آمریکا در مقابل ایران کوتاه آمده است؟
مساله ایران برای آمریکا یک مساله مهم است و اروپا در مسائل مهم بدون هماهنگی با آمریکا اقدامی انجام نمیدهد. اروپا شاید زمستان سختی در پیش داشته باشد اما وضعیت را به شکلی رقم نمیزند که خود را در یک ورطه گرفتار کند.
به گزارش تازه نیوز، کمیسر انرژی اتحادیه اروپا روز سهشنبه گفته است که اعلام گازپروم مبنی بر کاهش عرضه گاز به اروپا، از انگیزه سیاسی برخوردار است. کادری سیمسون در عین حال اعلام شرکت روسی مبنی بر کاهش عرضه گاز به دلیل نیاز به توقف عملکرد یک توربین را رد و اظهار کرد که میداند هیچ دلیل فنی برای انجام این کار وجود ندارد و این یک اقدام باانگیزه سیاسی است و اروپا باید برای آن آماده باشد. وی تاکید کرد که انتظار دارد وزیران اتحادیه اروپا بر سر قوانین اضطراری این اتحادیه به توافقی دست یابند که کشورهای عضو را ملزم میکند تقاضای گازیشان را محدود کنند.
- بولتون: سیاست آمریکا باید براندازی نظام ایران باشد!
- احتیاط بازار دلار بین دوراهی پایان برجام و توافق لحظه آخری
- خبر جدید انریکه مورا درباره توافق برجام
گازپروم، بزرگترین شرکت دولتی گاز روسیه قصد دارد تا از امروز تحویل روزانه گاز به اروپا از طریق خط لوله نورد استریم را 33 میلیون متر مکعب در روز، حدود 20 درصد از ظرفیت این خط لوله، کاهش دهد. گازپروم با اشاره به تاخیر در بازگرداندن توربین گازی از تعمیر و نگهداری در کانادا توسط تامین کننده تجهیزات زیمنس انرژی، تحریمها را عامل این کاهش عرضه دانسته است. اتحادیه اروپا که تحریمهایی علیه مسکو اعمال کرده، قصد دارد استفاده از سوختهای فسیلی روسیه را متوقف کند. اتفاقی که شاید اروپا را در معرض تصمیم گیری سخت قرار دهد و حتی بر برجام نیز اثرگذار باشد. در راستای بررسی این مساله «آرمان ملی» گفتوگویی با محسن جلیلوند، استاد روابط بینالملل داشته است که در ادامه میخوانید.
آیا گرفتار شدن اروپا در بحران انرژی ممکن است سبب شود تا آمریکا نسبت به صادرات انرژی ایران و لغو تحریمها عکسالعملی دیگر نشان دهد؟
باید توجه داشت که آمریکا نیز نسبت به تحریمهای ایران موضعی سختگیرانه همچون دوران ترامپ ندارد و باید قبول کرد که در خصوص برخی مسائل کوتاه آمده است. اینکه مسئولان کشوری امروز عنوان میکنند میزان صادرات نفت بیشتر شده است به همین علت است که آمریکا برای مثال نسبت به صادرات نفت ایران به چین، موضعی سختگیرانه ندارد. نگرشی که امروز در عرصه سیاسی آمریکا وجود دارد این است که امروز باید به هر صورتی که شده با ایران به یک توافق رسید. کوتاه آمدن آمریکا در قبال صادرات نفت ایران رسمی نیست بلکه یک موضوع غیررسمی است برای اینکه نشان دهد علاقه دارد با ایران به توافق برسد. آمریکا هیچ گاه به صورت علنی عنوان نخواهد کرد که نسبت به ایران نرمش نشان میدهد و از خواستههای خود کوتاه میآید. در این قضیه نیز هیچ مولفهای همچون گرفتار شدن اروپا و یا حتی خود آمریکا نیز اثرگذار نیست. آنها شاید برخی گردشهای مالی ایران را نادیده بگیرند و یا به سمتی حرکت کنند که برخی صادرات را نیز نادیده بگیرند اما هیچ گاه اعلام شکست در مقابل ایران نمیکنند. آمریکا هیچ گاه موضعی را اتخاذ نمیکند که پس از آن اعلام عقب نشینی از آن موضع کند.
اروپا در صورتی که آمریکا در قبال صادرات ایران چشم پوشی کند، ممکن است بار دیگر به ابزاری نظیر اینستکس متوسل شود؟
در این خصوص چند فرض وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. مساله ایران برای آمریکا یک مساله مهم است و اروپا در مسائل مهم بدون هماهنگی با آمریکا اقدامی انجام نمیدهد. اروپا شاید زمستان سختی در پیش داشته باشد اما وضعیت را به شکلی رقم نمیزند که خود را در یک ورطه گرفتار کند. اروپا سیاستمداران با تجربهای دارد و میدانند چگونه گام بردارند که با مشکل مواجه نشوند. امروز آنها به سمت منابع مختلف انرژی جهان رفتهاند تا کمبودهای خود را جبران کنند تا بتوانند زمستان پیشرو را سپری کنند. اروپا برای خود خطوطی ترسیم میکند و خود را در آن نگهمیدارد تا گرفتار نشود و به همین علت واردات گاز خود را به صورت کامل از روسیه قطع نکردهاند. شاید امسال برایشان سخت باشد اما از سال بعد به راحتی زمستان را سپری میکنند. اروپاییها میدانند چگونه عمل کنند حتی اگر شرایط امروز جهان، آنها را در ردههای پس از آمریکا و چین قرار داده باشد. بنابراین اروپا بدون هماهنگی با آمریکا به سمت مبادله تجاری بزرگ با ایران نمیرود.
یعنی ممکن است اروپا در مقابل روسیه کوتاه بیاید و برای تامین انرژی خود حاکمیت روسیه بر بخشهای اشغال شده اوکراین را بپذیرد؟
اروپا سعی میکند تا روندی چندوجهی را در پیش گیرد. اروپا قسمتی از بازی است که قرار بوده تا روسیه بزرگ را گرفتار کند و این کشور را از یک قدرت بزرگ به یک قدرت معمولی در جهان بدل کند. آنها موفق شدهاند تا روسیه را در اوکراین گرفتار کنند و هزینههای زیادی به این ابرقدرت تحمیل کنند. این سیاست در قرن نوزدهم نیز وجود داشت که باید روسیه بسیار بزرگ را به بخشهای کوچکتر تبدیل کرد. اروپا به سمتی نمیرود که گرفتاریهای روسیه را کم کند. این سیاست در قرن بیستم در قبال عثمانی نیز اعمال شد و با موفقیت اروپا توانست این خطر بزرگ را برای خود به یک خطر کوچکتر تبدیل کند اما روسیه به مراتب یک حریف سرسختتر است و اروپا و غرب به این راحتی نمیتوانند روسیه را تضعیف کنند و یا آن را تجزیه کنند. غرب و اروپا با روسیه به توافق نخواهند رسید و نمیپذیرند که بخشی از اوکراین را به روسیه واگذار کنند. اروپا تلاش میکند تا مساله اوکراین را در همین شکل حفظ کند تا دستش برای ضربه زدن به روسیه باز باشد. هرچند در این زمینه یک اختلاف نیز در میان کشورهای اروپایی بهوجود آمده اما برآیند نظر آنها با آمریکا مبنی بر این است که باید روسیه را همچنان در اوکراین گرفتار نگه داشت.