چرا بهدنبال تصویب طرح صیانت هستند؟
کوروش برارپور یادداشتی درباره طرح «صیانت» مجلس انقلابی نوشت.
به گزارش تازه نیوز، کوروش برارپور درانصاف نیوز دربارهی طرح «صیانت» مجلس انقلابی نوشت:
این مقاله با استناد به مبانی نظریِ سه نظریه خیر محدود، اصل پیشپاافتادگی و بیزاری از باخت بدنبال ارایه پاسخ برای این پرسش استکه: «نمایندگان مجلس یازدهم اساسا چرا بهدنبال محدودسازی شبکههای اجتماعی و کند کردن سرعت اینترنتند»؟
الف) نظریه خیر محدود یا Limited Good Theory:
این نظریه در حوزه انسانشناسی و جامعهشناسیِ توسعه؛ رفتار اجتماعی افراد و نهادها را در جوامع سنتی در واکنش به بروز هر گونه تغییر مثبتی در وضع موجود جامعه متبوعشان مورد بررسی قرار میدهد.
با استناد به کارکردهای تجربی این نظریه نمایندگان مجلس یازدهم فرض میکنند؛ «در وضع موجود و آمیخته به فسادِ جامعه کنونی ایران خیری نهفته است و مقدار عددیِ آن خیر نیز محدود است. بنابراین؛ افزایش سرعت اینترنت و گسترش شبکههای اجتماعی سبب ایجاد شفافیت و دسترسی هر عضو از آن شبکهها به خیر اشارهشده میشود. از اینروی، این دسترسی آزاد سبب میشود تا هر عضو (بهواسطه افزایش آگاهیاش)، از خیر نهفته در وضع موجود جامعه سهمی ببرد که این امر نیز موجب کاسته شدن از مقدار آن (خیر) و در نهایت باعث کم شدن سهم آنها (نمایندگان) از آن (خیر) میشود. بنابراین تصویب طرح صیانت را دستاویزی قرار میدهند تا موجب مصونیت سهمشان در برابر مطالبات معترضانی شود که سهم گستردهای را از آن خیر طلب میکنند».
ب) اصل پیشپاافتادگی یا Law of triviality:
نورث کوت پارکینسون – مورخ و نویسنده انگلیسی در ۱۹۵۷، «اصل پیشپاافتادگی» یا «قانون علاقه به چرندیات» را مطرح کرد. این قانون در حوزه روانشناسی اجتماعی رفتار افراد و نهادها را در مواجهه با موضوعات چَرَند یا پیشپاافتاده مورد بررسی قرار میهد. به موجب این قانون؛ عوام برای موضوعات مبتذل و پیشپاافتاده به مراتب بیشتر از موضوعات مهم و تخصصی ارزش قایلند و زمان صرف میکنند.
با استناد به کارکردهای تجربی این نظریه؛ فهم روابط میان متغیرهایی که دربرگیرندهی چراییِ اعتراضات مجازی مردم ایران است بهقدری پیچیده است که یک انسان معمولی قادر به درک آن نیست. ولی همه میتوانند فیلترینگ اینستاگرام و توییتر را همچون قدغن کردن استفاده از ویدئو و ماهواره در دهههای ۷۰ و ۸۰ را در ذهنشان مجسم کنند. در نتیجه نمایندگان بهمثابه افراد عادی (عوام) برای آنکه در فرایند تصویب طرح صیانت، حضوری فعال و نقشی موثر داشته باشند وارد بحث کم اهمیت فیلترینگ و محدودسازی فضای مجازی شده و برنامهریزی برای این موضوع پیشپاافتاده و خسارتبار برای جامعه منجر به بحثهای چرند و بیپایان میشود. از اینروی؛ هر کسی میخواهد چیزی به طرح بیفزاید و سهم خودش را در تصمیمگیری کلان نشان دهد. ولی هیچگاه به خودش اجازه نمیدهد وارد بحث پیچیدهای در شکل معادلات ریاضی شود که علل بروز اعتراضات خیابانی مردم ایران و دلایل فروپاشی را توضیح میدهد. بههمین دلیل در مواجهه با بحثهای پیچیدهای که فهم آنها به هوشی تیز نیاز دارد، برای آنکه کمهوش و ناآگاه به نظر نیاید سکوت میکند و به نشانهی تایید اظهارات سخنران، سر تکان میدهد.
پ) نظریه بیزاری از باخت یا Lose Aversion Theory:
این نظریه در حوزه اقتصاد رفتاری؛ رفتار افراد و نهادها را در مواجهه با تهدیدهای ناشی از تحمل زیان، مورد بررسی قرار میهد. با استناد به مبانی نظری این نظریه؛ تمایل افراد و نهادها به ترجیحِ گریز از زیان بیشتر از ترجیحِشان به کسب سود است.
بعنوان مثال: نارضایتی کسی که یک میلیون تومان از دست میدهد دو برابر (و شاید بیش از دو برابر) بیشتر از رضایتمندی او نسبت به زمانی استکه یک میلیون تومان پول بادآورده نصیبش میشود.
با تکیه بر کارکردهای تجربی این نظریه میتوان چنین استدلال کرد:
۱) هر نماینده حامی طرح صیانت، تلقیاش از سرعت بالای اینترنت و گسترش شبکههای اجتماعی در ایران، تلقی است که از یک بازیِ برد – باخت دارد. از دیدگاه ایشان، فعالان شبکههای اجتماعی به دلیل افزایش آگاهیشان از لایههای پنهانِ عملکرد حکومتگران، برندهی بازی و نمایندهها و حکومتگران بازنده آن هستند!
۲) از دیدگاه هر نماینده حامی طرح صیانت، سرعت بالای اینترنت و گسترش شبکههای اجتماعی شرایط پذیرش ریسک حاصل از باختن در آن بازی را برایشان فراهم میکند.
۳) از این روی، احساس زیانپذیریِ هر نماینده از سرعت بالای اینترنت و فعالیت آزاد کنشگران در شبکههای اجتماعی دستکم دو برابر بیشتر از احساس سودمندی وی از موضوع یادشده نسبت به زمانی است که آنرا نادیده میگیرد! بنابراین، تصویب طرح صیانت را بهترین گزینه برای رهایی از درد ناشی از این حس فاجعهبار زیانپذیری میداند.
نتیجه: درصورت تصویب طرح صیانت، جدال مردم با بخشهایی از حکومت سرنوشت آینده اینترنت در ایران را رقم خواهد زد.