حجاب در ایران دستخوش تحول شده و در قرن جدید پوشش زنان امر شخصی آنهاست
حجاب به عنوان یک هنجار اجتماعی در جامعه ایران دستخوش تحول شده است، ولی مدافعان آن بدون توجه به چنین تحولی در تکاپو برای احیای آن به هر شکل ممکن هستند. توجه نمیکنند که از نظر بخشهایی از جامعه ایران در قرن جدید شمسی پوشش زنان، امر شخصی آنهاست.
«قانون عفاف و حجاب و مشکلاتش» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم سیمین کاظمی است که در آن آمده؛ قانون عفاف و حجاب با وجود هشدار و انذار مکرر کارشناسان، متخصصان، جامعه مدنی و فعالان حوزههای مختلف به تصویب رسید. تصویب قانون ۷۴ مادهای حجاب که تقریبا تمام دستگاه حاکمیت را بسیج کرده است، از چند جهت موجب بیمناکی و نگرانی جامعه شده است. نگرانی برای نقض حقوق زنان، تهدید وفاق اجتماعی، از تبعات این قانون است. این قانون ایرادات کلی و جزئی زیادی دارد که در این یادداشت به چند مورد اشاره میکنم. قانون عفاف و حجاب با نام حمایت از خانواده تدوین و تصویب شد، اما قانوننویسان به این واقعیت توجه نکردهاند که تشکیل خانواده و استحکام و دوامش هیچ ارتباط معنیداری با پوشش زنان در عرصه عمومی ندارد.
قانونگذاران بر اساس یک فرضیه اثبات نشده که بیحجابی باعث فروپاشی خانواده میشود، چنین قانونی را تدوین و تصویب کردهاند. باید از آنها پرسید وقتی ماده اول را مینوشتید، چند مقاله پژوهشی درباره خانواده خواندید یا با چند محقق مشورت کردید که چنین فرضی را مبنای قانون کردید؟ اگر واقعا نگران موجودیت خانواده هستید، خوب است بدانید آنچه خانواده را واقعا تهدید میکند، با آنچه شما به عنوان تهدید برساخت میکنید از زمین تا آسمان فاصله دارد و اگر میخواهید به خانواده کمک کنید به نتایج پژوهشها رجوع کنید و از محققان واقعی و بیطرف راهنمایی بخواهید. در این قانون که مداخله دولتی است، و از سوی دیگر داعیه حمایت از خانواده دارد، زنان کمترین نقش را دارند…
چنانکه معاونت امور زنان و خانواده کاملا به حاشیه رانده شود و وزارت کشور نقش اصلی را به عهده دارد، تا مشخص شود که این نظم مردانه حتی به زنان خودی هم بیاعتماد است و آنها را لایق عهدهدار شدن امور زنان نمیداند.
نکته دیگر آن است که حجاب به عنوان یک هنجار اجتماعی در جامعه ایران دستخوش تحول شده است، ولی مدافعان آن بدون توجه به چنین تحولی در تکاپو برای احیای آن به هر شکل ممکن هستند. توجه نمیکنند که از نظر بخشهایی از جامعه ایران در قرن جدید شمسی پوشش زنان، امر شخصی آنهاست.
واقعیت مغفول این است که فرهنگ و ارزشها و هنجارهای اجتماعی را نمیتوان به ضرب و زور قانون و جریمه و حبس ساخت. آنچه بر پایه جریمه و حبس نگه داشته میشود چون بر باورهای قلبی، اراده و خواست مردم تکیه ندارد، در اولین فرصت فروخواهد پاشید و توسط جامعه پس زده خواهد شد. بنابراین پوشش زنان به عنوان امر فرهنگی مقهور قانون و معطل دستور نخواهد ماند و زنان حتی اگر مقابل دوربین یا مامور حجاب بر سر کنند، وقتی به آن اعتقاد نداشته باشند چندمتر دورتر از سر برخواهندگرفت. پس چنین قانونی سعی بیهودهای است که جز هدر دادن منابع کشور و ایجاد زحمت برای جامعه نتیجهای در بر نخواهد داشت.
قانون حجاب تصویب شده است و حالا همه نگران آن هستند که اجرایش در این جامعه پرمساله به چه نتایجی ختم میشود؟ قانونی که پشتوانه اجتماعی نداشته باشد، دو نتیجه بیشتر ندارد یا قابلیت اجرا ندارد و متروک میماند یا اجرا میشود و به تعارض و درگیری و نارضایتی دامن میزند و هزینههای ریز و درشتی را به جامعه تحمیل میکند. هیچ کدام از این دو مسیر نمیتواند مطلوب قانونگذاران باشد. پسای کاش پیش از اجرا به تبعات آن توجه شود و مواجهه با موضوع حجاب بر اساس عقلانیت و احترام به حقوق زنان و در نظر داشتن تغییرات اجتماعی صورت گیرد.