تو به پیغمبر چه میمانی، بگو!
ما برای زندگی بهتر، حرکت در مسیر صحیح تکامل و دستیابی به اهداف فردی و جمعی، نیاز به الگو پذیری از انسانهای کامل داریم تا مسیر و روشی صحیح برای تحقق اهداف خود بیابیم.
به گزارش تازه نیوز، داشتن الگوی مناسب برای رسیدن به موفقیت در ابعاد مختلف زندگی، یکی از تمایلات نهادینه در وجود انسان بوده و تلاش برای معرفی الگوی مناسب همواره یکی از دغدغهها و اهداف جوامع بشری برای هدایت و سعادت انسان بوده است.
دین مبین اسلام با توجهی ویژه به این امر، الگوبرداری از شخصیت های آسمانی را همواره یکی از خواسته های اهل ایمان میداند؛ به طوری که قرآن کریم میفرماید: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَهٌ حَسَنَهٌ» یعنی «بهترین مشق زندگی را می توانیم ازپیامبر و اهل بیت پاک ومطهرشان بگیریم».
بر همین اساس مرور چند نکته کاربردی در سیره و پیامبر(ص) به عنوان یک راهنمای ویژه، میتواند راهگشای ما در مسائل پیش رو در بحبوحه زندگی امروز و مراودات روزمره فردی و اجتماعی ما باشد.
توجه به نظافت و آراستگی مواجهه با مردم
پیامبر اسلام(ص) پیش از حضور در میان مردم و ورود به مجالس، خود را درآینه مینگریست و موهاى خود را شانه مىزد، لباس تمیز و مرتب میپوشید و محاسن مبارک را شانه مىزد؛ همیشه بوى خوش عطر ایشان از مسافت دور استشمام مىشد. به طوری که پیش از آنکه حضرت به مسجد وارد شوند، مردم اغلب از استشمام بوى عطرشان متوجه ورودش مىشدند.
بیان سودمند و پرهیز از سخنان بیهوده
پیامبر(ص) اگر سخنى بر زبان میآوردند، بیشتر جنبه موعظه و پند داشت و همواره با بیان شیوای خود یا به معروف وخیرى امر مىکردند و یا از شر و منکرى مردم را باز مىداشتند. تمام سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بىارزش بر زبان نمیآوردند.
ایشان هرگز سخن کسی را قطع نمی کردند تا شخصى مشغول سخن گفتن بود، به سخن او خوب گوش مىدادند و پس از تمام شدن سخنش آرام پاسخش را میدادند و چنان اصحاب خود را تربیت کرده بودند که هرگاه لب مبارکش به سخن باز مىشد، تمام حاضران ساکت و سراپا گوش مىشدند.
رفتار متواضعانه و اهمیت به اقشار محروم جامعه
پیامبر(ص) هر گاه وارد مجلسی مىشدند، هرجایی که خالی بود می نشستند. تعالیم ایشان به ما آموخت که انسان در جلسه ای که وارد میشود، باید در جایى که خالى است بنشیند و هرگز منتظر نباشد دیگران در برابرش قد علم کنند و برخیزند تا آن جناب را در صدر مجلس بنشانند. این حالت بدون تردید برخاسته از هواى نفس است و تکبر که باید زدوده شود و گاهى بلکه بیشتر به خاطر عقدههاى درونى و محرومیتهاى دیرینه است که شخص مىخواهد از این راه خودى را نشان دهد!
ایشان همچنین با فقرا و مستمندان همنشین بود و از نشستن با فقرا بیشتر لذت مىبردند و اگر با ثروتمندان مىنشست به خاطر هدایت کردن آنان بود نه چیز دیگر.
گزارش از: افسانه سادات موسوی؛ برگرفته از «داستان خوبان»، حجت الاسلام والمسلمین سید جوادنورموسوی