مشاور احمدینژاد: او از حمله آمریکا به ایران استقبال میکند و معتقد است نظام سقوط میکند!
عبدالرضا داوری در گفتوگو با عصر ایران تاکید میکند که نقش سیاسی و اعتقادی احمدینژاد به زیان جامعۀ ایران است و چون که سالها یکی از “پایههای پروپاگاندای احمدینژاد” بوده، اکنون خودش را موظف میداند که زوایای مخفی تفکر مذهبی و سلوک سیاسی وی را برملا سازد تا “سرنوشت ایران” در دست مراد سابقش قرار نگیرد.
به گزارش تازهنیوز، احمدینژاد سقوط نظام را پیشبینی میکند…این شاه کلید مصاحبه یارغار احمدی نژاد است. او پرده از درونیاتی برداشته که بسیاری سال 88 آن را به معجزه هزاره سوم(!؟) نسبت میدادند. «احمدینژاد دنبال سقوط نظام است».
عبدالرضا داوری در سال ۱۳۸۸ در ستاد انتخاباتی محمود احمدینژاد فعالیت میکرد و از اوایل دهۀ ۱۳۹۰ جزو یاران نزدیک احمدینژاد شد ولی در چند ماه اخیر به شدت از احمدینژاد فاصله گرفته و یکی از منتقدان رادیکال او شده است.
بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛
* شما مدتی است که در توئیتر مشغول انتقاد از آقای احمدینژاد هستید ولی اخیرا به مواردی اشاره کردهاید که سالها قبل بسیاری افراد به این موارد اشاره کرده بودند. مثلا آنچه که ناسپاسی آقای احمدینژاد قلمداد میشود و یا رویکرد “انحرافی” ایشان به مقولۀ مهدویت و امام زمان. چرا این قدر دیر متوجه این مسائل شدید؟
– ابتدا باید بگویم که من در توئیتهایم به ماهیت فرقهگون جریان آقای احمدینژاد اشاره کردهام. در این ماهیت فرقهگون، رهبر فرقه دارای یک حریم قدسی میشود. من در سالهای اخیر در جلساتی بودهام که در آن جلسات آقای احمدینژاد در تراز انبیا و اولیاء الهی توصیف میشد و این توصیفات در حضور خود او مطرح میشد. در ذهن ما این نکته فرو رفته بود که هر انتقادی به آقای احمدینژاد همسویی با اسرائیل و صهیونیسم است. چون “شیمون پرز” گفته بود باید کاری کنیم که بودن در کنار احمدینژاد به ننگ تبدیل شود، ما بدون اینکه به فراز و فرود انتقادها دقت کنیم، با منتقدین احمدینژاد مخالفت میکردیم.
ما حتی انتقادها علیه احمدینژاد را نمیخواندیم و راستش فکر میکردیم هر انتقادی که به سمت آقای احمدینژاد روانه میشود، از یک کانون واحد صهیونیستی است و این منتقدین دشمنان امام زمان هستند و آقای احمدینژاد هم نایب خاص امام زمان است.
* به غیر از این ماهیت فرقهای، نقدناپذیری شما و دوستان تان دلیل دیگری هم داشت؟
– دلیل اصلیاش همین بود. ما به حرفهای خارج از فرقۀ آقای احمدینژاد اصلاً وقعی نمینهادیم. هر متنی را در نقد آقای احمدینژاد، در زمینۀ دشمنی صهیونیستها با ایران و احمدینژاد میدیدیم.
* یعنی وقتی مثلا نقدهای عباس عبدی و سعید حجاریان را میخواندید، آن نقدها را هم در خدمت صهیونیستها میدیدید؟
– دقیقا. البته باید بگویم که دولت آقای احمدینژاد روندی در حوزۀ اقتصاد سیاسی داشت که این جنبه هم برای من خیلی مهم بود. من تخصصم در حوزۀ اقتصاد سیاسی است و هنوز هم به آن رویکرد اقتصادی آقای احمدینژاد اعتقاد دارم. اصلا من از این منظر ارتباطم با آقای احمدینژاد شروع شد. ولی بعدا این ارتباط وارد حوزههای اعتقادی و غیره شد.
* مطابق نگاه قبلیتان، الان خودتان هم در خدمت صهیونیستها هستید. البته الان چنان نگاهی را دیگر قبول ندارید.
– بله، صد در صد.
* الان نسبت به نقدهای سایر افراد به احمدینژاد، چه نظری دارید؟
– هیچ کدام از نقدها را در خدمت صهیونیستها نمیدانم. به نظر من آقای احمدینژاد چهرهای است با سیاستورزی به شدت معوج و پرخطا، که صحنۀ سیاست ایران را به جهت رویکردهای افراطیاش در بعضی محورها، از حالت تعادل خارج میکند. آقای احمدینژاد خودش را در جایگاه ولیّ خدا یا حداقل در جایگاه “نایب خاص” میبیند. ایشان الان خبر از “ظهور صغری” میدهد. تا حالا چنین حرفی را به این صراحت نگفته بود.
* به بحث امام زمان هم میرسیم ولی فعلا بفرمایید دقیقا چه شد که چراغ انتقاد به آقای احمدینژاد در ذهن شما روشن شد؟
– بالاخره خیلی از انتقادات به صورت درونی شروع شده بود. حتی من دربارۀ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تحلیلم را نوشته بودم و این تحلیل متفاوت از تحلیل آقای احمدینژاد بود. دربارۀ انتخابات ریاست جمهوری خودمان هم نظرم متفاوت از نظر آقای احمدینژاد بود.
در دفتر ولنجک، اتاق من و آقای دکتر عبدالرضا شیخالاسلامی کنار هم بود. در شهریور ۱۳۹۹ یک روز با آقای شیخالاسلامی وزیر رفاه در دولت اول احمدینژاد صحبت کردم و به ایشان گفتم احتمال تایید صلاحیت آقای احمدینژاد تقریبا منتفی است و به دکتر شیخالاسلامی پیشنهاد دادم شما روی کاندیداتوری خودتان تامل کنید. اما آقای شیخالاسلامی به خاطر همین شرایطی که آقای احمدینژاد ایجاد کرده، که کسی نتواند در کنارش در فضای سیاسی موثر باشد، از پیشنهاد من مضطرب شد. منظورم این است که این اختلافات از مدتها قبل شکل گرفته بود و الان که نظرات انتقادیام را علنی کردهام، این اختلاف نظر برای اطرافیان آقای احمدینژاد اصلا عجیب نیست.
* در پاییز یا زمستان ۹۶ شما به این نظر فعلیتان رسیده بودید که احمدینژاد در برابر رهبری و نظام ایستاده است؟
– از آن جا به تدریج تردیدهای من در منش سیاسی آقای احمدینژاد شروع شد. اتفاقات دیگری هم رخ داد که موثر بودند. مثلا پیام آقای احمدینژاد دربارۀ شهادت سردار سلیمانی. من در جلسات حضور داشتم و میدانستم آقای احمدینژاد با چه ادبیات و عباراتی راجع به حاج قاسم صحبت و قضاوت میکند. وقتی آن پیام توام با تجلیل را از آقای احمدینژاد خواندم، دود از سرم بلند شد! یعنی از دوگانگیای که ایشان در درون و بیرونش دارد، حیرت کردم.
* مگر احمدینژاد در جلسات خصوصی چه میگفت؟ چون منتقد سردار سلیمانی بود، میفرمایید احمدینژاد دوگانگی داشت؟
– نه، بحث انتقاد مطرح نیست؛ مساله کلمات و ادبیاتی است که استفاده میشد. احمدینژاد طرحی در ذهنش است که بر اساس این طرح جمهوری اسلامی به زودی فرومیپاشد و مانند شوروی سابق، که غرب از یلتسین استفاده کرد، الان هم جهان غرب از ایشان (احمدینژاد) استفاده میکند و یک یلتسین ایرانی در دوران پس از جمهوری اسلامی متولد میشود! این تحلیل آقای احمدینژاد است.
احمدینژاد از اواخر سال ۹۶ به بعد، مرتبا به ما میگفت جمهوری اسلامی سه ماه، حداکثر شش ماه دیگر سقوط میکند. حتی در اواخر سال ۹۹، وقتی که بحث انتخابات مطرح بود و من انتقاد میکردم از کنش آقای احمدینژاد، آقای بقایی به من گفت اصلا ببین جمهوری اسلامی به انتخابات میرسد؟ یعنی تلقیشان این بود که جمهوری اسلامی تا ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ سقوط میکند!
آقای احمدینژاد هم اعتقادش این است که جمهوری اسلامی نظام پایداری نیست و سقوط خواهد کرد. این آقایان سه احتمال را برجسته میکردند برای سقوط نظام: احتمال اول فوت رهبری بود و یکی از اخباری که همیشه در محافل خاص آقای احمدینژاد دنبال میشود، وضعیت سلامتی رهبری است.
*دو عامل دیگر را چه میدانستند؟
– حملۀ آمریکا به ایران را هم عامل فروپاشی میدانستند و به شدت اخبار مربوط به حملۀ احتمالی را دنبال میکردند.
* یعنی از حملۀ آمریکا به ایران استقبال میکردند؟
– بله.
* احمدینژادی که آمریکاستیز بود، الان طرفدار حملۀ نظامی آمریکا به ایران است؟
– بله. میگفتند اگر آمریکا حمله کند و زیرساختها را بزند، یعنی آب و برق قطع شوند، این نقطۀ آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی خواهد بود.
*عامل سوم را چه میدانستند؟
– آشوبهای اجتماعی. یکی از اخباری که ما با آقای احمدینژاد به طور روزانه در اتاق ایشان مرور میکردیم، اخبار بورس بود. سقوط بورس که میتوانست نارضایتی اجتماعی ایجاد کند و مردم را به کف خیابان بیاورد، یکی از اخبار مورد علاقۀ آقای احمدینژاد بود.
* یعنی احمدینژاد از فلاکت اقتصادی ایران استقبال میکند؟
– دقیقا. اینها مرتبا بدهی دولت به بانکها را دنبال میکردند و فلاکت اقتصادی را نه فقط زمینهساز آشوبهای اجتماعی، بلکه وزنهای میدیدند که میتواند اینها را در الاکلنگ قدرت بیاورد بالا.
.
در نهایت، از نظر شما، میتوان گفت احمدینژاد کلاه گشادی بود که بر سر حکومت رفت؟
– صد در صد. آقای احمدینژاد دچار یک نفاق پیچیده است. آشکار شدن این موضوع برای هر کسی زمان خاص خودش را لازم داشته.