ناگفتههایی از زندگی رهبران سیاسی؛ از دیدار لخت چرچیل با رئیسجمهور آمریکا تا جایزه صلح نوبل برای هیتلر!
وقتی رئیسجمهور آمریکا لخت چرچیل را دید، سخنرانی گمشده لینکلن و نامزدی صلح نوبل برای هیتلر از عجایبی هستند که در این مطلب میخوانید.
به گزارش تازه نیوز، در این مطلب قصد داریم شما را با ماجراهایی عجیب در مورد برخی شخصیتهای سیاسی آشنا کنیم که از خواندن آنها لذت خواهید برد.
۱- ماجرای فرانکلین دی روزولت و دیدن وینستون چرچیل در حالت عریان
در دسامبر ۱۹۴۱ و بعد از ماجرای حمله ژاپنیها به بندر پرل هاربر، چرچیل برای دیدار با رئیسجمهور ایالات متحده به کاخ سفید میرود. بر اساس کتابهای تاریخی، فرانک دی روزولت بعد از اینکه فکر تشکیل سازمان ملل بعد از پایان جنگ جهانی دوم به ذهنش رسید، برای در میان گذاشتن این موضوع با رهبران جهان و البته چرچیل وارد اتاق استراحت نخست وزیر بریتانیا شد. در همان لحظه، چرچیل به تازگی از حمام بیرون آمده، کاملاٌ لخت و صورتی بود. در این لحظه روزولت از چرچیل به خاطر ورود سرزدهاش به اتاق عذرخواهی میکند اما چرچیل در پاسخ به او میگوید: «نخست وزیر بریتانیای کبیر چیزی برای قایم کردن از رئیسجمهور ایالات متحده ندارد». بعدها روزولت در دیدار با شاه جرج ششم در کاخ باکینگهام در ژانویه ۱۹۴۲ به او گفت: «جناب فکر میکنم من تنها مردی در جهان هستم که به دیدار یک رهبر عریان رفتهام».
۲- علاقه رونالد ریگان به یک سکانس خاص از فیلم Back to the Future
وقتی رونالد ریگان فیلم Back to the Future را برای اولین بار تماشا میکرد، چنان از شوخی فیلم با رئیسجمهور ایالات متحده در سال ۱۹۸۵ خوشش آمده بود که از مسئول سینما خواست یک بار دیگر این سکانس را از نو نمایش دهد. بعد از اینکه چندین تهیهکننده ایده ساخت این فیلم را به خاطر آبکی بودن و برخی دیگر به خاطر مشکلات اخلاقی داستان نپذیرفته بودند، Back to the Future در ۳ جولای ۱۹۸۵ در سینماها اکران شد و از همان ابتدا به یک موفقیت تجاری بزرگ در باکس آفیس دست یافت. ظاهراً رونالد ریگان نیز وقتی برای اولین بار در سالن سینمای کاخ سفید نظارهگر فیلم بود از آن خوشش آمده بود.
در یکی از سکانسها وقتی شخصیت داک براون در سال ۱۹۵۵ از شنیدن این خبر که در سال ۱۹۸۵ ریگان به ریاست جمهوری ایالات متحده میرسد، میگوید «اون بازیگره؟ معاون رئیسجمهور کیه؟ جری لوییس؟»، ریگان از این سکانس بسیار خوشش آمده و با خنده فراوان خواستار تکرار این سکانس شد.
۳- هیتلر، موسولینی و استالین نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شدند
اگر چه باورش بسیار سخت است اما آدولف هیتلر در سال ۱۹۳۹ توسط یکی از اعضای پارلمان سوئد به نام ایجیسی برانت نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد. با این وجود، برانت یک آنتی فاشیست سرسخت بوده و این نامزدی را به عنوان نقدی گزنده و هجوگونه از کشمکشهای سیاسی وقت در سوئد انجام داد.
جوزف استالین دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی نیز در سال های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۸ به خاطر تلاشهایش برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم نامزد این جایزه شد.
بنیتو موسولینی هم در سال ۱۹۳۵ توسط استادان دانشگاههای آلمانی گلسن و یک استاد دانشگاه دیگر از پاریس نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شده بود زیرا فکر میکردند که ایتالیای موسولینی در دهه ۱۹۳۰ موفق بوده و با توافقی که با پاپ داشت توانسته بود شرایط اقتصاد ایتالیا را به مقدار قابل توجهی بهبود بخشد.
۴- سخنرانی آبراهام لینکلن و روزنامهنگاران حواسپرت
در سال ۱۸۵۶، آبراهام لینکلن چنان سخنرانی حیرتانگیز و جذابی ارائه کرد که تمام روزنامهنگاران حاضر در محل یادشان رفت سخنان او را یادداشت کنند. اکنون هیچ نسخه رونوشتی از سخنان او وجود ندارد و تنها حدسیاتی در مورد مفاد صحبتهای او موجود است به همین دلیل به این سخنرانی رئیسجمهور سابق ایالات متحده، «سخنرانی گمشده لینکلن» میگویند. این سخنرانی در ۲۹ می ۱۸۵۶ در جریان مجمع بلومینگتون در ساختمان اکنون ویرانشده میجرزهال رخ داد که در خیابانهای بلومینگتون، ایلینوی قرار داشت. این همان سخنرانی بود که به تاسیس حزب جمهوریخواه ایالات متحده انجامید. به نظر میرسد لینکلن در این سخنرانی بهشدت بردهداری را محکوم کرده بود و گفته میشود روزنامهنگاران مانند کسانی که هیپنوتیزم شده باشند، مدادهایشان را زمین گذاشته و به لینکلن خیره شده بودند.
۵- شاه هنری هشتم و مهتران مستراح که شوالیه شدند
هنری هشتم، پادشاه انگلیس، افرادی در خدمت خود داشت که به آنها لقب «مهتران مستراح» داده بود. کار آنها این بود که بعد از دستشویی کردن پادشاه، او را شسته و مدفوع او را تخلیه کنند. در دوران فرمانرواییاش، شاه هنری هشتم ۴ مهتر مستراح داشت که همگی مقام شوالیه دریافت کرده بودند. مهتران مستراح نزدیکترین افراد به پادشاه بودند که در امور جسمی شاه هنری هشتم به او کمک میکردند. راحتی فیزیکی که این شغل نیاز داشت، بدین معنا بود که این افراد بسیار به پادشاه نزدیک بودند و شاه اعتماد بسیاری به آنها داشت و بسیاری از رازها را با آنها در میان میگذاشت. در طی دههها، این نقش بیشتر و بیشتر اهمیت یافته و در نهایت مهتر مستراح چنان جایگاهی یافت که در سیاستسازیهای اقتصادی کشور مشارکت داده میشد. هنری هشتم چهار مهتر مستراح داشته و در مورد زندگی شخصیاش با آنها صحبت می کرد، برای مثال او دیدگاهش نسبت به ملکه آن اهل کلیوز را با مهتران مستراح خود در میان میگذاشت.
منبع: روزیاتو