روسیه تکیه‌گاه خیالی بشار اسد؛ دارودسته پوتین ایران را هم فریب می‌دهند!

روزنامه اعتماد نوشت: بشار اسد به روسیه تکیه کرد. روسیه هم از کارت سوریه در جهت منافع خود استفاده کرده است. چنانکه همین بازی را با ایران هم ادامه می‌دهد. با این تفاوت که تکیه‌گاه ایران، روسیه نیست.

روزنامه اعتماد نوشت:  ویژگی تکیه بر کشور یا قدرت یا حتی ابرقدرت خارجی که گاه در زمان بحران جا خالی می‌دهد؛ در سقوط نظام سلطنتی در ایران در سال ۱۳۵۷ و نظام بعثی در سوریه در ۱۴۰۳ به روشنی دیده می‌شود. البته هر دو رژیم قانونیت یا امکان بقای خود را از کودتا گرفته بودند. هر چند کودتایی که به رژیم شاه قانونیت داده بود – و البته نه مشروعیت- امریکایی – انگلیسی بود و کودتای حافظ اسد ظاهرا ملی می‌نمود، مانند کودتای ناصر در مصر یا کودتای قذافی در لیبی.

محمدرضا شاه به امریکا و انگلستان متکی بود. بهترین اسناد این اتکا را می‌توان در یادداشت‌های علم دید. تقریبا هر هفته سفیر امریکا و انگلیس با شاه ملاقات دارند. همیشه به هنگام و بی‌هنگام با علم در ارتباطند. انگار کشور وزارت خارجه و وزیر خارجه ندارد! در سال‌های بحرانی نظام سلطنتی سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ که به فروپاشی نظام سلطنتی انجامید، چشم و گوش محمدرضا شاه به دهان سفیر امریکا و انگلیس دوخته شده بود. به حدی که در دیدارهای ماه‌های آخر رژیم شاه، سولیوان، سفیر امریکا (رییس سابق سازمان سیا) مرتب از شاه می‌پرسید: «اعلیحضرت کی ایران را ترک می‌کند؟!» ژنرال هایزر هم که مخفیانه و بدون اطلاع شاه به ایران آمده بود در تنها ملاقاتی که با شاه داشت  همین موضوع را با شاه مطرح کرد و البته حیرت‌انگیز است که به روایت ژنرال هایزر، شاه به سران ارتش فرمان داده بود که در غیاب او از هایزر اطاعت کنند. اردشیر زاهدی با همان ویژگی لوطی‌گری-  وطن‌پرستانه‌ای که داشت به شاه پیشنهاد کرده بود که سولیوان سفیر امریکا و پارسونز سفیر انگلیس را از ایران اخراج کند!

بدیهی بود که شاه که به روایت داریوش همایون در هر بحرانی تصمیم به فرار توی آستینش بود و همیشه آماده فرار بود؛ نمی‌توانست به این پیشنهاد عمل کند. امریکایی‌ها وقتی دیدند امواج انقلاب نیرومند‌تر از تعارفات جیمی کارتر در ضیافت شب ژانویه در تهران است، شاه را فریب دادند. به او گفتند در امریکا او را خواهند پذیرفت. اما در مصر و مراکش و پاناما و مکزیک آواره‌اش کردند. روایت بسیار جذاب ویلیام شوکراس در کتاب «آخرین سفر شاه» را ببینید چه بر سر شاه که مانند یهودی سرگردانِ اوژن سو شده بود، آوردند. سرانجام برای خالی نبودن عریضه چند روزی شاه را به همراه خانم فرح دیبا در تیمارستان امراض روانی مدتی بستری کردند. به روایت خانم فرح در خاطراتش: «پادشاه را در اتاقی جای دادند که جلوی پنجره‌هایش دیوار کشیده شده بود! مرا در اتاق چوبی که درش فقط از بیرون باز و بسته می‌شد و دستگیره نداشت و بر سقفش یک دستگاه ضبط صدا قرار داشت، جای دادند.» پیداست بیشتر از تیمارستان بوده است! در واقع زندانی شده بودند. به همین خاطر شاه در مقدمه کتاب «پاسخ به تاریخ» این جمله عبرت‌آموز و البته بسیار تلخ را نوشته است: «چرا امریکایی‌ها با من این رفتار را داشتند؛ آنها که هر چیزی از من خواستند، عمل کردم!» اتفاقا راز سقوط همین بود که به هر چه امریکایی‌ها خواستند، عمل کرده بود. عزت ملت ایران و استقلال کشور جایگاهی نداشت.

بشار اسد به روسیه تکیه کرد. روسیه هم از کارت سوریه در جهت منافع خود استفاده کرده است. چنانکه همین بازی را با ایران هم ادامه می‌دهد. با این تفاوت که تکیه‌گاه ایران، روسیه نیست. اما سوریه به دلایل مختلف وابسته به روسیه شده بود. حتی در این وابستگی روس‌ها از تحقیر بشار اسد هم خودداری نکردند. در برنامه استقبال بشار اسد از پوتین در سال ۲۰۱۷ در پایگاه حمیمیم که در اختیار ارتش روسیه بود، در لاذقیه وقتی بشار اسد خواست در کنار پوتین بایستد و از گارد تشریفات سان ببیند؛ یکی از افسران روسی دست بشار اسد را گرفت و عقب نگه داشت. به او اجازه ندادند تا در کنار پوتین بایستد و سان ببیند. انگار بشار اسد نه رییس‌جمهور سوریه بود و نه سرزمین سوریه بود. من وقتی این صحنه را دیدم در ذهنم گذشت شخصیت‌های ملی و مستقل و آزاده سوری چنین اهانتی را فراموش نخواهند کرد.

البته روس‌ها با همه بی‌مروتی ذاتی که دارند نسبت به بشار اسد و پناه دادن به او از امریکایی‌ها و رفتارشان با شاه بهتر عمل کردند. صدالبته اگر در فرصت مناسب پرونده بشار را تمام نکنند، این سرشت و سرنوشت تکیه بر خارج است. وقتی نظامی بر ملت خود متکی نبود، نخبگان و مرجعیت فکری جامعه را در کنار خود نداشت، ناگزیر از تکیه به خارج می‌شود. مانند دیوار شکسته‌ای که باید در کنارش شمع زد و تکیه‌گاه موقت برایش ساخت. بی‌تکیه‌گاه فرو می‌ریزد. چنانکه نظام سلطنتی در ایران و نظام بعثی در سوریه فرو ریخت. به نیروی خارجی نمی‌توان تکیه کرد و «تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد!»

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.