عکس کودکی رضا پهلوی در یک جمع دیپلماتیک! + شرح ماجرا
انتشار عکسی تاریخی از دیدار محمدرضا پهلوی، فرح دیبا و رضا پهلوی با لئونید برژنف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در شبکههای اجتماعی خبرساز شد.
به گزارش تازهنیوز، سیدروحالله امینآبادی، روزنامهنگار در توضیح این تصویر در صفحه اینستاگرامش نوشت: دیدار محمدرضا پهلوی، فرح دیبا و رضا پهلوی با برژنف دبیر کل حزب کمونیست شوروی
بعد از پایان دولت غربگرای علی امینی در دولت اسدالله علم روابط ایران و شوروی بهبود پیدا کرد و در نهایت در زمان صدارت هویدا پهلوی به مسکو سفر کرده و در سال ۱۳۴۴ احداث ذوبآهن در ایران پس از چندین دهه رکود و آمد و رفت هیئتهای غربی توسط شوروی کلید خورده و به سرانجام رسید.
و اما قصه ذوبآهن در ایران!
تاسیس ذوب آهن در ایران تاریخچه عجیبی دارد که مرور آن پرده از واقعیتهای بسیاری برداشته و نشان میدهد که چگونه مستشاران غربی از جمله آمریکایی با وعدههای فراوان سالها از بودجه عمومی کشور ارتزاق و کاری نکرده و هر سال کار ذوب آهن را به سال بعد واگذار و رها کرده و رفتهاند!
آبان ۱۳۱۶ (اوایل نوامبر ۱۹۳۷ میلادی) قراردادی میان دولت ایران و کنسرسیوم دماگ-کروپ از آلمان برای احداث یک واحد فولادسازی به ظرفیت ۱۰۰هزار تن فولاد در سال در کرج منعقد میشود. با آغاز جنگ جهانی دوم روند تاسیس این کارخانه متوقف شده و هرگز شروع به کار نمیکند و در دورههای زمانی مختلف ایران تنها هزینههای هنگفتی برای مستشاران غربی که وعده تکمیل و یا احداث ذوبآهن را میدهند پرداخت میکند.
با گذشت نزدیک به سه دهه و به سرانجام نرسیدن وعدهها و وعیدها در سال ۱۳۴۳ پهلوی قصد خود مبنی بر احداث کارخانه ذوبآهن را بار دیگر مطرح کرده و متعاقب این مسئله، پیشنهادهای مختلف دیگری از طرف کشورهای صنعتی به ایران داده میشود اما نهایتاً قرعه احداث کارخانه ذوبآهن اصفهان به نام شوروی خورد و این کشور شروع به احداث مهمترین کارخانه ذوبآهن ایران در آن زمان کرد. عملیات احداث در سال ۱۳۴۶ آغاز شد و بخشهایی از این کارخانه در سال ۱۳۵۰ و برخی از بخشهای دیگر آن در سالهای بعد به بهرهبرداری رسید.
۱۷ دی ۱۳۳۹ روزنامههای سراسری کشور خبری را منتشر ساختند که نشان میداد که با کمک آمریکاییها تکلیف ذوب آهن در بهار ۱۳۴۰ مشخص خواهد شد، بهار ۱۳۴۰ فرا میرسد و خبری نمیشود، تا اینکه ۱۳ خرداد ۱۳۴۰ مطبوعات کثیرالانتشار کشور مینویسند: « دولت شوروی علاوهبر دعوت از علی امینی نخستوزیر اصلاحطلب ایران برای سفر به مسکو پیشنهاد کرده است که یک کارخانه ذوب آهن و چندین سد نیز در ایران بسازد.»
این پیشنهاد با توجه به خبری که ذکر آن رفت یعنی تعیین تکلیف ذوب آهن توسط مشاورین آمریکایی در بهار ۱۳۴۰ نشان میدهد که این مستشاران در کار خود دبه کرده و دولت ایران را سر کار گذاشته بودند! همه این خبرها نشان از تلاش پهلوی برای تاسیس ذوب آهن در ایران با کمک بیگانگان داشت ولی چون هزینههای فراوانی بابت مستشاران خارجی داده میشد همه کشورها ردیف شده بودند تا سهم خود را از بیتالمال ملت مستضعف ایران برداشته و بعد با بیان اینکه «ذوب آهن در ایران صرفه اقتصادی ندارد» کاری انجام نداده بروند!
سالهایی که دنیا ۲۵ قرن جلو رفت و …!
با گذشت بیش از دو دهه از زدن اولین کلنگ ذوبآهن در کشور و پرداخت مبالغ گزاف به مستشاران غربی مردم نتیجهای را مشاهده نکرده و به این نتیجه میرسند که غرب تمایلی به این ندارد که ایران ذوب آهن داشته باشد. ۱۰ خرداد ۱۳۴۱ «روزنامه اطلاعات» در گزارشی به این مسئله پرداخته و نظرات مردم را پوشش میدهد: «مردم روی استنباط خودشان میگویند نمیگذارند ایران کارخانه ذوبآهن داشته باشد زیرا اگر ایران کارخانه ذوبآهن داشته باشد دیگر لازم نیست محصول ساخت خارجیها را بخرد و بازار فروش اجناس آنها باشد.»
مجله طنز توفیق نیز ۱۷ خرداد ۱۳۴۱ به این مسئله پرداخته و نوشته بود: «بر هر فردی از افراد واضح و مبرهن است که صلاح ما در نداشتن چنین کارخانهای میباشد چون ما وقتی کارخانه ذوبآهن وارد کنیم قاعدتا خیلی از کالاهای مورد احتیاجمان را خودمان باید بسازیم و آنوقت کشور ما متأسفانه از صورت یک بازار هر دمبیل برای کشورهای بزرگ، خارج میشود!»
در گزارش دیگری به تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۴۱ به نقل از یک مهندس ایرانی در «روزنامه اطلاعات» آمده بود: «ما از دماک کروپ بابت کارخانه ذوب آهن کرج مبالغ هنگفتی طلبکار بودیم. وقتی جنگ تمام شد و طلب ما هم از کمپانی مزبور روی اسناد و مدارک ثابت گردید کمپانی مزبور چون حاضر نبود پولی را که گرفته بود مسترد بکند، لذا اعلام کرد که کرج جای مناسبی برای نصب کارخانه ذوب آهن نیست.»
این مهندس گفته بود :«دماک کروپ به این بهانه تمام پولهایی که باید به ایران مسترد میکرد بابت مطالعه و تهیه طرح محسوب داشت و سالها وقت این مملکت را تلف کرد تا بتواند بدهی خود را به این طریق مستهلک کند و علاوهبر آن مبالغ هنگفتی هم بابت مطالعه و مکاشفه از ملت این مملکت بگیرد حالا بعد از ۲۵ سال و صرف دهها میلیون دلار پول نمیدانیم کجا معدن داریم که به درد ذوب آهن بخورد و چه نوع کارخانهای لازم داریم چقدر باید ظرفیت داشته باشد. کجا باید نصب شود. درست همان نقطه اول که بودیم هستیم به اضافه مقدار زیادی پرونده و نقشه و طرح که به درد بایگانی میخورد.»
و در پایان این گزارش آمده بود: « ولی ۲۰ سال و ۲۵ سال در عمر یک مملکت زمان خیلی زیادی است. در این ۲۵ سال دنیا به اندازه ۲۵ قرن جلو رفته است و ما هنوز میگوییم که سرگرم مطالعه هستیم!»
میآیند و میروند و با ما کاری ندارند!
در همین روز یعنی ۱۰ خرداد ۱۳۴۱ روزنامه دیگری طی گزارشی نوشته بود: «مهندسین آلمانی میروند متخصصین سوئدی میآیند. متخصصین سوئدی میروند کارشناسان آمریکایی میآیند و به قول جمله معروف ذکاءالملک فروغی که گفته بود میآیند و میروند و با ما کاری ندارند، میترسیم اگر ۵۰ سال دیگر هم بگذرد باز ما گرفتار همین آمدن و رفتنها باشیم و مهندسین در تونلهای زیرزمینی به دنبال ذغالسنگ و سنگ آهن بگردند و بالاخره هم تاسیسات ذوب آهن نداشته باشیم.»
«روزنامه اطلاعات» ۱۲ خرداد ۱۳۴۱ و در ادامه پروندهای که برای این موضوع باز کرده بود نوشت: «به مرور زمان مسئله ذوب آهن یک منبع مالی تمامنشدنی زرخیز برای مهندسین مشاور بلژیکی، آلمانی، انگلیسی، سوئدی و اخیرا آمریکایی درآمد. به صورتی که با جرات میتوان گفت که مبالغی که از سال ۱۳۱۶ به این طرف به این مهندسین پرداخت شد کافی بود با آن یک کارخانه کوچک پولادسازی ۳۰هزار تنی ساخته شود و باز به جرات میتوان گفت که از سال ۱۳۱۶ تا کنون برای اجرای هیچ طرح فنی در دنیا تا این اندازه مطالعه نشده و مطالعات آن خرج و هزینه نداشته است.»
۱۷ خرداد ۱۳۴۱ نیز سرمقالهنویس این روزنامه نوشت: «۳۵ سال است کسانی که عمرشان اقتضا دارد گوششان با کلمه ذوب آهن آشناست و کسانی که کمتر از سی و پنج سال عمر دارند از روزی که به دنیا آمدهاند این کلمه را شنیدهاند. سیوپنج سال یک عمر است و ما یک عمر روی مسئله ذوب آهن مطالعه کردهایم، حرف زدهایم، چیز نوشتهایم، پول دادهایم، میسیون به خارج فرستادهایم میسیون خارجی دعوت کردهایم و از مجموع این کوشش و تلاش و صرف وقت و صرف پول امروز غیر از یک رمان گرد و خاک گرفته به نام تاریخچه ذوبآهن نداریم، که آن را چندروز است همکاران ما از زیر خاک بیرون کشیده و مفتوح کردهاند.»
پولش را ایران داد بهرهاش را اسرائیل برد!
با گذشت زمان ابعاد دیگری از تراژدی ذوبآهن در روزنامهها منتشر میشود از جمله اینکه هزینه تاسیس ذوب آهن در ایران از خرید تجهیزات تا حقوق مستشاران خارجی را ایران پرداخت کرده بود ولی بعد از جنگ جهانی دوم همه این تجهیزات تحویل رژیم صهیونیستی میشود تا اسرائیل از این تجهیزات استفاده کند!
محمد على مجد، معاون وزارت صنایع و معادن در سال ۱۳۱۶ و اولین مامور اجرای طرح ذوبآهن میگوید: «وزن ماشینآلات کارخانه ذوبآهن ایران ۶۰هزار تن بود که فقط ۸هزار تن آن به ایران حمل شد و باقی آن یا ساخته نشد یا در آلمان از بین رفت و نکته دیگر آنکه این ۲۵۰۰ هزار لیره که باید در چندین سال پرداخت شود به مبلغ سی و شش میلیون مارک تسعیر و قبل از رسیدن موعد به دماک گروپ نقدا پرداخته شده بود!
و دوم تیر ۱۳۴۱ روزنامهها فاش کردند: «کارخانه ذوب آهنی که برای ایران ساخته شده بود و قرار بود در کرج نصب شود هماکنون در اسرائیل مشغول کار است، اسرائیلیها ماشینآلات کارخانه ذوبآهن ایران را که ساخته شده و آماده حمل بود و به علت جنگ در انبارهای کارخانه باقی مانده بود با بهای ارزان خریداری کردند و قطعات مورد احتیاج آن ساخته شد و تکمیل گردید و حالا مشغول کار است.»
کوتاه سخن اینکه ذوب آهن اگر برای ملت ایران یک تراژدی گریهآور بود برای مستشاران غربی منبع زرخیری بود که بابت آن سالیانه به مدت چند دهه میلیونها دلار از پهلوی گرفتند و کاری نکردند!