حتما بخوانید: ماجرای گنجشککُشان دستهجمعی مردم!
چینیها بیش از دو میلیارد پرنده را کشتند و به دلیل نبود گنجشکها دچار بلای حشرات شدند و مجبور شدند از اتحاد شوروی گنجشک وارد کنند…
به گزارش تازهنیوز، مهدی تدینی، مترجم و پژوهشگر تاریخ در سایت تاریخ ایرانی به چگونگی رضد اقتصاد چین پرداخت و در مقالهای تحلیلی روند رشد اقتصادی چین را بررسی کرد. در بخشی از این مقاله جذاب، به ماجرای کنجشک کُشان در زمان مائو اشاره شده که خواندنش خالی از لطف نیست.
باید موشها و مگسها و پشهها و گنجشکها را کشت! این از ابتکارات مائو در دوران «جهش بزرگ به جلو» بود. هدف اصلی این بود که محصولات کشاورزی بیشتر شود و برای این منظور کارزارهایی برای موشکشی و پشهکشی، مگسکشی و گنجشککشی به راه انداخت.
اما در این میان، بیش از همه «کارزار گنجشککشی» سروصدا کرد و تودهها را سر کار گذاشت. نخست باید نگاهی به وضعیت کلی جمهوری خلق چین در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ بیندازیم. پس از برنامه پنج ساله، مائو برنامه جدیدی به نام «جهش بزرگ به جلو» را اعلام کرده بود. اهدافی بسیار بلندپروازانه و متوهمانه در این برنامه پنج ساله جدید تعریف شده بود. مائو میخواست با این برنامه سه تمایز را از میان بردارد: تمایز میان شهر و روستا، میان سر و دست (یعنی کار فکری و کار فیزیکی)، و تمایز میان صنعت و زراعت. حتی قرار بود با این برنامه فاصله چین با کشورهای صنعتی غربی نیز از میان برود!
تنها یک سال از شروع این برنامه مائو نگذشته بود که در سال ۱۹۵۹ قحطی بیسابقهای در چین آغاز شد. این قحطی در اصل نتیجه سوءمدیریت بود. جمعیسازی اجباری کشاورزی، بهکارگیری دهقانان در پروژههای عمرانی و مهاجرت روستاییان به شهرها باعث شده بود تولید زراعی کاسته شود و قحطی مهیبی گریبان مردم چین را بگیرد. اعداد و ارقامی که از میزان قربانیان قحطی اعلام میشود متفاوت است؛ از ۱۵ میلیون تا ۵۵ میلیون نفر در سالهای قحطی، از ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ جان باختند و این بزرگترین قحطی تاریخ بشر از حیث تعداد قربانیان است. عدد ۱۵ میلیون قربانی رقمی است که از سوی دولت چین اعلام شده است و پژوهشگران مستقل شمار قربانیان را چنان که اشاره شد حتی تا ۵۵ میلیون تخمین میزنند. به این ترتیب، آن برنامه پنج ساله «جهش بزرگ به جلو» نیز وقتی در سال ۱۹۶۱ شکست مفتضحانهاش مسجل شد متوقف شد!
در این شرایط بود که مائو در سال ۱۹۵۸ برای بهبود تولیدات کشاورزی ابتکارهای انقلابی موشکشی، پشه و مگسکشی و گنجشککشی را به مردم خوراند. در این زمان مردم چین به گونه نظامی سازماندهی شده بودند و امکان بسیجسازی توده مردم وجود داشت. در این طرح آفتکُشی همه چینیهای ۵ سال به بالا حضور داشتند. به همین دلیل هم بیش از همه در خاطرهها مانده است. تصویری که یوچییِن کوئان نویسنده آلمانیِ چینیتبار از آن دوران ترسیم میکند در چند سطر چیزهای زیادی را به ما میفهماند. کوئان در دهه ۱۹۶۰ در جریان انقلاب فرهنگی از چین گریخت و به آلمان رفت. او در زندگینامهاش در مورد گنجشککشان مینویسد: «روزی را به یاد میآورم که همه مردم هیچ کاری نداشتند جز اینکه با قابلمه و سنج و با هر چیز ممکن دیگری که بتوان با آن سروصدا ایجاد کرد به خیابانها آمدند، در میدانها این سو و آن سو میدویدند تا گنجشکها را بترسانند. تمام روز آنقدر سروصدا کردند تا پرندهها هیچ جا نمیتوانستند بنشینند و در نهایت [از خستگی] میمردند و بر زمین میافتادند. در آن روز میلیونها پرنده کشته شد و همه ما به این کار افتخار میکردیم… تازه بعدها فهمیدیم پرندههایی که در شهرها زندگی میکردند همیشه در شهر میماندند و نمیتوانستند به کشتزارها آسیبی بزنند. نتیجه برعکس شد: چون علاوه بر گنجشکانِ غلهخوار سایر پرندگان هم مرده بودند در پی آن حشرات بلای جانمان شدند.»
به این ترتیب چینیها در کوتاه مدت بیش از دو میلیارد پرنده را کشتند و خیلی زود به دلیل نبود گنجشکها که حشرات را میخوردند دچار بلای حشرات شدند و کمی بعد مجبور شدند از اتحاد شوروی گنجشک وارد کنند. بعد از مرگ مائو این حقیقت اعلام شد که کشتار گنجشکها نادرست و زیانبار بوده است. اما…
اما اذعان به سیاستهای اشتباه نمیتواند چند میلیون کشته را زنده کند…