«گسترش خط فقر» آسیبهای روانی را هم بیشتر کرد
معاون وزارت کار و رفاه اجتماعی خط فقر را در ایران حدود چهار میلیون میداند. آیا این رقم را متناسب با وضعیت اقتصادی جامعه میدانید؟ هدف از ارائه چنین آماری چیست؟
به گزارش تازه نیوز روزنامه «آرمان ملی» نوشت، اظهارات معاون وزارت کار و رفاه اجتماعی درباره خط فقر با واکنشهای زیادی در سطح جامعه مواجه شد. بر اساس اظهارات داریوش ابوحمزه خط فقر در جامعه بین چهارتا پنج میلیون تومان است. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان خط فقر واقعی در جامعه را در حدود۱۲ میلیون میدانند. سؤال اینجاست که چنین آمار و ارقامی به چه دلیل و با چه هدفی به جامعه ارائه میشود؟
برای بررسی این موضوع با دکتر مجید ابهری جامعهشناس و رفتارشناس اجتماعی گفتوگو کردهایم. دکتر ابهری معتقد است: «کسی که مدعی است خط فقر در کشور چهار میلیون است آیا این نکته را در نظر دارد که اجارهبها برای یک خانواده چهارنفری در حدود سه میلیون تومان است و در چنین شرایطی آیا کسی که چهار میلیون حقوق میگیرد میتواند یا یکمیلیون بقیه مایحتاج زندگی خود را در طول ماه تأمین کند. برای بنده این نکته جای سؤال دارد که چرا برخی گمان میکنند با کمتر نشان دادن خط فقر میتوانند آن را تغییر دهند. این در حالی است که تغییرات باید در زندگی مردم بهصورت ملموس وجود داشته باشد.»
از نظر رفتارشناسی اقتصادی خط فقر سطح توانمندی اقتصادی افراد در تأمین نیازهای اولیه است. به همین دلیل نمیتوان مبلغ دقیقی برای خط فقر تعیین کرد. در ایران قیمت کالاهای موردنیاز مردم بهصورت ساعتی تغییر میکند و از سوی دیگر حداقل معاش در کشور ما مشخص نیست. در هفته گذشته یکی از مسئولان کشور خط فقر در کشور را در حدود ۱۱ میلیون عنوان کرد اما معاون وزارت کار و رفاه اجتماعی خط فقر رابین چهارتا پنج میلیون دانستهاند. واقعیت این است که در شرایط کنونی چهار میلیون تومان خط فقر سیاه است. شرایط اقتصادی و وضعیت معیشتی مردم به شکلی است که بهراحتی میتوان به وخامت اوضاع پی برد و خط فقر را بر اساس واقعیتها مشخص کرد. با گرانی گوشت، مرغ، تخممرغ، شیر و… شرایط به شکلی شده که یک کارگر، کارمند یا بازنشسته با مشکلات جدی در تأمین مایحتاج زندگی خود مواجه شده است. اگر به حداکثر و حداقل حقوق قشر آسیبپذیر جامعه دقت کنیم متوجه میشویم که نمیتوان بهراحتی یک رقم را بهعنوان خط فقر مشخص کرد. تنها راه این است که سازمان برنامهوبودجه و وزارت اقتصاد با تشکیل کمیتهای از صاحبهنظران و کارشناسان ضمن ارزیابی قیمت کالاهای ضروری مشخص کنند که خط فقر در جامعه با توجه به چالشهای موجود چه میزان است. اینکه هر فردی بر اساس سلیقه و دلخواه خود یک رقم را بهعنوان خط فقر در جامعه مشخص کند از نظر علمی قابلقبول نیست.
آیا واقعیتهای جامعه ما به شکلی است که خط فقر در حدود چهار میلیون است؟ مشخص نیست چرا چنین رقمی برای خط فقر در کشور مطرحشده و چه هدفی از طرح این موضوع وجود داشته است. کسی که مدعی است خط فقر در کشور چهار میلیون است آیا این نکته را در نظر دارد که اجارهبها برای یک خانواده چهارنفری در حدود سه میلیون تومان است و در چنین شرایطی آیا کسی که چهار میلیون حقوق میگیرد میتواند یا یکمیلیون بقیه مایحتاج زندگی خود را در طول ماه تأمین کند. برای بنده این نکته جای سؤال دارد که چرا برخی گمان میکنند با کمتر نشان دادن خط فقر میتوانند آن را تغییر دهند. این در حالی است که تغییرات باید در زندگی مردم بهصورت ملموس وجود داشته باشد. خط فقر واقعی آن است که فرد پایینتر از آن نتواند به زندگی معمولی خود ادامه دهد و شرایط برای یک زندگی معمولی نیز فراهم نباشد.
در سالهای اخیر میزان فقر در جامعه افزایش پیدا کرده و ما با فقر فراگیر در جامعه مواجه هستیم. مهمترین پیامدهای اجتماعی فراگیر شدن فقر در جامعه چیست؟ افزایش قیمت کالاهای موردنیاز مردم بهخصوص در دو سال اخیر که کشور با شیوع ویروس کرونا مواجه بودند و بسیاری از مشاغل تعطیل شدند باعث شده تعداد فقرا در جامعه بیشتر شود و این مسألهای غیرقابل کتمان است. زمانی میتوانیم ادعا کنیم که فقر در جامعه کاهش پیداکرده که اقشار آسیبپذیر جامعه بتوانند با دستمزدی که میگیرد حداقل نیازهای اولیه خود را تأمین کنند. فقر یک مقیاس چندبعدی است که بر اساس شرایط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه تعریف میشود.
خط فقر یک مرزبندی فرضی بین توانستن نتوانستن در تأمین نیازهای اساسی واصلی است و در جوامع مختلف همراه با مفاهیم دیگری مطرح میگردد. در کشور ما به علت شدت و ضعف وضعیت اقتصادی ناشی از عوارض جنگ تحمیلی و سالها تحریمهای ظالمانه و غیرانسانی، به مرزبندی فرضی خط فقر محور دیگری به نام خط فقر مطلق نیز افزوده گردیده است. در جوامع دیگر معمولاً سه لایه اقتصادی ضعیف، متوسط و خوب موردبحث و بررسی قرار میگیرد که متأسفانه به خاطر رخدادها و شرایط یادشده در کشور ما، فقط دوطبقه غنی و فقیر وجود داشته و تقریباً اکثر نظریهپردازان جامعهشناسی اقتصادی، این طبقهبندی نظری را پذیرفتهاند. معمولا نهادهای اقتصادی و سازمانهای متولی در این زمینهها در هر فصل، سطح درآمد برای تبیین این طبقات را تعیین و اعلام میکنند.
در حال حاضر بر اساس اعلام نهادهای یادشده، میزان حقوق و درآمد ماهیانه برای قرار گرفتن در مرزبندی خط فقر یازده میلیون تومان تعیین گردیده است. تعیینکنندگان این میزان از حقوق بسیاری از افراد شاغل و بازنشسته اطلاع ندارند وگرنه باید متوجه میشدند که بازنشستگان که سهم مهمی در میان اقشار اجتماعی رادارند، حقوقشان کفاف ده روز از زندگیشان را نخواهد کرد. ۶۰ صد از این جمعیت در «بیابان غذایی» قرار دارند یعنی به گوشت، مرغ، ماهی و میوهجات تازه دسترسی ندارند. علاوه بر نکات تأسفآور یادشده ازآنجا که سنین سالمندی دوران آشکار شدن و آزار بیماریهای مختص این سنین مثل فشارخون، دیابت، دردهای استخوانی و بیماریهای عصبی و قلبی است که هزینههای آنها مزید بر مخارج دیگراست. بر اساس واقعیتهای ملموس و موجود، اینک خط فقر مطلق نیز به شاخصهای یادشده افزوده گردیده است. اگر همین یازده میلیون تومان را مرز خط فقر بپذیریم، بیش از ۶۰الی۷۰درصد جمعیت کشور زیرخط فقر و ۴۰ در صد زیرخط فقر مطلق یا فقر سیاه قرار داشته و روزبهروز به فشارهای وارده به آنها افزوده میشود. چرا درحالیکه میزان فقر در جامعه مشخص است و مردم نیز این موضوع را بهخوبی درک میکنند برخی مسئولان تلاش میکنند با پاک کردن صورت مسأله شرایط را به شکل دیگری نشان بدهند؟ بنده بهعنوان یک آسیبشناس اجتماعی با چهل سال فعالیت در زمینه میدانی و نظری دلیل کاهش میزان خط فقر را توسط برخی از مسئولان متوجه نمیشوم. به نظر میرسد برخی از مسئولان با واقعیتهای جامعه آشنا نیستند و یا اینکه بهجای اینکه مسأله را حل کنند تلاش میکنند صورت مسأله را پاک کنند.
برخی نیز گمان میکنند اگر چنین آمارهایی را به جامعه اعلام کنند فقر در جامعه کاهش پیدا میکند. واقعیت آن است که در سفره و زندگی مردم میگذرد و با اعلام عدد و رقم نمیتوان شرایط را به شکل دیگری نشان داد. کاهش دادن آمار تغییری در وضعیت فقر در جامعه ایجاد نمیکند و نمیتوان با پاک کردن صورت مسأله مشکلات جامعه را بهخصوص درزمینه فقر کاهش داد. خط و خطکشیهای اقتصادی معمولا بر اساس استانداردها و تعاریف ثابت علمی تبیین و عرضه میگردد. یکی از این معیارها که شرایط اقتصادی یک کشور، بانی تعیین آن است، خط فقر است. در تمام کشورها نهادها و سازمانهای پولی و اقتصادی، متولی تعیین این خط مهم بوده و تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه و شاخصهای مالی دیگر مثل قدرت خرید، شاخصهای عمده و خردهفروشی و نرخ تورم نیز در این محورها در نظر گرفته میشود. در برخی مقاطع برخی از این معیارها دستخوش تعیین و عرضه شخصی شده و با قطعیت یافتن، برای مدتی مشخص و محـــدود کاربرد پیــدا میکنند. تعیین و اعلام خط فقـــر اگر بدون توجه به شرایط ملمــوس و واقعیات جامعه باشد مشکلات جدیدی در جامعه به وجود میآورد. در همین چند روز دیدیم در کشور ترکیه چه اتفاقاتی افتاد، مردم ترکیه اکثر دلارهای خود را به لیر تبدیل کرده و به حمایت اقتصادی از دولت خود پرداخته و اجازه ندادند دلار رشد سرطانی پیدا کند و دیدیم که حمایت یکپارچه مردم از سیاستهای مالی و اقتصادی دولت اجازه نداد آمریکا کشورشان را بهزانو درآورد. متأسفانه برخی از هموطنان اگر در شرایط ترکیه قرار داشتیم با هجوم وخرید دلار پول ملی خود را ضعیفتر میکردند. به چه میزان آسیبهای اجتماعی را ناشی از گرانی و فقر میدانید؟ بسیاری از آسیبهای اجتماعی امروز جامعه ایران ناشی از گرانی و فقر است.
اقشار بیکار، کمدرآمد و بازنشسته تأثیرپذیری بیشتری را از گرانی و تورم لجامگسیخته در جامعه خواهند داشت. ۷۰ درصد از اضطرابها در میان اقشار کمدرآمد ناشی از گرانی است. وقتی نانآور خانواده توانایی تأمین نیازهای یک خانواده را ندارد، هنگام بازگشت به خانه دچار اضطراب و استرس میشوند. در پاسخگویی به همسر و فرزندان هم این استرس به سراغ آنها میآید. فشارهای روحی و روانی باعث بروز تنشهای رفتاری میشود، اینگونه افراد با کوچکترین تنش اجتماعی از کوره دررفته و باخشم با شهروندان برخورد میکنند. نزاعهایی مانند بوق زدن و دعوا بر سر جای پارک ناشی از فشارهای روحی و عصبی است و هیچکسی دلیل خود را مطرح نمیکند. بر سر بهانههای کوچک همانند سوار و پیاده شدن از ماشین، انتظار برای سوارشدن در تاکسی درگیری لفظی و فیزیکی آغاز میشود. سیاری از زوجها بهویژه کسانی که تازه ازدواجکردهاند به فرزندآوری تمایل ندارند و خانوادههای تکفرزند هم به فرزند آوری بیشتر فکر نمیکنند. وقتی اقلام بهداشتی یا شیر خشک نوزادان با قیمت گزاف عرضه میشوند، خانوادهها حتی اگر پدر و مادر هر دو شاغل باشند نمیتوانند هزینهها را تأمین کنند. در چنین شرایطی دولت چه رویکردی باید برای کاهش سطح فقر در جامعه در پیش بگیرد؟ دولت آقای رئیسی در مدتزمانی که روی کار آمده موفق شده اقدامات مؤثر و مفیدی برای کاهش فقر در جامعه انجام بدهـــد.
بستههای حمایتی و کمکهـــای نقدی بـــه نیازمندان در این دولت وجود داشته و امید است که در آینده نیز وجود داشته باشد. واقعیت این است که باید به دولت آقای رئیسی فرصت داد تا بتواند سیاستهای خود را بهخوبی ایفا کند. شرایط امروز جامعه تا حدود زیادی میراثی است که از دولت گذشته به ارث رسیده و در شرایط کنونی در حدود۹۰ درصد کارکنان دستگاههای اجرایی متعلق به دولت گذشته هستند و تغییر نکردهاند. اگر قرار است تغییری درزمینه مبارزه با فقر در جامعه صورت بگیرد باید نگرش مدیران جامعه تغییر کند که این اتفاق نیازمند زمان بیشتری است. در ماههای گذشته تنها وزرا و معاونان آنها تغییر پیداکردهاند. این در حالی است که با این نوع تغییرات نمیتوان به تغییرات اساسی در سیاستها و رویکردها امیدوار بود. باید تغییرات بهصورت گسترده صورت بگیرد و نگرش مدیران نسبت به مشکلات جامعه تغییر کند. دولت رئیسی تا امروز موفق شده کارنامه قابل قبولی برای خود به وجود بیاورد. بستههای حمایتی و سیاستهای جدی برای ایجاد اشتغالزایی باعث میشود که شرایط برای افزایش فقر در جامعه از بین برود و تعداد فقرا کاهش پیدا کند. در این زمینه دولت باید اراده جدی از خود نشان بدهد و از مردم بخواهد که در این زمینه به دولت کمک کنند.
بیشتر بخوانید:
با مسئولان شل مغز کشورمون اوضاع بدتر از این هم خواهد شد!