روزنامه خراسان نوشت: در روزهایی که رهبر انقلاب بارها بر ضرورت وحدت و همبستگی در میان مسئولان و مردم تأکید کردهاند، عدهای از سیاستمداران و گروهها با اتخاذ رویکردهایی رادیکال، نه تنها از این مسیر منحرف میشوند، بلکه در تلاشاند تا با رفتارهای افراطی، فشارها و تنشهایی را به دولت و مقامات رسمی کشور وارد کنند.
در این میان، شاهد یک روند نگرانکننده از ادامه توهینهای گروههای خاص به رئیسجمهور و دیگر مقامات عالیرتبه کشور هستیم. این گروهها که در گذشته نیز فرماندهان نظامی را هدف حملات بیپایه و اساس قرار دادهاند، در آخرین اقدام خود، رئیسجمهور کشور را به مجاهدین خلق تشبیه کردهاند. اقداماتی که نشان از نداشتن درک صحیح از وضعیت حساس و پیچیده کشور دارد.
محمدصادق کوشکی، یکی از چهرههای شناختهشده در این جریان، در تجمع اعتراضی به ابلاغ نشدن قانون حجاب، با اشاره به پزشکیان گفته است: «آقایی که قرآن و نهج البلاغه میخوانی؛ اولین بار نیست که کسی قرآن و نهج البلاغه سر نیزه کرده! مجاهدین خلق هم نهج البلاغه حفظ بودند. کسی فریب حفظ قرآن و نهج البلاغهات را نمیخورد. اگر قرآن را قبول داری، مانع اجرای حکم خدا نشو.»
این سخنان نه تنها بیاحترامی به جایگاه های رسمی نظام است، بلکه نشاندهنده عمق بحران در ارتباطات داخلی میان مسئولان کشور و افکار عمومی است. بهطور یقین، مسئله حجاب یکی از موضوعات حساس و مهم در فضای اجتماعی و دینی کشور است. اما این گروهها برای پیادهسازی یک هنجار اجتماعی، حاضرند بسیاری از ارزشهای دیگر را قربانی کنند. این نوع نگاه که در آن پیگیری یک مسئله خاص بهطور افراطی بر سایر ضرورتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور ترجیح داده میشود، نه تنها سودی به حال جامعه نخواهد داشت، بلکه موجب گسستهای بیشتر و تضعیف نهادهای رسمی کشور خواهد شد و حتی موجب ضربه زدن به خود حجاب می شود.
این افراد بهوضوح نشان دادهاند که اولویتهای اصلی کشور را درک نمیکنند و به نظر میرسد که حتی بر ناآرامیها و بحرانها سوار میشوند تا بقای خود را در این تنش ها جستوجو کنند. این رفتارها در نهایت چه به بار میآورد؟ بهطور قطع، در دنیای امروز، هیچ حکومتی نمیتواند با افراطیگری و شکافافکنی به اهداف خود دست یابد. بلکه در دنیای پیچیده سیاست، انسجام داخلی و وحدت درونی یک کشور بهویژه در مواقع بحرانهای بینالمللی از اهمیت بسزایی برخوردار است.
گروههایی که در پی تنشآفرینی و حملات افراطی به مقامات رسمی کشور هستند، در حقیقت در حال تضعیف بنیانهای نظام سیاسی کشور و شکاف در میان نهادهای حکومتی هستند.در واقع، این گروه خشن بهوضوح نمیفهمند که در شرایط فعلی، آرامش و همدلی بهعنوان پیشنیاز هر حرکت اصلاحی و تغییر مثبت در کشور مطرح است.
برای پیشبرد اهداف کلان کشور در عرصههای مختلف، از جمله حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و حتی مسائل دینی، نیاز به یک فضای همدلانه و وحدتگرایانه داریم.سوالی که در این میان باید پاسخ داده شود این است که چرا برخی افراد حاضرند برای پیادهسازی نظرات و خواستههای خود، به هر قیمتی به تخریب وحدت و انسجام داخلی بپردازند؟ پاسخ ساده است: این گروهها در نبود گزینههای عملی و کارآمد، بهدنبال هر نوع تنش و درگیری هستند، چراکه در چنین فضاهایی میتوانند خود را بهعنوان ناجی و مصلح نشان دهند، حتی اگر این نوع مبارزه، به زیان کشور و مردم تمام شود.در پایان، باید گفت که اگر این روند ادامه یابد، باید منتظر عواقب و پیامدهای منفی بیشتری برای کشور و مردم باشیم. آرامش، وحدت و انسجام، کلید عبور از بحرانها و رسیدن به پیشرفت و رفاه عمومی هستند. این گروههای افراطی باید بدانند که تنها از طریق گفتوگو، تعامل و درک واقعیتهای موجود میتوان به راهحلهای موثر و پایدار دست یافت.