جو بایدن یک جیمی کارتر جدید در مقابل ایران می‌شود؟

تعلل در بازگشت به برجام خطر وقوع جنگ دیگری در خاورمیانه را افزایش می دهد. چنین جنگی بدترین بحران‌های داخلی را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و بایدن را به چیزی شهره می‌کند که کارتر به واسطه بحران گروگان‌گیری بدان مشهور شد.

به گزارش تازه‌نیوز و به نقل از اقتصادنیوز، در حالی که ادامه مذاکرات نشست وین در روز جمعه پیگیری می شود، رویترز به نقل از مقامات دیپلماتیک در وین خبر داده که جلسات پیرامون مباحث فنی که قرار بود در نیمه دوم فروردین در تهران برگزار شود به تعویق خواهد افتاد. از سوی دیگر با وجود اعلام آمادگی وزارت خارجه آمریکا برای لغو تحریم های ناقض برجام، رابرت مالی هم چنان تاکید دارد که آمریکا به دنبال توافق گسترده تر و بلندمدت تری است. اکنون با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات در ایران، عزم طرفین برای رسیدن به توافقی سریع در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. به همین مناسبت پایگاه تحلیلی هیل یادداشتی از رکسانه فرمانفرمایان با عنوان «مواجهه با ایران:  آیا جو بایدن جیمی کارتری جدید خواهد بود؟» منتشر کرده که نویسنده با یادآوری سرنوشت جیمی کارتر به واسطه سیاستش در قبال ایران، جو بایدن را نسبت به چنین عاقبتی هشدار داده است. رکسانه فرمانفرماییان، استاد دانشگاه کمبریج و صاحب تالیفات فراوانی است. از آثار او تا کنون کتاب های «جنگ و صلح در ایران دوره قاجار» و «خون و نفت خ‍ون و ن‍ف‍ت؛ خ‍اطرات ی‍ک ش‍اه‍زاده ای‍ران‍ی» به زبان فارسی منتشر شده است.

ایران باید صبر کند

زمانی که جو بایدن در ژانویه کارش را آغاز کرد، چند مسئله مهم در حوزه سیاست خارجی در فهرست وعده‌هایش قرار داشت: دوباره به معاهده آب‌و‌هوایی پاریس ملحق شود، به سازمان بهداشت جهانی بپیوندد، ممنوعیت سفر مسلمانان به آمریکا را پایان دهد و به توافق هسته‌ای با ایران بازگردد.

این‌که او به این وعده آخر عمل نکرد جای تعجب نداشت. برخلاف سایر قضایا که به سرعت رفع و رجوع شدند، توافق با ایران یک معامله خطرناک است که در بطن خود آبستن رقابت‌جویی‌های پرکشمکش در داخل و خارج از کنگره است. آنتونی بلینکن و اعضای دیگر کابینه استدلال کرده‌اند مدیریت بحران راهی بهتر از ریسک‌پذیری است. سود و زیان این مسئله تا چه حدی است که توجیه‌کننده اقدامی سریع در مورد یک مسئله در امور خارجی باشد؟ بحران‌های داخلی -بسته محرک اقتصادی، واکسیناسیون عمومی، مسائل مرزی ایالات متحده و مکزیک- در صدر لیست بایدن قرار دارند. ایران باید صبر کند. بهتر آن است که ابتدا با متحدان خود در خاورمیانه و اروپا مشورت کنیم.

میراث فاجعه‌بار پرزیدنت کارتر

با این حال، به همین ترتیب بیش از ۴۰ سال پیش، پرزیدنت جیمی کارتر تمرکز خود را بر مسئله کنترل تورم ایالات متحده که بالاترین نرخ ۵۰ سال گذشته را داشت، نهاد و تردیدش در قیال سیاست ایران فاجعه آفرید. و همین تصمیم بود که میراث دوران ریاست جمهوری او را مشخص کرد.

هم‌چون امروزِ بایدن، کارتر خود را میان دو مخمصه گرفتار کرد: اعتبار بین المللی در خارج از کشور و  تهدیدها علیه دولت‌اش در داخل. در آن زمان طرفداران شاه مخلوع، از جمله کیسینجر، چنان جار و جنجال به پا می‌کردند تا از این‌که ایالات متحده رهبران اسلامی انقلاب ایران را طرد می‌کند، اطمینان حاصل کنند. درست زمانی که اروپایی‌ها برای ارائه اعتبارنامه‌هایشان به دولت جدید در سال ۱۹۷۹ صف کشیدند، نمایندگان کارتر غایب بودند.

فشار متحدان منطقه‌ای آمریکا، از جمله انور سادات مصر، تردیدهایی را در مورد ارزش دوستی آمریکا ایجاد کرده بود –نکته‌ای که بر اساس خاطرات کارتر، رونالد ریگان، نامزد مشتاق حزب ریاست جمهوری برای ریاست جمهوری، در هر فرصتی از آن بهره می‌برد. تصور بر این بود که بهتر است آمادگی برای مواجهه با بحران با یک سیاست محتاطانه پیش برده و به عنوان اهرم فشاری به کار برده شود. نکته مغفول نزد کارتر و کابینه از هم گسیخته‌اش این بود که تصمیم قاطع و برگشت‌ناپذیر مبتنی بر منافع ملی و اصول حقوقی، امتیاز ویژه یک قدرت بزرگ است.

بلاتکلیفی و بی‌ارادگی باعث شد کارتر شاه را جهت معالجه و بدون رضایت دولت ایران به ایالات متحده بپذیرد – تصمیمی که از نظر اخلاقی به عنوان آزمون شخصیت آمریکایی در نظر گرفته می‌شود و به طرز عجیبی یادآور بحث‌های امروز پیرامون عضویت مجدد در برجام است. به نوشته  مایکل ام.جی فیشر ، کارتر حتی خبر نداشت که ورود شاه مقارن با مقدس‌ترین روزِ سال شیعیان در ایران است. هنگامی هم که اعضای سفارت ایالات متحده در ایران به گروگان گرفته شدند، بی‌عملی ایالات متحده به بن‌بستی منتهی شد که حتی دانشجویان ایرانی سازمان‌دهنده این قائله هم تصورش را نمی‌کردند و در حالی که انتظار داشتند ماجرا در ۲۴ ساعت خاتمه یابد، در نهایت ۴۴۴ روز به درازا کشید.

آزمون کارتری بایدن

همان‌گونه که کارتر در نهایت کارش دریافت، برخی از تصمیمات سیاست خارجی می‌توانند حتی سهمگین‌ترین مسائل داخلی را هم تحت الشعاع قرار دهند -اکنون جو بایدن هم دقیقاً با چنین آزمونی روبرو شده است. آیا رئیس جمهور جدید زمانی که اعلام کرد که «آمریکا بازگشته است» و «ما متعهد به پیوستن مجدد به توافق هسته ای ایران هستیم« اقدام بدان کرده است؟ -اکنون برنامه هسته‌ای ایران رو به اتمام است و مذاکره‌کنندگان تازه در حال تهیه نقشه‌هایی برای بحث در مورد تمدید بندهای غروب آفتاب توافق، مهار موشکی و امنیت منطقه‌ای هستند.

درعوض، اعتماد از بین رفته است و در این دو ماه از شدت تحریم‌ها علیه ایران کاسته نشده است، و این در حالی است که هیچ یک از متحدان ما – چه در اروپا، خلیج فارس یا اسرائیل – دیگر به این اعتقاد ندارند که بایدن باید به طور کامل به این توافق پایبند باشد. در ایران هم تصور دیگری به وجود آمده است: هم‌پای این‌که بر شدت فعالیت‌های هسته‌ای افزوده شده، نامزدهای تندرو خود را مهیای انتخابات ریاست جمهوری می‌کنند، و وعده‌ی شکوفایی اقتصادی این کشور را از پسِ رکود اقتصادی ناشی از تحریم‌های ترامپ و به واسطه توافق ۲۵ ساله جدید با چین می‌دهند، آینده‌ای که هرگز غرب نمی تواند برای ایران به ارمغان آورد.

ثمره بلاتکلیفی

بلاتکلیفی بایدن منجر به سخت‌تر شدن موضع هر دو طرف و افزایش شدید ناامنی در خلیج فارس شده است. این وضعیت موقعیت بین‌المللی واشینگتن را هم با مخاطره مواجه کرده است -دقیقاً همانند بلاتکلیفی ۴۰ سال پیش کارتر. بدون شک ایران هم در حال نقض مفاد توافق هسته‌ای است، اما هم‌چنان در توافق باقی مانده است. این ایالات متحده است که به دلیل ترک توافق بیش‌تر در معرض اتهام است – هیچ مصوبه‌ای در قطع‌نامه سازمان ملل که پرزیدنت اوباما آن را امضا کرد، برای خروج امضاکنندگان وجود ندارد. بایدن با عدم پیوستن فوری به توافق، اجازه می‌دهد تا ایالات متحده قوانین بین‌المللی را، درصورتی که با سیاست آمریکا متناسب نباشد، نادیده بگیرد، و نارضایتی متحدانش را هم ایجاد کند.

از همه مهم‌تر ، بایدن در عدم تصمیم‌ برای عدم پیوستن سریع به برجام یک اصل اساسی در ایالات متحده و منافع امنیت ملی را نادیده گرفت: مهار گسترش سلاح‌های هسته‌ای در مقام رهبری در عرصه بین‌المللی. برجام پیش از هر چیز، یک نظام راستی‌آزمایی هسته‌ای است. این توافق به خوبی از پسِ کارکردش برآمد و از این لحاظ توافق خوبی بود. برجام تضمین می‌کند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌تواند هر زمان بدون اطلاع قبلی از تاسیسات ایران بازدید کند و بدین وسیله برنامه هسته‌ای ایران تحت کنترل باشد. این معامله بدان معناست که هیچ‌کس – نه ایالات متحده، سازمان ملل، اسرائیل، عربستان سعودی و یا هر کس دیگری- اجباری ندارد که به ایران اعتماد کند. برجام ارتباطی به مسئله اعتماد ندارد.

مهار تهدیدات سیاست خارجه به بهای حفظ اعتبار

تیم بایدن پس از مدت ها انتظار برای بازگشت به توافق، در حال محاسبه این است که، در آستانه انتخابات میان دوره‌ای حساس و بعد از آن دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری، زمان مناسبی نیست. ممکن است نگران باشد که چن بند از فصل غروب آفتاب توافق نامناسب باشد. اما نکته اصلی این است که اگر برنامه ایران از کنترل خارج شود، امکان دارد اسرائیل به وعده‌های خود مبنی بر حمله به تاسیسات ایران تحقق بخشد و در نهایت جنگی در خلیج فارس به راه افتد. در این صورت دامنه و تبعات مناقشه به سراسر منطقه و اروپا کشیده می‌شود، تنگه هرمز بسته می‌شود و تجارت جهانی را در تنگنایی سخت‌تر از آن‌چیزی قرار می‌دهد که همین اخیرا با وقفه کوتاه در تردد در کانال سوئز به وقوع پیوست. چنین جنگی بدترین بحران‌های داخلی را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و بایدن را هم به چیزی شهره می‌کند که کارتر به واسطه بحران گروگان‌گیری بدان مشهور شد.

پیوستن به برجام، صرف‌نظر از هزینه‌‌های سیاسی‌اش که در کوتاه مدت سیاسی وخیم به نظر می‌رسد، مسئله‌ای مربوط به دغدغه‌های هسته‌ای است. فقط با اقدامی  قاطعانه و تردیدناپذیر، که آغاز گفت‌وگوهای وین می‌تواند درآمدی بر آن باشد، ایالات متحده می‌تواند به نقش بین‌المللی‌اش بازگردد. گذشت زمان یاری‌گر بایدن نیست. اکنون او باید به طور جدی مهار تهدیدات خطیر سیاست خارجی را به دست گیرد تا اطمینان حاصل کند که اعتبار وی مانند کارتر به دست ایران خدشه‌دار نخواهد شد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.