«هزاران زخم» در راه است؛ جنگ ایران و اسرائیل نزدیک شده؟
برخلاف راهبرد دولت پیشین اسراییل که بر خرابکاری در برنامه هسته ای و ترور دانشمندان هسته ای ایران متمرکز بود، به نظر می رسد که اکنون، دیگر دانشمندان و افسرانی را هم هدف می گیرد که در برنامه های موشکی و پهپادی ایران مشارکت دارند
به گزارش تازه نیوز، مصاف ایران و اسرائیل در ماههای اخیر وارد فاز جدیی شده و با وجود خرابکاریهای رژیم صهیونیستی در داخل کشور، ایران هم در بزنگاههایی پاسخهای محکمی بویژه در حمله به نقاط استراتژیک این رژیم جعلی داشته است. دنی سیترینوویچ در شورای آتلانتیک با انتشار مقالهای به این پرسش پاسخ داد: رویکرد “هزاران زخم” اسراییل در برابر ایران شکست می خورد.
گزارش ها می گوید که اسراییل در هفته های اخیر، حملاتش علیه ایران را شدت داده است. برخلاف راهبرد دولت پیشین اسراییل که بر خرابکاری در برنامه هسته ای و ترور دانشمندان هسته ای ایران متمرکز بود، به نظر می رسد که اکنون، دیگر دانشمندان و افسرانی را هم هدف می گیرد که در برنامه های موشکی و پهپادی ایران مشارکت دارند و همچنین اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران را. نفتالی بنت نخست وزیر اسراییل در راستای وعده “مرگ با هزار دشنه”، ظاهرا این حملات را تایید می کند.
بنت، روز هفتم ژوئن، اشاره سنگینی به مسوولیت اسراییل در این زمینه داشت و با اشاره به دکترین اختاپوس خود، به کمیته امور خارجی و دفاعی کنست گفت: “گذشت آن زمانی که ایران مکررا به اسراییل آسیب می رساند، گروههایی را از گذر شاخه هایش در منطقه گسترش می داد و خودش هم آسیبی نمی دید… ما همه جا عمل می کنیم، در همه زمان ها و به این کار ادامه خواهیم داد.”
این سخنان بنت، مورد انتقاد اعضای ارشد ساختار دفاعی اسراییل قرار گرفت که مدعی شدند چنین حرفهایی تنها به افزایش انگیزه ایران برای انتقام جویی از اسراییل می انجامد و استدلال کردند که در حال حاضر بهترین کار این است که سکوت کنیم.
با اینهمه، به نظر می رسد که اوج دستاورد اسراییل، متقاعد کردن دولت بایدن به نگه داشتن سپاه پاسداران در فهرست تروریستی است. قرار گرفتن نام سپاه در این فهرست، که مورد ستایش موکد اسراییل قرار گرفت و کار را برای بازگشت به توافق هسته ای 2015 بسیار د شوار کرد.
آخرین باری که ایران واقعا احساس تهدید کرد، در سال 2003 بود که دهها هزار نیروی آمریکایی به عراق یورش آوردند و نیروهای دیگر آمریکا هم در افغانستان حضور داشتند و تهران در این هراس بود که هدف بعدی آمریکاست. این نوع تهدید با توجه به وجود بحران های فوری تر و نیز تمایل آمریکا به کاهش حضورش در خاورمیانه، دیگر باز نمی گردد.
بنابراین هرچند که اسراییل از پیروزی های خیره کننده تاکتیکی لذت می برد، دستاوردی راهبردی برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته ای ایران نداشته است. اسراییل همچنان به ذهنیت دهه های گذشته خود چسبیده بی آنکه درک کند که جهان، دگرگون شده و بویژه اینکه برنامه هسته ای ایران، ارتقا یافته است. در واقع پایه سیاست اسراییل همچنان بر این نگرش قرار دارد که می تواند ایران را از رسیدن به توانمندی هسته ای باز دارد در حالی که برنامه هسته ای ایران، اکنون آن جایی نیست که چند دهه پیش بود. ایران موفق شده بر موانع چشمگیر فن آورانه غلبه کند بویژه در زمینه غنی سازی و تولید سانتریفیوژها. دانش ایران گسترده است و در ذهن دانشمندانی بیشمار جای گرفته و قابل حذف شدن نیست.
بدتر از همه اینکه، حتی اگر تاسیسات هسته ای ایران، همین فردا به شکل معجزه آسایی ناپدید شود، ایران قادر است که با برخورداری از دانشی که در کشور هست، آنها را ظرف چندماه سرپا کند. از این گذشته، بر پایه پژوهش و بررسی شورای شیکاگو، برنامه هسته ای در ایران، از پشتیبانی عمومی برخوردار است و بنابراین حتی اگر همین فردا، رژیم هم تغییر کند، بعید است که این برنامه کنار گذاشته شود.
دست آخر اینکه، راهبردِ “هزار دشنه” اسراییل در اصطلاحا “جنگ میان جنگ ها” همچنین در زمینه های منطقه ای هم به اجرا در آمده اما حملات اسراییل به سوریه و لبنان نتوانسته جاگیری ایران را دگرش داده یا حزب الله لبنان را تعضیف کند.
با توجه به این واقعیت هاست که اسراییل تنها به یک پیروزی بسیار پرهزینه علیه ایران می رسد. در بهترین حالت، حملات اسراییل، برنامه هسته ای ایران را متوقف می کند و در بدترین حالت، انگیزه ایران برای حرکت سریعتر را افزایش می دهد. اسراییل باید بازسنجی کند و راهبردی را در پیش گیرد که متناسب با مرحله کنونی برنامه هسته ای ایران باشد و به اسراییل اجازه دهد که نفوذ بیشتری بر افکار عمومی بین المللی داشته باشد.
شاه بیت ماجرا این است که اسراییل در حال انباشتن موفقیت های تاکتیکی است اما راهبردش در برابر ایران، بی نتیجه می ماند. شکافی فزاینده میان مواضع مقام های رسمی اسراییلی با واقعیت های روی زمین وجود دارد. ضروری است سیاست متوازنی در پیش گرفته شود که موقعیت کنونی برنامه هسته ای ایران را پیش از آنکه دیر شود، در نظر گیرد. مقام های اسراییلی باید در نظر داشته باشند که به گوشه راندن ایران و تغییر معادله بازدارندگی میان دو کشور، می تواند به واکنشی شدید از طرف تهران بیانجامد که به یک جنگ منطقه ای ختم خواهد شد.
دنی سیترینوویچ، عضو غیرمقیم در برنامه های خاورمیانه شورای آتلانتیک است. وی برای مدت 25 سال در مناصب فرماندهی واحدهای اطلاعات دفاعی اسراییل خدمت کرده و از جمله مسوولیت شاخه ایران در بخش پژوهش و تحلیل آن را عهده داربوده است.
جنگ این دو تا کشور مثل جنگ اصفهانیها میماند
تو اینور جوب من ان ور جوب فش بده فش بستان
ما که غیر از بزن و در رو این چند سال جنگی ندیدیم
به هرحال همه ما دین خود را به کشور و ملت ادا کردیم و البته نظام! در زمانیکه نظام متعلق به ملت بود و توسط لیبرالها مصادره نشده بود! حالا نوبت انهایی ست که نظام را مصادره کردن و مثل کفتاران ثروت کشور را تکه پاره کرده به یغما بردن
ربطی ب من نداره
اگه جنگ بشه چه آشوبی بشه این جنگ
فعلا که هر کاری تا به امروز خواستند کردند و این ما هستیم که انواع بدبختی های ناشی از تحریمها و دشمنی ها و … را متحمل شدیم پدرمون در اومده و عرضه درست کردن چهارتا بمب اتمی هم نداریم که حداقل دلمون خوش باشه و فقط لاف میزنیم . مردم اسراییل در ناز و نعمت زندگی میکنند و این ما هستیم محتاج نان شب هستیم بخاطر چی .؟ بخاطر هسته ای که هیچ خیری ازش ندیدیم جز بدبختی .!