روابط ایران و روسیه از نوژه تا وین
سفر سید ابراهیم رئیسی به مسکو مهمترین ماموریت دیپلماتیک رئیسجمهور جدید ایران از ابتدای روی کار آمد دولت سیزدهم به حساب میآید.
به گزارش تازه نیوز و به نقل از آرمان ملی، حشمتالله فلاحتپیشه گفت: چند انتظار از سفر رئیسی به روسیه و کل رابطه ایران و روسیه وجود دارد. نخست اینکه فضای فکری مقامات ایران و روسیه به هم نزدیک شود و این دو فضای فکری در قالب واقعگرایانه شکل بگیرد. آنچه تابهحال میبینیم اینکه فضای فکری دو طرف واقعگرایانه به هم نزدیک نیست. طرف ایرانی سعی میکند رابطه با روسیه را یک رابطه راهبردی تلقی کند و در حوزههای مختلف هم این کار صورت میگیرد. وقتی که ایران پایگاه نوژه را در اختیار نیروی هوایی روسیه قرار داد، به این معنا بود که فقط در یک رابطه راهبردی چنین امکانی شکل میگیرد ولی در طرف دیگر به نظر میرسد نگاه روسیه و نگاه پوتین به ایران، نگاه راهبردی نیست بلکه یک نگاه تاکتیکی است و اگر بخواهیم مصداق این نگاه تاکتیکی را تعریف کنیم، عدم کمک روسیه به ایران درایام تحریم است که حتی حاضر نشد در فروش نفت با ایران با تخفیف ویژه همکاری کند و علاوه بر آن نوع رفتاری که روسیه با ایران بعد از شکست مشترک داعش در سوریه داشتند، این موضوع را نشان میدهد و دیدیم که روسیه در سوریه بعد از شکست داعش نگاه راهبردی به ایران نداشت.
بهعنوان مثال زمانی که هواپیماها و موشکهای رژیم صهیونیستی مواضع نیروهای طرفدار ایران را بمباران میکردند، حتی اجازه بهکار انداختن پدافند اس ۳۰۰ به سوریه داده نمیشد. این نشان میدهد که برخلاف ایران که یک نگاه راهبردی در رابطه با روسیه دارد، این نگاه در روسیه دقیقا شکل نگرفته به این دلیل که مسئولان ایرانی بهشدت خوشبینانه به رابطه ایران و روسیه نگاه میکنند درحالی که روسیه فقط در قالب منافع ملی خودش این رابطه را میبیند و نگاهی تاکتیکی براساس منافع ملی خودش دارد.
میتوان گفت نه آن نگاه راهبردی ایران در روابط حاکم میشود و نه اینکه این رابطه میتواند به صورت کاملا تاکتیکی به سود روسیه ادامه پیدا کند. امکان یک رابطه شبه راهبردی براساس منافع ملی دو طرف وجود دارد. همان رفتاری که روسیه با کشورهای مختلف دارد، این رفتار در قبال ایران میتواند شکل بگیرد مثل رابطه روسیه با ترکیه و دیگر کشورها در منطقه. دومین موضوعی که مطرح است اینکه جای اقتصاد در مناسبات دو طرف خالی است. امسال در خوشبینانهترین پیشبینی مجموع مناسبات ایران و روسیه به حدود دو میلیارد دلار میرسد که در حد وشان ظرفیتهای دوجانبه نیست و مجموع آمد و شدهای سیاسی و دیپلماتیک بین مقامات ایران و روسیه و نوع تعریفی که دو طرف از این روابط دارند و ماموریتهای استراتژیک که دو طرف در حوزههای مختلف داشتند و بهویژه وجود دشمن مشترکی به اسم آمریکا، نوع رابطه اقتصادی در این حد نیست، بهویژه اینکه دو طرف هدف تحریم آمریکا هم هستند و هنوز بین دو طرف یک راهبرد همکاریجویانه ضدتحریمی از لحاظ اقتصادی شکل نگرفته که به نظر میرسد در این رابطه کمیسیون مشترکی که بین ایران و روسیه وجود دارد، کارگروه مشخصی را شکل دهد که هدفش همکاریهای عملی زمان تحریم باشد که تحتتاثیر رفتارهای ثالث و یا اقدامات کشورهای ثالث قرار نگیرد و براین اساس ایران و روسیه میتوانند در بلندمدت و در یک چشمانداز دهساله بر روی مناسبات مشترکی حداقل ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلار توافق کنند.
اما موضوع دیگر به انتظاری که از سطح مناسبات میشود، ارتباط دارد. انتظار میرود که روسیه بالاترین سطح مناسبات اقتصادی، دفاعی با ایران را داشته باشد. بهعنوان مثال تجربه اس ۳۰۰ از لحاظ مناسبات دفاعی و تجربه نیروگاه بوشهر از لحاظ مناسبات اقتصادی نشان داد که روسها سطح اول مناسبات جهانی را در قبال ایران اعمال نمیکنند. روسها حاضر شدند اس ۴۰۰ را حتی با التماس و اصرار به یکی از متحدان آمریکا به اسم ترکیه بفروشند ولی حاضر نشدند یک سطح پائینتر از آن یعنی اس ۳۰۰ را بهراحتی به ایران بدهند و بعد از مدتها تاخیر و بهاصطلاح منتگذاری سرانجام اس ۳۰۰ را به ایران دادند. ضمن اینکه کمتر پروژهای در دنیای امروز مثل نیروگاه هستهای بوشهر میبینیم که این همه تاخیر در آن صورت بگیرد، تاخیری که هزینه عمده آن توسط ایران پرداخت شد. لذا انتظاری که وجود دارد اینکه موافقتنامههای تازهای که بین ایران و روسیه شکل میگیرد، در عمل سطح اول همکاریها بین ایران و روسیه در آن دیده شود. موضوع اساسی دیگر اینکه همانگونه که روسیه نوعی تکثرگرایی منفعت محور در سیاست خارجی را براساس منافع ملی دنبال میکند، انتظار میرود که روابط ایران و ر وسیه هم مانع کثرت در سیاست خارجی ایران نشود. مثال آن برجام است که گسترش روابط با روسیه نباید منجر به کاهش میل تنش زدایی ایران با غرب شود. برجام مهمترین نمونه این موضوع است. واقعیت این است که رفتار روسیه در قبال امضای برجام تا احیای برجام رفتار روشنی برای ایرانیها نیست و انتقادات جدی به رفتار روسیه وارد است. ایران نباید تنشزدایی در قبال کشورهای غربی بهویژه تنشزدایی جهانی خودش را منوط به نظر روسها کند. انتظاری که بعضا نزد روسها مشهود است. نوع رفتاری که آقای پوتین با آقای قالیباف، رئیس مجلس ایران نشان داد و عدم پذیرش ایشان که حامل نامه مقام رهبری بود، نشاندهنده یک دیدی بود که درشان ملت و دولت ایران نبود. واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران همچون هر کشور دیگری حق دارد که روابط متکثری در سیاست خارجی داشته باشد و با کشورهای مختلف دنیا رابطه برقرار کند. عصر روابط راهبردی سپری شده است. الان کشورها براساس منافع ملی رابطه برقرار میکنند.
بنابراین انتظار این است ضمن اینکه ایران با روسیه مناسبات خود را گسترش میدهد، در عین حال تنشزدایی در قبال غرب و حتی تنشزدایی در قبال آمریکا را هم در پیش بگیرد. موضوع بعدی به نوع رابطه با آمریکا مربوط میشود. آمریکا دشمن مشترک ایران و روسیه است ولی نوع تعریفی که روسیه از این دشمنی کرده، با نوع تعریف ایران متفاوت است. به نظر میرسد روسها تعریف زیرکانهای کردند که طبق این تعریف عملا هم منافع خودشان را پیش میبرند و هم از فرصتهایی که بهخاطر تنش ایران و آمریکا وجود دارد، بیشترین استفاده را میبرند. برای مثال همین که روسها توانستند فرصت ایران در انتقال انرژی به اروپا را بربایند، فرصتی که در ابتدای دهه ۱۹۹۰ مطرح شد که ایران گاز را از مسیر ترکیه به اروپا صادر کند، به خاطر تنشهای فزاینده ایران با غرب عملا این روسیه بود که این فرصت را ربود و این یک مصداق خوبی در این مناسبات است. روسیه ضمن اینکه تنشهای خودش را با کشورهای غربی دارد، یک حوزه مشترک المنافع را در حوزه اقتصادی تعریف کرده و اقتصاد خودش را از بحران دهه ۱۹۹۰ میلادی نجات داده ولی جالب اینکه برعکس اقتصاد ایران در طول این مدت، کاملا به دلیل تنشهای خارجی، کشوردچار بحرانهای مختلف شده و حتی بخش عمدهای که در فسادهای اقتصاد ایران وجود دارد، ناشی از کاسبی تحریم و عدم شفافیت و بهویژه امنیتی کردن مناسبات اقتصادی کشور است که خیلی از افراد و محافل سعی میکنند کماکان روابط خارجی ایران دچار بحران امنیتی باشد و از این طریق نوعی عدم شفافیت و سوءاستفاده ناشی از این عدم شفافیت را داشته باشند. درصورتی که طرف روسی به خوبی نه تنها مناسبات اقتصادی خودش را با غرب پیش برد بلکه بسیاری از فرصتهای ایران را هم ربود ودر شرایط سخت حاضر نشد که حتی بعد از خروج ترامپ از برجام روزانه صدهزار بشکه نفت ایران را به قیمت دلخواه خود روسها یعنی با تخفیف حداکثری بخرد. بنابراین معتقدم در طرف دیگر ایران یک نگاه تابوگونهای به آمریکا و غرب دارد و این باعث شده نوع نگاه به دشمن نزد دو طرف متفاوت باشد. جالب اینکه روسها همواره سعی کردند با نگاهی خاکریزگونه به ایران، ایران کماکان محدود در همین نگاه جزمگرایانه در سیاست خارجی باشد. بنابراین اگر قرار است ایران و روسیه با هم راهبرد دشمنی با آمریکا را شکل دهند، باید هزینهها و منافع این نوع رفتار به صورت مشترک توزیع شود نه اینکه هزینههای این دشمنی را ایران بپردازد ولی سود آن عاید روسیه شود. برجام و اوکراین یک مصداق و دو پرونده روی میز در شرایط کنونی در این رابطه به حساب میآیند.