برندگان و بازندگان نزدیکی تهران و ریاض
نزدیکی ریاض و تهران به طور قابل توجهی نظم سیاسی موجود منطقه را تغییر خواهد داد و مجموعه ای از برندگان و بازندگان جدید را ایجاد می کند.
به گزارش تازه نیوز و به نقل از اقتصادنیوز، سال ۲۰۲۱ در شرایطی به پایان رسید که شاید یکی از مهمترین تحولات منطقه ای در این سال، حرکت ایران و عربستان به سوی بهبود روابط و کاستن از تنش های فی مابین بود. ابی بگینی و فرح جان، تحلیلگران مسائل بین الملل از دانشگاه پنسیلوانیا، با انتشار یاداشتی با عنوان «خاستگاه و آینده تنش زدایی نوپای عربستان و ایران» در پایگاه تحلیل رسپانسیبل استیتکرفت، وابسته به موسسه کوئینسی، استدلال کرده اند که با توجه به منافع هر دو طرف، عادی سازی روابط میان این دو قدرت منطقه ای قریب الوقوع خواهد بود.
تحولی کلیدی در سیاست منطقهای
به گزارش اکوایران، تلاش های عربستان سعودی برای کاهش وابستگی به صادرات نفت و تنوع بخشیدن به اقتصاد، الگوهای جدیدی از مشارکت ها و رقابت های منطقه ای ایجاد می کند. جاه طلبی های پادشاه سعودی برای تبدیل شدن به قطب اقتصادی منطقه ای برای تجارت و گردشگری جهانی – که با هدف اصلی بقای خاندان آل سعود مرتبط است – این کشور را به سمت تجدیدنظر در روابط درازمدتش با ایران سوق می دهد.
در هفته های پایانی سال ۲۰۲۱، سازمان همکاری اسلامی در اسلام آباد برای رسیدگی به بحران انسانی در حال ظهور در افغانستان تشکیل جلسه داد. در حالی که وزرای امور خارجه در مورد تعهد این گروه به مردم افغانستان بحث می کردند، در حاشیه این اجلاس یک تحول کلیدی در سیاست منطقه ای به نرمی ظاهر شد: امیرحسین عبداللهیان وزیر امور خارجه ایران با فیصل بن فرحان آل سعود وزیر امور خارجه عربستان دیدار کرد. این ملاقات در اسلام آباد پنجمین دور از سلسله گفتگوهای مستقیم مقامات ارشد عربستان و ایران بود.
نقش کلیدی دو قدرت میانجی
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان ابراز امیدواری کرده که «مذاکرات با ایران به نتایج ملموسی در راستای اعتمادسازی و احیای روابط دوجانبه منجر شود». ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران هم گفته هیچ مانعی برای از سرگیری «روابط دیپلماتیک» با پادشاهی سعودی وجود ندارد. گفتوگوهای ایران و عربستان حکایت از تحولی مهم برای دو رقیب منطقهای دارد که بیش از یک دهه است که در سراسر منطقه درگیر رقابت های پرتنشی بودهاند. این تغییر در سیاست خارجی عربستان، حاکی از دغدغه های سیاسی و اقتصادی منطقه ای پادشاهی است که منجر به بازتنظیمی روابطش با جهان اسلام شده است. و البته نشان دهنده نقش کلیدی دو قدرت میانجی است: پاکستان و چین.
نگرانیهای وجودی سعودی
طی چند سال گذشته، ریاض از نظر اقتصادی و سیاسی توسط همتایان منطقهای خود، بهویژه امارات متحده عربی، دچار محدودیت بوده است. این مسئله برای خاندان سعود، به صورت یک نگرانی وجودی احساس میشود، زیرا بقای سلطنت بر توانایی آن برای تضمین ثبات اقتصادی و سیاسی کشور استوار است. برای ولیعهد جوان، جنگ نیابتی با ایران در یمن به عنوان یک مانع مهم برای تبدیل شدن به قطب اقتصادی منطقه است.
چشمانداز ۲۰۳۰
برای تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان سعودی، محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۶ از پروژه «چشم انداز ۲۰۳۰» خود رونمایی کرد – یک طرح بلندپروازانه چند تریلیون دلاری با هدف اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در سراسر کشور. کلید چشم انداز ۲۰۳۰ توسعه صنعت گردشگری عربستان است که البته با همه گیری کووید-۱۹ با ناکامی مواجه شد و مدت هاست که تحت الشعاع دبی قرار گرفته است. این بیماری همه گیر منجر به کاهش ۴۵ درصدی گردشگری مذهبی شد که در سال ۲۰۲۰ باعث کاهش ۲۸ میلیارد دلار از درآمدها در این زمینه شد.
تحتالشعاع همسایگان
اخیراً، عربستان سعودی از نظر سیاسی و دیپلماتیک تحت الشعاع همسایگان خود قرار گرفته است. امارات -مضاف بر عادی سازی روابط با اسرائیل- نقش مهمی را در دیپلماسی منطقه ای ایفا می کند. امارات به توسعه قدرت نرم گسترده خود با ترکیه ادامه می دهد و در حال تغییر شکل ژئوپلیتیک شاخ آفریقا است. این در حالی است که عربستان سعودی مشغول جنگ پرهزینه خود در یمن است؛ جایی که عملیات نظامی علیه حوثی های مورد حمایت ایران تاکنون حدود ۲۶۵ میلیارد دلار هزینه داشته است.
به طور سنتی، پادشاهی سعودی ممکن است به حمایت ایالات متحده و غرب چشم دوخته باشد. با این حال، قتل جمال خاشقجی در سال ۲۰۱۸ یک ذهنیت نامطلوب عمده علیه سعودی ها ایجاد کرد و مانع از تلاشهای شاهزاده برای تقویت روابط با دولت ترامپ و بایدن شد. با روی گردانی واشنگتن از خاورمیانه، برای ریاض روشن شده که تقریباً ایالات متحده همان حمایت بی قید و شرطی را که زمانی از پادشاهی ارائه می کرد را ادامه نخواهد داد.
در حالی که عربستان سعودی در تئوری میتواند روابط خود را با اسرائیل نیز توسعه دهد، با این حال با توجه به درخواستهای پرسابقه عربستان برای پایان دادن به اشغال تمام سرزمینهای عربی اشغال شده توسط اسرائیل در سال ۱۹۶۷ این مسئله بسیار بعید به نظر میرسد. ناگفته نماند که افکار عمومی در عربستان هم هرگز با نزدیکی کامل با تل آویو کنار نمی آید و در عوض اسرائیل را بزرگترین تهدید برای امنیت منطقه می داند. بنابراین، ریاض دریافته که باید به طور فزاینده ای به شکل گسترده تری برای جهان اسلام جذاب شود. با این حال، اگر مانند گذشته نزدیک به دشمنی با ایران ادامه دهد، در این کار توفیق نمی یاید.
مغازله با دشمن
همین دو سال پیش، عربستان سعودی که برای مدتها بر سازمان همکاری اسلامی تسلط داشت، با امتناع از صدور روادید برای هیئت ایرانی، مانع از حضور این کشور در نشست این سازمان در جده شد. زمانی که پادشاهی در سال ۲۰۱۶ روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد، سازمان همکاری اسلامی قطعنامه ای تند در حمایت از ریاض و علیه تهران صادر کرد.
چنین خصومتی از دیرباز مشخصه روابط بین پادشاهی و ایران بوده و رقابت میان آنها از لحاظ تاریخی خاورمیانه را به دو جناح متمایز و رقیب تقسیم کرده است. با این حال، نشست اخیر در اسلام آباد نشان دهنده گرم شدن بالقوه روابط در راستای اهداف راهبردی گسترده تر عربستان است. در حالی که زمانی سعودیها از ایده همکاری با ایران هیچ استقبالی نمیکردند، احتمالا به تدریج به این نتیجه رسیده اند که نزدیکی به تهران به نفع پادشاهی و کسب شهرت منطقهای است. مهمتر از همه، همکاری بین ریاض و تهران به آنها امکان کنترل بیشتری بر قیمت نفت می دهد، چرا که آنها به تنهایی ۳۵.۵ درصد از ذخایر نفت اوپک را تشکیل می دهند. ثبات قیمت نفت برای ثبات اقتصادی این دو کشور حیاتی است. هر دو قدرت، که ثبات اقتصادی برایشان حیاتی است، از تشدید تنش زدایی آزمایشی خود تا سال ۲۰۲۲ منافع خوبی کسب کرده اند.
برندگان و بازندگان تغییر در نظم سیاسی موجود منطقهای
نزدیکی ریاض و تهران به طور قابل توجهی نظم سیاسی موجود منطقه را تغییر خواهد داد و مجموعه ای از برندگان و بازندگان جدید را ایجاد می کند. ایالات متحده چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد، در حالی که چین چیزهای زیادی برای به دست آوردن دارد.
در حالی که ایالات متحده تلاش می کند تا استراتژی «گردش به آسیا»ی خود را اجرا کند و خاورمیانه را رها سازد، چین از این لحظه به عنوان فرصتی برای ایجاد نفوذ خود در منطقه استفاده کرده است. این کشور این کار را از طریق ابزارهای مختلف اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک از جمله بستن قراردادهای موشکی بالستیک با عربستان سعودی و امضای توافقنامه همکاری ۲۵ ساله با ایران انجام داده است. با این معیارها، این دو رقیب به طور فزایندهای در پیوند متقابل خود با پکن به یکدیگر شباهت دارند.
چین در نقش واسطه دو رقیب
با توجه به اینکه عربستان سعودی و ایران شرکای تجاری پیشرو چین در خاورمیانه هستند، ثبات بین دو رقیب برای معاملات پکن در منطقه مفید خواهد بود. به همین دلیل، چین، همراه با پاکستان، نقشی حیاتی در تسهیل تنش زدایی عربستان سعودی با ایران ایفا می کند. از این گذشته، ادامه گفتوگوها بین ایران و عربستان سعودی با طرح پنج مادهای گستردهتر پکن برای خاورمیانه مطابقت دارد، که در آن «حل و فصل سیاسی مسائل مورد نزاع و ترویج صلح و ثبات در خاورمیانه» را تشویق میکند.
لازم به یادآوری است، چین که در آخرین اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی شرکت کرد، اولین نماینده خود را در ژوئن گذشته در کمیته نمایندگان دائم سازمان منصوب کرد. در گذشته، چین علاقه خود را نسبت به دریافت وضعیت ناظر در این سازمان ابراز کرده بود. چند ماه پس از انتصاب چن ویکینگ به مقام سفیر چین در عربستان سعودی، وزیر امور خارجه ایران برای اولین بار در چهار سال گذشته با دبیرکل سازمان همکاری اسلامی، یوسف الثیمین (وزیر سابق امور اجتماعی عربستان سعودی) به صورت تلفنی گفتگو کرد.
این گامهای کوچک و در عین حال قابل توجه به سمت نزدیکی ایران و عربستان همزمان با تلاشهای پکن برای فراتر رفتن از رقابتهای سنتی و به چالش کشیدن هژمونی ایالات متحده در منطقه است. اگر دولت بایدن به دنبال حفظ نفوذ خود در منطقه باشد، از اینکه منطقه به صحنه رقابت شدید قدرت های بزرگ تبدیل شود که در آن کشورهای خاورمیانه را مجبور کند بین خود و پکن یکی را انتخاب کنند، احتراز خواهد کرد.
مسیر پیشِ رو
دو کشور احتمالاً در سال جدید به بهبود روابط خود ادامه خواهند داد، چرا که این مسئله هم به نفع ریاض و هم به نفع تهران است. برای ایران، که تخمین زده می شود ماهانه یک میلیارد دلار کسری بودجه دارد، بدتر شدن اقتصاد آن ممکن است انگیزه بیشتری برای عادی سازی روابط با عربستان سعودی ایجاد کند.
علاوه بر این، برای عربستان سعودی، گزینه های جایگزین برای دستیابی به اهداف اقتصادی آن محدود است. ریاض در حال حاضر تنگنای کاهش درآمد نفتی را احساس می کند، زیرا همه گیری افول عصر نفت اعراب را تشدید می کند. بر اساس گزارش کپیتال اکونومیکس، پادشاهی سعودی زمانی نزدیک به ۳۰ درصد از صادرات جهانی نفت را به خود اختصاص می داد. امروز این رقم به حدود ۱۲ درصد کاهش یافته است. ذخایر ۴۴۴ میلیارد دلاری عربستان سعودی تنها کفاف دو سال از هزینه ها -با نرخ فعلی- را می دهد.
اگر اهداف چشم انداز پادشاهی ۲۰۳۰ ثابت بماند، این امر به طور بالقوه برای ولیعهد و اقتصاد عربستان فاجعه بار خواهد بود. اگر سال ۲۰۲۱ تنها سایه ای از این مسئله بود، تنش زدایی سعودی-ایرانی نه تنها قریب الوقوع، بلکه برای دو رقیب حیاتی است.