چرا غزل به جای فرار به ترکیه، طلاق نگرفت؟
قتل زن جوان بهدست شوهرش در اهواز بار دیگر زنگ خطر درخصوص سلامت روان جامعه از یک سو و وجود خلأهای قانونی از سوی دیگر را به صدا درآورد.
به گزارش تازه نیوز، مریم رامشت (روانشناس و مدرس دانشگاه) در یادداشتی برای روزنامه همشهری نوشته است: سؤال اساسی این است که چرا زوجی با وجود اختلافات شدیدی که با یکدیگر دارند نمیتوانند به زندگی مشترکشان به شکل مسالمتآمیز پایان دهند و کار به چنین فجایعی کشیده میشود؟ این زوج دخترعمو و پسرعمو بودند و همین ازدواج فامیلی میتواند نخستین اشتباه در زندگی آنها باشد. همچنین زن در شرایطی ازدواج کرده که ممکن است ازدواج او اجباری باشد.
در ادامه، زن زندگیاش را رها کرده و حاضر شده با وجود خطرات زیاد، به کشور دیگری برود. پاسخ ساده درباره اینکه چرا او دست به چنین کاری زده این است که از زندگیاش راضی نبوده و آن را رها کرده است. در چنین شرایطی که زن زندگی را رها کرده و گریخته مرد میتوانست با دریافت مشاوره ساده حقوقی، همسرش را طلاق دهد. چرا که طلاق دادن از اختیارات مرد است و او به سادگی میتوانست این کار را انجام دهد.
اما پرسش دیگر اینکه چرا زن راه طلاق را انتخاب نکرده و فرار را به طلاق ترجیح داده بود؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که شاید چون زن براساس شناختی که از شوهرش و شرایط خانوادگی و رسم و رسومات داشته اطمینان داشته که شوهرش او را طلاق نخواهد داد و راهی جز ادامه زندگی مشترک با او تحت هر شرایطی ندارد.
متأسفانه گاهی در جامعه ما زمینه اینکه وقتی زوج نمیتوانند با یکدیگر زندگی کنند، بتوانند به سادگی از هم جدا شوند، وجود ندارد، چرا که مثلا در همین مورد اگر این امکان وجود داشت کار به چنین فاجعهای کشیده نمیشد. براساس شرایطی که وجود دارد وقتی زن و شوهری قصد دارند از یکدیگر جدا شوند باید چند جلسه مشاوره بروند، اما همین امکان هنگام ازدواج آنها وجود ندارد.
صرفنظر از آنچه برای این زوج اتفاق افتاده، انتشار تصاویر این حادثه نیز جامعه را جریحهدار و متأثر کرده است. هرچند از رسانههای غیررسمی و شبکههای اجتماعی توقعی وجود ندارد، اما انتظار میرود رسانههای رسمی کشور از انتشار خبرها و تصاویری که سلامت روانی جامعه را به خطر میاندازد، اجتناب کنند.
چرا حرف بیجا میزنید، فضای مجازی و روابط نامشروع و هوس های کنترل نشده منشا بسیاری از این فجایع است
این اتفاق باعث شده که فمنیست ها و فمنیست زادگان باز هم حرف از حق طلاق حق خروج از کشور فلان بهمان بزنند .ولی کسی تا الان درمورد هزار مرد دربند مهریه حرفی نمیزند …کسی از خیانت ها نمیگوید کسی از فشار فکری مرد در این مور نمیگوید کسی از ابروی یک مرد نمیگوید کسی از قلب شکسته نمیگوید همه فقط اون صحنه رو میبیند ودیگر کسی کاری به این ندارد که چرا مرد اینکارو کرده چه دلیلی داشته؟
حالا عرصه برای فمنیست ها باز شده همین یک حق مرد که حق طلاق هست را از اقایان بگیرند.
من اگر تو چاله بودم چون تو فشار م برم خودم بندازم تو چاه؟!
این پسر عموی دیده شو نتونسته زندگی کنه با یه آدم ندیده و نشناخته میشده زندگی خوب بکنه؟؟؟!!
عقل کو عقلها کجا رفته؟؟؟
جای اینکه از این حرف بزنید که به یه انسان بایدفهموند به دروغ های یه نفر از اون ور دنیا که نمی بینی و نمی شناسی اعتماد نکن باید از این مزخرفات بگی
تو رو خدا بس کنید بس کنید
همه جوونا رو نابود کردید
بسه
فضاهای فساد انگیز مجازی رو جمع کنید تا همه زندگی کنن.