگر را ندارند. بستر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و عدالت قضایی در ایران نیازمند جدی تحول، رواداری و مدارا است.
مازیار بالائی عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی هم نوشت: من هیچ‌گونه قرابت نظری با خانم فائزههاشمی ندارم، اما نامه افشاگرانه ایشان از درون زندان بسیار تامل‌برانگیز و متاثرکننده بود. مبارزان پفکی راه آزادی تبدیل به هیولا‌هایی وحشتناک شده‌اند که در آزاررسانی به غیرهمفکر کوتاهی نمی‌کنند.

به نقل از تابناک، رضا بلندی از کاربران اصلاح طلب توئیتری: مخلص کلام خانم فائزه هاشمی درنامه‌ی دردمندانه اش از زندان اوین این است که آزادی خواهانی که دیروز به خاطر مبارزه با دیکتاتوری شاه به زندان رفته بودند، امروزخود دیکتاتورانی چندش آور شده اند، آزادی خواهان امروزی اگر فردایی به قدرت برسندنیزچنین اند.
این دور تسلسل باطل، تکرارتاریخ است
عحیب و مشکوک!
کاربری به نام علی اینطور نوشته است: کجای دنیا اخه از داخل زندان، زندانی میاد میگه بقیه همبندیام دموکرات نیستن؟ اونم کی؟ کسی که خودش یه زمانی نقش زندانبان داشته
فحش و ناسزا 

رزا: فائزه هاشمی فرد نیست بلکه نماینده‌ی یک حزب است یک حزب خانوادگی، و عملکرد این حزب در برابر واکنش مقابل سرکوب و سلب آزادی بیان و جامعه‌ی روشنفکری اونقدر سیاه هست که بتونیم بدون عذاب وجدان بهش بگیم تو یکی لطفا. شو.

سیاوش: نامه اى پر از کُد هاى امنیتى از زندان اوین. بوى تواب به مشام میرسد… فائزه_هاشمى

بخش هایی از نامه فائژه هاشمی:

در زندان که قدرتی ندارند این گونه‌اند، وای اگر قدرتی بگیرند
در فرهنگ لغات آن‌ها (زندانیان سیاسی که فائزه هاشمی آنها را نقد کرده) ممنوع‌الملاقاتی یعنی تبدیل یک جلسه ملاقات حضوری به ملاقات کابینی. عدم دسترسی به پزشک یعنی ویزیت شدن زندانی دو هفته یکبار توسط پزشک زنان، دو نوبت یا بیشتر سونوگرافی در دوران حاملگی، چک شدن فشار و قند و … چندبار در هفته و حضور پرستار در موارد ضروری. تغذیه نامناسب یعنی در اختیار داشتن مواد غذایی خام ماهانه از جمله لبنیات و حبوبات و برنج و … و دریافت ناهار و شام آماده بصورت روزانه با هزینه زندان و امکان خرید روزانه از فروشگاه کوچک زندان و خریدهای هفتگی از بیرون با خرج از جیب خود. دفاع از خود یعنی حمله. بدنی کبود یعنی یک نقطه سرخ شده به اندازه حداکثر ۲ در ۲ سانتی متر.
وضعیت به گونه‌ای است که [زندانیان جدید] در کمتر از حداکثر یک هفته، شوکه و مبهوت و پشیمان که این‌ها بودند چهره‌هایی که آرزوی دیدارشان را داشتیم؟ چه فکر می‌کردیم و چه دیدیم؟ چگونه از چاله به چاه افتادیم؟ می‌گویند در زندان که قدرتی ندارند این گونه‌اند، وای اگر قدرتی بگیرند.
در این زندان آموختم که ما مبارزین طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم. سرود آزادی و عدالت می‌خوانیم و در چرخه زندگی، ستم را بازتولید می‌کنیم. از دموکراسی و فرهیختگی می‌گوییم ولی با زبانی سرکوبگر و طردکننده دیگری باز تولید سلطه و استبداد را رقم می‌زنیم.
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.