خطر مدیران تصادفی را جدی بگیرید: آنها کشور را نابود میکنند!
مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را «تهدید» میدانند و همواره احساس میکنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.
به گزارش تازهنیوز، مدیران تصادفی…عبارتی که شاید زیاد به گوشتان نخورده باشد! حواشی مربوط به انتصابات در دولت، شهرداری و برخی نهادهای اجرایی و نظارتی، چند وقتی هست که با واکنشهای متنوع مردم در فضای مجازی و رسانهای مواجه شده است. نکتهای که در خصوص انتصابها باید در نظر گرفت، حضور مدیران غیر متخصص و بی تجربه در پستهایی است که میشود و میتوان از درون سیستم، نیروهای جدید را منصوب کرد.
یادداشتی خواندنی درباره وضعیت پیش آمده در کشور در برخی شبکههای اجتماعی منتشر شده که در ادامه میخوانید:
اگر خودروهایی مانند تویوتا، بنز، بی ام و، همچنان جزو بهترین برندهای دنیا هستند و موقع رانندگی با آنها احساس امنیت و راحتی میکنی تعجب نکن.
اگر لوازم خانگی خارجی ات ۲۰ سال است همچنان برایت کار می کند تعجب نکن.
اگر یک جوان غربی بعد از فارغ التحصیل شدن از مدرسه به سه زبان زنده دنیا مسلط است در جوامع خودشان یک امر عادیست.
اگر می بینی سرانه مطالعه کشور ما در مقابل دیگر کشورهای دنیا هیچ است نباید تعجب کرد.
اگر سفری به اروپا داشتی و دیدی کسی برای هر چیز کوچکی از دروغ و قسم دروغ استفاده نمی کند مسئله پیچیده ای نیست.
در همین زمینه بخوانید:
- پشتپرده انتصابهای فامیلی در دولت رئیسی چیست؟
- جنجال انتصابات فامیلی؛ «داماد سالاری» به جای «شایسته سالاری»
تنها علت پیشرفت آنها که آنقدر برای ما تعجب انگیز شده این است که افرادی که بر مسند امورشان نشسته اند بر مبنای تخصصشان انتخاب شده اند.
علت بدبختی و عقب افتادگی جامعه ما انتخاب و نشاندن “مدیران تصادفی” بر مسند امورات است. کسانیکه می توانند در عرض چند سال کشوری چون سوییس را تبدیل به اتیوپی کنند. جایی می خواندم که مدیران تصادفی کسانی هستند که با یک تصادف و به صورت اتفاقی، به یک پست مدیریت رسیدهاند.
مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را «تهدید» میدانند و همواره احساس میکنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.
مدیران تصادفی، تصمیمهای پراکنده میگیرند و روند یکسانی در تصمیمهای آنها مشاهده نمیشود. گاه برای یک بخش به طرز گستردهای هزینه میکنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایهگذاری برای یک واحد را فراموش میکنند.
مدیران تصادفی، بسیار دهن بین هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزه مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است.
مدیران تصادفی، تصمیمهای تکانشی میگیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف میکنند. آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیمهای آنها غیر قابل پیشبینی است.
مدیران تصادفی، به نظام جاسوسی بسیار علاقمند هستند. آنها ترجیح میدهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاقتر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.
مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را «وفاداری» میدانند و نه «تخصص». چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال میبرد اما وجود افراد *وفادار، … متملق و بیتخصص*، میتواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.
مدیران تصادفی، تشنه عنوان، مدرک، تقدیرنامه و … هستند و هزینههای جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت میکنند.
مدیران تصادفی، سازمان را محل تفریح میدانند و نه محل کسبوکار. به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان میبینی که هرگز نمیتوانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی. آنها از کارکنان رده پایینتر فاصله گرفته و خود را ایزوله میکنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغهها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد.
برای بهبود این جامعه باید مدیران تصادفی حذف شوند.