اصولگرایی ذاتا متکی بر رانت است/ سعی کردند از روی گوگوش و ابی و بهروز وثوقی کپی کنند!
به اعتقاد یک روزنامهنگار، اصولگرایان در اشغال پست محدودیتها و تهدیدهای امنیتی نداشتهاند و از آنجا که عموما به نهادهای انتصابی نزدیک هستند، به افکار عمومی هم پاسخگو نبودهاند!
به گزارش تازهنیوز، فیاض زاهد، روزنامهنگار و تحلیلگر با اشاره به دعوت تعدادی بلاگر به وزارت ورزش و جوانان دولت اصولگرا، در مورد توسل جستن اصولگرایان به روشهایی از این دست به مدارا گفت: اصولگرایی در ذات خود با تکیه بر رانت و حمایتهای خاص حاکمیتی و به نوعی دوپینگ همیشه کنشگری داشته است. این جریان خود را هیچوقت نیازمند به توجیهگری یا آمادهسازی ذهنی مخاطب نمیدیده و با تکیه بر این رانتها در مسابقات یکطرفه شرکت کرده است. اصولگرایان در اشغال پستها محدودیتها و تهدیدهای امنیتی نداشتهاند و از آنجا که عموما به نهادهای انتصابی نزدیک هستند، به افکار عمومی هم پاسخگو نبودهاند. اساسا هیچ نیازی نمیبینند که سرنوشت خود و تحلیل عملکردشان را به داوری افکار عمومی بسپارند و به همین دلیل ضعیف بار آمدهاند.
اصولگرایان فاقد اعتماد به نفس هستند
او ادامه داد: اصولگرایی در واقع شبیه به گیاهان گلخانهای است. وقتی در شرایط طبیعی قرار بگیرند به سرعت نابود میشوند اما در برابر آنها نیروهای سیاسی دیگر، چه اصلاحطلب چه نیروهای منتقد دیگر، چه اپوزیسیون داخل و خارج از نظام، لازم دارند برای حضور در رقابتها و کنشهای سیاسی از افکار عمومی مدد بگیرند. وقتی اصولگرایان با این ویژگی وارد دولت میشوند، آنجا سر و کارشان به افکار عمومی میافتد و با مخاطب و بازخوردهای اجتماعی مواجه میشوند، آنوقت است که دچار فقدان اعتماد به نفس میشوند! در نتیجه این فقدان اعتماد به نفس نیازمند تایید از سوی مردم و نهادهای غیراصولگرا هستند.
- بیشتر ببینید: مسئولانی در کشور که از حیوان هم پستتر هستند!
کارگردانسازی و فعالسیاسیسازی میکنند!
زاهد اضافه کرد: نهادها، مراجع، سازمانها، انجمنها یا هر گروه و طبقهای از روزنامهنگاران، نویسندگان، سیاستمداران مستقل تا اصحاب نهادهای مدنی و اجتماعی که برای افکار عمومی دارای اهمیت است، اصولگرایان را مورد پذیرش قرار نمیدهند. پس آنها مجبور میشوند به سمت لایههای زرد بروند و جریانات فیک و غیراصیلی که در نظام سیاسی کشورهایی شبیه به ما حتی حمایت میشوند را مورد حمایت قرار دهند. از داستان اراذل و اوباش که حتما میدانید تا هنرپیشهسازی و کارگردانسازی و فعالسیاسیسازی که در واقع کاریکاتور جریان اصلی هستند.
این تحلیلگرد بیان کرد: پس از انقلاب به جای گوگوش و داریوش و ابی و ستار و خوانندههای قدیم بدل ساختند؛ به جای بهروز وثوقی و پرویز فنیزاده و ناصر ملک مطیعی و فردین و … سعی کردند کپی آنها را تولید کنند. در واقع با مرجعیت دادن به چهرههای غیر اصلی و عمیق ذائقه مردم را عوض میکنند. پس از مدتی مردم یادشان میرود که گوششان به چه موسیقی، چشمشان به چه سینمایی به چه کمدی به چه روزنامهنگاری و … عادت داشت.
سوپرانقلابیها به حمایت موردی کنشگران غربی هم افتخار میکنند
زاهد ادامه داد: ترکیبی از رانتخواری، فقدان اعتماد به نفس و عدم مقبولیت از سوی نهادهای اصیل و عمیق و مرجع اجتماعی آنها را به سمت چهرههای کمیک و فیک و جعلی سوق میدهد. آنها فکر میکنند با رای اعتماد گرفتن از این گروه مشکل فقدان پایگاه اجتماعیشان حل میشود. اصولگریان به ظاهر میگویند که نظر طبقه متوسط برایشان مهم نیست. حتی چهرههای اصولگرای سوپر انقلابی وقتی مجلات، ژورنالها و کنشگران غربی از آنها حمایت کنند، باعث افتخارشان است. شما نگاه کنید وقتی یک مجله معتبر اقتصادی-سیاسی چون اکونومیک یک بار تیتر میزند اقتصاد ایران یک درصد رشد میکند، این خبر به صدر اخبار رادیو و تلویزیون تبدیل میشود. در حالی که همین مجله هزاران گزارش منفی در مورد اقتصاد ایران دارد که به آن اشاره نمیکنند. منظور این که برادران و خواهران انقلابی، ظاهر انقلابی دارند اما فاقد اعتماد به نفس جدی هستند.
- این مطلب را هم بخوانید: مجازات کشف حجاب در قانون چیست؟
اصولگرایان رویکردشان سیاسی است نه عقیدتی
او با اشاره به تفاوت انقلابیهای اصیل و انقلابیهای امروز گفت: تفاوت این سوپرانقلابیها با انقلابیهای اصیل ابتدای انقلاب در همین است. آنها هر چه بودند، درست یا غلط، خودشان بودند. به پرنسیبهای خود اعتقاد داشتند. اینها اما کاریکاتورهایی از انقلابیهای اصیل هستند و به همین دلیل خودشان را به شکل مفتضحی نشان میدهند.
این روزنامهنگار در مورد سرنوشت چنین رویکردهایی در انقلابیهای جدید نیز توضیح داد: اول این که من معتقدم این یک رویکرد سیاسی ست نه عقیدتی. چرا که اگر بخواهیم از منظر عقیدتی تحلیل کنیم مخاطب صادق دچار مشکل میشود. چون مخاطب مومن و صادق، به خاطر اعتقادات و سنتها و مذهب وقتی این رفتارها را میبیند در دراز مدت دچار ریزش شده و مسالهدار میشود . کما این که این اتفاق افتاده و بسیاری از خانوادههای متدین، سنتی و محافظهکار به شدت در اظهارات انقلابیون تازه ازراهرسیده تردید دارند و انزوا و گوشهگیری و پرهیز از کنشهای سیاسی را وارد زندگیشان کردند. میگویند ما به دیانت و مسجدمان بپردازیم و کاری به اینها نداشتهباشیم. برادران و خواهران سوپرانقلابی رویکردشان به این حوزهها سیاسی است و نه عقیدتی. باور ندارم گزارههایی که در مورد شعارهای انقلابی مطرح میکنند، حقیقت داشته و اصلی باشد چون امکان ندارد شما مومن باشید و دست به چنین انتخابها و رفتارهایی بزنید.
مطالب ویژه تازهنیوز را از دست ندهید: