صحبتهای زنی که سالها با رئیس جمهور اسبق رابطه داشت +عکس
یک مادربزرگ ۸۳ ساله مدعی است در دوران سناتوری جان اف کندی یک دانشجوی ۲۱ ساله بوده و با رئیسجمهور سابق ایالات متحده رابطه داشته است.
به گزارش تازه نیوز، دیانا ددی وگ که اکنون در نیویورک سیتی زندگی میکند داستان خود را برای مجله الکترونیکی Air Mail News ارسال کرده است. او گفته است که علیرغم پیشرفتهای اخیر در زمینه فمینیسم و جنبش #MeToo، هنوز میبیند که دختران زیادی خود را وقف مردان مسنتر و قدرتمند میکنند؛ درست شبیه اتفاقی که برای خود او در جوانی رخ داده است. وی در این باره گفته است: این ایده کلی مبدل به یک شخصیت خاص شدن که تو با من به رختخواب میآیی و من تو را به شخصی خاص تبدیل میکنم. از این موضوع زیاد دیدهایم، در مورد هاروی واینستاین، راجر ایلز و صنعت سرگرمی.
روایت دی وگ از رابطه ادعاییاش با جان اف کندی پیش از این نیز در کتاب Grace and Power: The Private World of the Kennedy White House نوشته سالی بدل اسمیت در سال ۲۰۰۴ منعکس شده بود. اکنون این زن میگوید که وی در گذشته به شرط مجهول ماندن نامش با نیویورک پست در این مورد صحبت کرده بود، اما این رسانه در نهایت به قول خود وفادار نماند. دی وگ مدعی است که در سال ۱۹۵۸ و زمانی که ۲۱ ساله و دانشجوی کالج ردکلیف در کمبریج ماساچوست بود در یک سالن باله در بوستون با جان اف کندی آشنا میشود. در آن زمان، کندی در تور تبلیغاتی انخاب دوبارهاش برای سنا بود و در بوستون سخنرانی میکرد که از کنار میز دی وگ گذشته و از او اجازه نشستن میخواهد. وی میگوید کندی از مردی که با وی قرار داشت و کنار او نشسته بود خواست که صندلیاش را به او بدهد.
به گفته دی وگ، کندی به آن مرد چنین گفت: «صندلیات را به من بده تا یک مرد پیر بتواند کنار یک دختر زیبا بنشیند». داستانی که اکنون این زن روایت میکند کمی با روایتی که اسمیت در کتاب خود دارد متفاوت است. در کتاب اسمیت، به نقل از دِ وگ گفته شده که این صندلی خالی بوده و کندی از دیانا اجازه نشستن خواسته است. این زن در ادامه صحبتهای خود با نشریه Air Mail News میگوید: زن جوان، مرد قدرتمند. نتیجه قابل پیشبینی است: دلشکستگی برای زن و هیچ عواقبی برای مرد».
پیش از شروع این رابطه، دی وگ میگوید که به شدت احساس ضعف میکرده اما «اینجا، در این سالن باله، آدرنالین در بدنم جریان داشت. ستارهای که حاضران را به وجد میآورد… او هم اینجا بود در شاهنشین نشسته، راحت در کانون توجه قرار داشت. در نهایت جایی برای نشستن. جایی برای تعلق داشتن. تنها کافی بود بخشی از این باشم: شکوه، درام، تعلیق. نتیجه چه میشد؟ خب، ناگهان سناتور بر سر میز ما آمد. میخواستم یکی از محبوبها باشم. میخواستم سوگلی باشم».
منبع: روزیاتو