شباهت ظریف و مهاتما گاندی؛ چرا جبهه پایداری می‌خواهد این دیپلمات باسابقه را از دولت حذف کند؟

مهاتما گاندی که همگی او را فردی ایدئولوژیک با اصل اولیه مبارزه بدون خشونت می‌شناسیم در خلال مبارزاتش برای استقلال هند، در مواردی با بریتانیایی‌ها مذاکره می‌کرد و روش‌هایی را به کار می‌برد که حتی اگر با اصول اولیه او در تعارض بودند، به نتایج مطلوب می‌رسیدند.

«بلاغت ظریف!» عنوان یادداشت محمد شمخانی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: اگر از اغلب ایرانی‌ها بپرسید رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم دقیقا از کدام نقطه آغاز شد و مشارکت بخشی از مردم رویگردان از صندوق رأی کجا شکل گرفت، به‌ طور حتم خواهند گفت که بعد از آن سخنرانی 8 دقیقه‌ای محمدجواد ظریف در میزگرد سیاسی صداوسیما. ظریف با آن سخنرانی کوتاه نشان داد که نه تنها 40 سال تجربه‌ دیپلماتیک خود را به تلویزیون آورده، که از قدرت به‌کارگیری مباحث کلیدی بلاغت یونانی، یعنی ابداع معانی و مضامین، نظم و ترتیب بخشیدن به آنها، گزینش درست و به ذهن‌سپاری دقیق الفاظ و ادای مطلب به بهترین شیوه نیز کاملا برخوردار است. همان مباحث بنیادینی که در منابع دست‌ اولی چون کتاب «فن سخنوری» ارسطو، فیلسوف یونانی دوران باستان به آنها اشاره می‌شود. ظریف در آن سخنرانی ثابت کرد که می‌تواند با سخن‌سنجی و سخنوری، به مقتضای حال مخاطب سخن بگوید و او را اقناع کند. درواقع پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات یاد شده حاصل روراستی و پاکدستی خود او، بلاغت ظریف، حمایت محمد خاتمی، هدایت روزنامه‌نگارانی چون عباس عبدی و از همه مهم‌تر حضور ۱۶ میلیون مردمی بود که به قول فوتبالی‌ها، قدرت این ترکیب تهاجمی را دریافتند و به این گفتمان پاسخ مثبت دادند.

این اتفاق زمانی افتاد که رقیب اصلی پزشکیان مطمئن از پایگاه رأی خود، بنای تخریب و تکذیب را گذاشته بود و به جای تأکید بر واقعیت‌های امروز ایران، از صف خیالی خرید خودروی سمند در مسکو می‌گفت و از امکان بالقوه ۱۱ میلیارد دلار صادرات صیفی‌جات به روسیه‌ای که مجموع واردات آن در این بخش از یک میلیارد دلار تجاوز نمی‌کند! رقیبی که در سیاست خارجه مورد نظر خود، امریکا را با آن قدرت و وسعت و جمعیت و فناوری یک کشور به حساب می‌آورد و کشورهایی چون موناکو، ناورو، تووالو، سان‌مارینو، لیختن‌اشتاین و جزایر مارشال را هم – که در مجموع به اندازه استان قم مساحت ندارند – یک کشور! اینجا قصد تقابل یا تحلیل رقبای انتخاباتی پزشکیان را نداریم و فقط می‌خواهیم به بازگویی برخی از دلایل کیفی مخالفت‌های دنباله‌دار گروه‌های تندرو، به‌ویژه ۴۰ نماینده جبهه پایداری در مجلس بپردازیم که به نظر می‌رسد از اینکه ظریف توانسته در انتخابات اخیر، رأی مردم را به نفع گفتمان رقیب تغییر بدهد، به ‌شدت خشمگین شده‌اند و اکنون به‌رغم ایده وفاق دولت پزشکیان، سودای آن دارند که اگر بتوانند ظریف را از بدنه دولت جدا کنند تا کشور از دانش ارزنده‌ او در این بزنگاه دشوار  دیپلماتیک  بی‌بهره  بماند.

ظریف  و  اعتقاد  به  تعامل  سازنده  با  جهان

اصطلاح دکترین بر مجموعه اصول، باورها و خط‌مشی‌هایی دلالت دارد که یک فرد یا سازمان بر بنیاد آنها تصمیم‌گیری می‌کند. در سیاست خارجی، دکترین نشان‌دهنده رویکرد کلی یک دولت در تعامل با دیگر کشورهاست و به ‌طور خلاصه به نقشه راهی می‌ماند که به یک دیپلمات کمک می‌کند تا در شرایط مختلف مسیر خود را بازیابد.

با این مقدمه می‌توان دکترین ظریف را در یک عبارت اعتقاد به تعامل سازنده با جهان دانست. چه، او همیشه و همواره بر این باور تأکید کرده است که سیاست خارجی باید بر پایه تعامل مثبت و سازنده با جامعه جهانی استوار باشد و حول محور تنش‌زدایی و بهبود روابط با کشورها، به‌ویژه قدرت‌های بزرگ، شکل بگیرد. ظریف این دیدگاه را در قالب «سیاست برد –  برد» در مذاکرات برجام به نمایش گذاشت. جایی که تلاش شد برای حصول توافق، نه ‌تنها منافع ایران، که منافع همه طرف‌ها تأمین شود. یکی دیگر از عناصر اصلی دکترین ظریف، باور عمیق به چندجانبه‌گرایی است. او در تمام این سال‌ها بر این نکته تأکید داشته است که جهان به سمت وابستگی متقابل حرکت کرده و نمی‌توان به‌ صورت یک‌‌جانبه یا تقابلی به مسائل بین‌المللی پاسخ داد. در این بین، مهم‌ترین نکته در نظر ظریف واقع‌گرایی و تمرکز بر حل عملی مسائل است. به عبارتی، او باور دارد که سیاست خارجی باید بر مبنای واقعیت‌ها و نیازهای روز تنظیم شود. از همین رو هم خود وی، در تمام تعاملاتش با دیگر کشورها، از گفتمانی استفاده می‌کند که بر احترام متقابل و اصل برابری حاکمیت کشورها تأکید دارد. این گفتمان – که شاید بتوان از آن به عنوان  الفبای دیپلماسی یاد کرد –  حتی در مواجهه با کشورهای متخاصم، پایه‌ای برای جلب اعتماد و  کاهش تنش  است.

ظریف  آکادمیک،  ظریف دیپلماتیک

برای آنکه بدانیم اصول دیپلماتیک مورد قبول ظریف تنها بر بینش و برداشت تجربی وی استوار نیست و با دانش آکادمیک وی نیز نسبتی دیرینه دارد، ناچار از مرور برخی از مهم‌ترین اصول و دیدگاه‌های او از خلال کتاب‌های‌ مهمی هستیم که وی با همکاری یکی دو تن از همفکران خود نوشته است. ظریف در کتاب «دیپلماسی چندجانبه: پویایی مفهومی و کارکردی سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی» به بررسی عمیق مفهوم دیپلماسی چندجانبه و نقش آن در جهان معاصر می‌پردازد. این اثر ضمن ارائه تحلیلی از تغییرات ساختاری و عملکردی در نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی، دیپلماسی چندجانبه را به عنوان ابزار کلیدی مدیریت بحران‌ها و تنظیم روابط بین‌الملل در جهان امروز معرفی می‌کند. طبق نظر نویسنده، دیپلماسی چندجانبه دیگر تنها به عنوان چارچوبی برای تنظیم مناسبات سیاسی نیست، بلکه به حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی نیز تسری یافته است. این اثر، در امتداد نگاه کلان ظریف به تغییر نظم جهانی، دیپلماسی چندجانبه را ابزاری برای سازگاری با شرایط پساغربی و بازتعریف جایگاه کشورها در جهان می‌داند.

بخش‌های میانی کتاب نیز به عملکرد دیپلماسی چندجانبه در سازمان‌هایی نظیر سازمان ملل متحد و نهادهای منطقه‌ای چون همکاری شانگهای، بریکس و کشورهای غیرمتعهد می‌پردازد و در نهایت بر اهمیت این نوع دیپلماسی در سیاست خارجی ایران تاکید می‌کند که مشارکت در مذاکرات هسته‌ای، ریاست بر کشورهای غیرمتعهد، و حضور در اجلاس‌های بین‌المللی در دولت‌های یازدهم و دوازدهم از نمونه‌های مورد بحث آن هستند. در این میان، کتاب مهم دیگر ظریف با عنوان «دوران گذار روابط بین‌الملل در جهان پساغربی» بر تحلیل شرایط جدید نظام بین‌الملل و گذار از نظم مبتنی بر سلطه غرب متمرکز است و تصویری از تغییری بنیادین در نظم جهانی ارائه می‌دهد؛ جایی که قدرت‌های سنتی غرب با چالش‌های جدیدی از سوی نیروهای نوظهور در عرصه سیاست و اقتصاد جهانی مواجه می‌شوند. این کتاب همچنین با تأکید بر ضرورت چندجانبه‌گرایی و ایجاد روابطی متوازن، به تحول در مفاهیم قدرت و حاکمیت ملی در عصر دیجیتال و جهانی ‌شدن می‌پردازد. ظریف در کتاب اخیر، با اتکا به تجربه گسترده دیپلماتیک و دانش آکادمیک خود، دیدگاهی چندلایه ارائه می‌دهد که ضمن انتقاد از پیشوایی غرب، چشم‌اندازی برای هم‌زیستی و همکاری در جهان نوین ترسیم می‌کند. این کتاب در یک عبارت، پیشنهادی برای بازتعریف جایگاه کشورها در جهان پساغربی است که در آن نهادهای بین‌المللی، تکنولوژی و تعاملات فرهنگی  نقش‌های  حیاتی‌تری  ایفا  می‌کنند.

ظریف  در  متن  بلاغی  سیاست  خارجی

سیاستمداران از هنر بلاغت بهره می‌گیرند تا مخاطبان خود را با استفاده از استعاره‌ها، عبارات تأثیرگذار و برانگیختن احساسات تحت تأثیر قرار بدهند. در گستره سیاست خارجی، ابزارهای بلاغی عموما برای ایجاد تصویر مثبت از یک کشور یا کاهش و افزایش تعارض‌ها به کار می‌رود. رسانه‌ها، به ویژه شبکه‌های اجتماعی، امروزه به میدان جدیدی برای بلاغت سیاسی بدل شده‌اند. این رسانه‌ها، سیاستمداران را به مهارت در استفاده اقتصادی از کلمات وادار کرده‌اند؛ جایی که هر کلمه باید مانند گلوله‌ای دقیق، هدفی مشخص را نشانه برود. میان شخصیت‌های سیاسی ایران، برد رسانه‌ای ظریف به گواه حساب‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی دارد، با اختلاف زیاد بیشتر از سایرین است. چه او الزامات بلاغی سیاست در دنیای امروز را که به ‌طور کلی در سه عنصر کلیدی مخاطب‌محوری، انسجام گفتمانی، و روایت‌سازی موثر خلاصه می‌شود، رعایت می‌کند. به بیان روشن‌تر، ظریف پیام‌های خود را متناسب با انواع مخاطبان، از شهروندان داخل گرفته تا شهروندان مقیم جامعه بین‌الملل تنظیم می‌کند و در ارتباطات عمومی از زبانی ساده و قابل فهم و در مذاکره با همتایان بین‌المللی از زبان فنی و دیپلماتیک بهره می‌برد.

او همچنین برای حفظ اعتبار دیپلماتیک خود در بلندمدت اعتمادسازی کرده است. فراموش نکنیم که سیاستمداران موفق از شواهد ملموس برای حمایت از مواضع خود استفاده می‌کنند و در عین حال، از قدرت روایت‌سازی برای جذب احساسات و تقویت انسجام بهره می‌برند. ایجاد یک روایت قانع‌کننده، که همزمان واقع‌گرایانه و آرمان‌گرایانه باشد، به تقویت جایگاه سیاسی آنها کمک می‌کند. اینها که برشمردیم، تنها بخشی از راهبردهای مورد تأکید و استفاده ظریف در قامت یک دیپلمات بوده است و برای فهم بهتر عمق بلاغی دیدگاه وی، حتی می‌توان به خاستگاه‌های کهن و اصیل بلاغت در سیاست خارجی مراجعه کرد. یعنی برای مثال آنجا که ارسطو در کتاب دوران‌ساز «فن سخنوری» درباره رویارویی با دشمن، به مواردی چون شناخت قدرت و ضعف دشمن، توجه به اهداف دشمن، ارزیابی امکانات مادی و انگیزه‌های روانی طرفین، اتخاذ رویکردی بر اساس موقعیت و ظرفیت‌ها با بیشترین احتمال موفقیت، و بالاخره استفاده از عقلانیت در  اقناع  تأکید  می‌کند.

پراگماتیسم  ظریف  در   سیاست

ظریف که مردم ایران او را تا قبل از انتخابات اخیر تنها با ظاهر اتوکرده و موفقیت‌هایش در عرصه بین‌الملل می‌شناختند، در انتخابات اخیر نشان داد که چگونه می‌توان در عرصه ملی نیز با آستین بالا زدن، عرق ریختن و حرف حق را فریاد کشیدن یا به عبارتی با نوعی پراگماتیسم (عمل‌گرایی) یک گفتمان مثبت را از حاشیه به متن آورد و به مرکز خواست‌های مردم تبدیل کرد. پراگماتیسم به زبان ساده یعنی باور به اینکه هر چیزی را می‌توان با آثار آن سنجید و آنچه کارآمدی خود را در عمل نشان بدهد، همان درست است. شخصیت‌های سیاسی پراگماتیست مثل ظریف کمتر به نظریه‌های سخت پایبند هستند. آنها تصمیماتی می‌گیرند که بر اساس شرایط موجود، بهترین نتیجه را برای‌شان داشته باشد، حتی اگر این تصمیم‌ها با باورهای پیشین‌شان در تضاد باشد. برای مثال مهاتما گاندی که همگی او را فردی ایدئولوژیک با اصل اولیه مبارزه بدون خشونت می‌شناسیم در خلال مبارزاتش برای استقلال هند، در مواردی با بریتانیایی‌ها مذاکره می‌کرد و روش‌هایی را به کار می‌برد که حتی اگر با اصول اولیه او در تعارض بودند، به نتایج مطلوب می‌رسیدند. از این منظر، ظریف نمونه‌ای قابل‌ توجه است که نقش معمار و مجری اصلی سیاست عمل‌گرایانه حسن روحانی در عرصه دیپلماسی و مدیریت بحران را ایفا کرد.

او با مهارت بلاغی و تجربه بین‌المللی‌اش، مذاکرات برجام را پیش برد و کوشید از ابزار تعامل برای رفع تحریم‌ها و کاهش فشار اقتصادی استفاده کند. درواقع ظریف با رویکردی عمل‌گرایانه  بر دستیابی به نتیجه‌ای ملموس متمرکز شد. پیام اخیر ظریف به یهودیان جهان نیز – که در آن بر تمایز هویت مذهبی این قوم با سیاست‌های اسراییل تاکید  داشت –  در یک عبارت، تلاشی پراگماتیستی برای کاهش تنش‌ها و جذب حمایت یهودیان غیرصهیونیست در جهان و در عرصه دیپلماسی عمومی بود. این پیام ویدیویی ظریف دنباله توییتی بود که در شب سال نو یهودیان زده بود و در پاسخ به منتقدانی که ایران را به انکار هولوکاست متهم می‌کردند، پاسخ داده بود که انکار هولوکاست هیچگاه موضع رسمی ایران نبوده و فردی [محمود احمدی‌نژاد] که تصور می‌شد  این کار را کرده،  دیگر  رفته  است!

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.