چرا مردم امریکا به هویت ملی خود افتخار نمیکنند؟
فارین پالیسی: آمریکا در سراشیبی تبدیل شدن به عراق!
به گزارش سرویس خبر ویژه تازه نیوز، استیون کوک در مقالهای قابل تامل در فارین پالیسی، آینده عجیبی برای ایالات متحده امریکا ترسیم کرده است. او می نویسد: به محض آنکه یک کشور، احساس هویت ملی خود را از دست داد، اغلب نوعی گسست ملی در راه است.
گزیده ای از متن مقاله او به این شرح است: در سفر خود به عراق و در جمع دانشجویان شهر سلیمانیه از آنها پرسیدم چه مجموعه ای از آرمان ها، بنیادها، تاریخ و روایت های ملی را با دانشجویان در بغداد و بصره مشترک می بینید؟ پاسخ جمعی آنها این بود: هیچ. این همان هسته مشکل عراق است. تا وقتی عراقی ها نتوانند آرمان های مشترکی پیرامون عراقی بودن خود را به اشتراک بگذارند، سرنوشت کشور افول و فروپاشی است.
مسئله این نیست که ایالات متحده شبیه عراق است یا نه. مسئله اینجاست که ایالات متحده آنطور که گمان می برد هرگز ناهمسان از باقی دنیا نبوده است. درست مانند دیگر کشورها در خارمیانه یا هر جای دیگری، ایالات متحده نیز ناگزیر است با موقعیت آسیب شناختی هویتش روبرو شود.
اخیرا در درستی این نتیجه گیری برای همه آمریکا دچار تردید شده ام. آیا هنوز هم آمریکایی ها به اندازه کافی دلبستگی ملی دارند و ما می توانیم به یک هویت ملی مشترک اشاره کنیم؟ در طول چهار سال گذشته رئیس جمهور ما، دونالد ترامپ، سویه هایی از جامعه آمریکایی را نمایان کرده که این تردید را نیرو بخشیده است.
به تازگی کتابی درباره ایالات متحده در میانه و پس از جنگ داخلی مطالعه کردم. شباهت ها بین موقعیت کنونی ما و دوره پیش از جنگ داخلی، همسان و نگران کننده است. برای مدت ها بر این باور بودم که آزمایش ها و پیروزی های کشور- بازسازی ها، جنگ جهانی اول، رکود بزرگ، جنگ جهانی دوم، جنبش های حقوق مدنی، جنگ سرد، جهانی سازی و انقلاب فناوری- به کمک خلق یک هویت مشترک، تکه تکه های کشور را به یکدیگر دوخته است. آن تاریخ، افسانه هایی پیرامون پروژه هویت آمریکایی ساخت که همه می توانستند در آن سهیم باشند.
البته داستان ملی آمریکا همواره روایت پر افتخار رونالد ریگان نبود. بازسازی ها در هم شکستند و حالا ما میراث دار جیم کرو هستیم. سیاست های مهاجرتی کنونی آمریکا لکه ننگی برای این کشور است و به رغم موفقیت الهام بخش کاملا هریس، زنان در بسیاری از حوزه های زندگی آمریکایی کم تر دستمزد می گیرند، بیشتر دست کم گرفته می شوند و اغلب مورد سوء استفاده قرار می گیرند. با این حال، روایت آغشته به افسانه ای که محور هویت آمریکایی بود یک هدف مهم وحدت آفرین را دنبال می کرد. پل آرلینگتون یکی از بهترین نمودهای فیزیکی آن هویت است که با بنای یادبود لینکلن، واشنگتن دی سی را به ویرجینا از یک یسو و قبرستان ملی آرلینگتون و خانه رابرت لی را از سوی دیگر به هم وصل می کند.
به نظر می رسد که نقش نماد سازی این پل در حرکت به سمت وحدت و هویت مشترک در حال کمرنگ شدن است. با توجه به ناتوانی ما در گفتگو، این یک سوال آشکار است که آیا امریکایی ها حتی می خواهند یک هویت مشترک داشته باشند یا نه؟
اکنون شباهت هایی با دانشجویان سلیمانیه در صحبت پیرامون کشورشان، آشکار می شود. آنها از پیامدهای دردناکی رنج می برند که نتیجه ناتوانی آنها در رسیدن به توافق بر سر معنای عراقی بودن است، تا جایی که حتی خود این ایده را نیز رد کنند. هویت به چالش کشیده شده در خاورمیانه خود را در بی ثباتی سیاسی، خشونت و درگیری های داخلی نمایان می کند. به رغم یگانه پنداری همیشگی آمریکایی ها، سرنوشتی همانند آنها در کمین ماست.