اقدام شوکآور ایران درباره شیعیان آذربایجان/ سرکوب شدید در حکومت الهام علیاف
چرا رویکرد و تصمیمات اخیر ایران مثل بازداشت رهبران حسینیون آذربایجان، اشتباه بوده؟
به گزارش تازهنیوز، سید حمزه صالحی در انتخاب نوشت: اخیراً در محافل رسانهای ایران خبری منتشر شد که باعث شوک تعجب بسیاری شد. این خبر از منظر ملی، مذهبی و ایدئولوژیک غیرعادی و ناراحتکننده بود. خبر این بود: رهبران شیعیان آذربایجان توسط حکومت ایران بازداشت شدند! این خبر اشاره به بازداشت دو تن از رهبران جنبش شیعی حسینیون به نامهای «اورخان محمداف» و حجتالاسلام «توحید ابراهیم بیگلو»، در روز دوم اردیبهشت ۱۴۰۲ در قم داشت. انتشار این خبر جنجال زیادی به پا کرد، واکنشها به این بازداشت غیرعادی در بین ایرانیان آنچنان منفی بود که کمتر سابقه داشته است. طیف انتقادات از این خبر گسترده و از همه تفکرات داخل و خارج کشور بوده است. همچنین این مسئله موضوع داغ فضای مجازی بود که واکنشهای عمدتاً منفی به این واقعه بود. در ادامه نگاهی به این ماجرای جنجالی میاندازیم.
- پشت علیاف خالی شد!/ ابَرپروژه دورزدن جمهوری آذربایجان/ بزرگراه از ترکیه به تهران و چین
- شعلهور شدن آتش جنگ بین ایران و آذربایجان بعد از اخراج چهار دیپلمات
تحت حکومت استبدادی و خودکامه الهام علیاف بسیاری از مردم جمهوری باکو از حقوق شهروندی خود محروم هستند، یکی از مهمترین این حقوق، حقوق مذهبی است که توسط حکومت باکو به شدیدترین شکل ممکن سرکوب میشود. مذهبستیزی میراث سالها حکومت شوروی بر این مناطق است که خاندان علیاف همچنان در شکلی استالینیستی آن را اجرا میکنند. این در حالی است که مردم این مناطق یکی از پرشورترین گروههای شیعیان هستند که سالها تحت ستم حکومت کمونیستی شوروی و سپس خاندان علیاف از لحاظ مذهبی سرکوب شدهاند و هم اکنون به دنبال دستیابی به حقوق اولیه برای برگزاری بدون دغدغه مناسک دینی و مذهبی خود هستند. اما حکومت علیاف در پی شیعه زدایی در این مناطق و جایگزینکردن آن با مذهب دیگری است. به همین دلیل همزمان با سرکوب شیعیان به تبلیغ وهابیت میپردازد. بهطوریکه گفته میشود، از جمعیت تقریباً یکدست شیعه جمهوری باکو، جمعیت شیعیان به بین ۶۰ تا ۷۰ درصد کاهش پیدا کرده است.
مردم این مناطق همچنین از لحاظ تاریخی ایرانیتبار هستند و متأسفانه حکومت علیاف به شکل نابخردانهای در حال جعل هویت تاریخی و فرهنگی مردم این مناطق است. علیاف با تقویت پانترکیسم و تلاش برای حذف هویت حقیقی مردم این منطقه، تلاش کرده تا سیاست ایران زدایی و ایران ستیزی را در این منطقه نهادینه کند و راه را بر هرگونه هویتیابی احتمالی مردم این مناطق ببندد. این سیاست متأسفانه تحتتأثیر القائات دولت اسرائیل است که نظریهپرداز اصلی آن خانم برندا شیفر یک عنصر افراطی ضدایرانی است که خود را به حلقه مشاوران آقای علیاف وارد کرده است.
یکی از مهمترین راهکارهای این سیاست مداخله در امور داخلی ایران با ابزار پانترکیسم است تا با ایجاد تنش و درگیری در داخل ایران اذهان داخلی حکومت باکو را از تفکر در مورد ریشه تاریخی خود منحرف کنند. نتیجه این کار آنها خودنمایی برخی عناصر خودفروخته و تجزیهطلب متجاهر در داخل ایران است که در فضاهای عمومی مانند برخی ورزشگاهها رسماً ابزاردست حکومت باکو شدهاند و به تمامیت ارضی کشور توهین میکنند. این افراد انگشتشمار، ولی پر سروصدا متأسفانه تاکنون با برخورد مناسب دولت ایران روبرو نشدهاند و همواره به حرکات زننده و ضدملی خود ادامه میدهند. این موضوع سؤالاتی را در مورد دلیل رفتار دولت ایران در نحوه برخورد با این افراد ایجاد کرده است.
در چنین فضایی است که گروه حسینیون بهعنوان گروهی ایراندوست و تمدنگرا در باکو برای احیای هویت تاریخی واقعی مردم منطقه تلاش میکنند. به همین دلیل وقتی خبر بازداشت رهبران این گرو منتشر شد برای همگان غیرقابلباور بود و واکنشهای منفی را در پی داشت. احمد نادری نماینده تهران در توییتی انتقادی با اشاره به آلت دست اسرائیل بودن حکومت باکو و تشدید اقدامات ضدایرانی این رژیم دستگیری برخی رهبران حسینیون در ایران را اقدامی غلط و برخلاف منافع ملی و ادامه سیاستهای انفعالی گذشته در قبال رژیم باکو دانست که باید تغییر کرده و اصلاح شود. چند روز بعد و در ۱۱ اردیبهشت خبرگزاری ایرنا از قول یک مقام امنیتی نوشت: رهبران حسینیون بازداشت نشدهاند؛ بلکه برای بررسی اتهامات مطرحشده از سوی دولت آذربایجان، تحتنظر هستند. در ۱۲ اردیبهشت ایسکانیوز خبر آزادی آنها را داد و نوشت: رهبران بازداشت شده حسینیون که برای پارهای توضیحات فراخوانده شده بودن به خانه بازگشتند. این دو نفر بعد از آزادی در یک فایل ویدئویی بازداشت خود را تأیید کردند. در ۱۴ اردیبهشت هم سردار قاآنی در اظهاراتی که اشاره به این مسئله داشت گفت: نگران آذربایجان نباشید اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
یکی از دلایلی که در بیان علت بازداشت این افراد مطرح میشود این است که آن را ناشی از یک بدهبستان سیاسی بین ایران و جمهوری باکو برای کنترل تنشها میدانند. برای مثال گفته میشود، نام این دو رهبر حسینیون در لیست ۲۰ نفرهای بوده که سال ۲۰۱۸ الهام علیاف به حسن روحانی داده است و خواستار استرداد آنها شده بود که البته هیچ پاسخی از سوی دولت وقت ایران دریافت نکرد. در سوی دیگر سایت آخار نوشت که حکومت علیاف از ورود محمودعلی چهرهگانی از چهرههای پانترک ضدایرانی به حوزه قضایی باکو ممانعت به عملآورده است. متعاقب آن عدهای تلاش کردند، آن را عمل متقابل باکو در مقابل بازداشت سران حسینیون قلمداد کنند که البته اصلاً اینگونه نیست؛ زیرا چهرهگانی به سبب توهینهای مکرر به خاندان علیاف از قبل مورد غضب حکومت باکو بوده است و عدم اجازه ورود به او ربطی به این موضوع ندارد. از طرفی حتی اگر این اقدام در راستای چراغسبز نشاندادن به ایران بوده باشد، نهتنها این اقدامات متقابل هم وزن و متناسب نیستند؛ بلکه اساساً از لحاظ ارزشی، ملی و ایدئولوژیک تحویل این افراد به باکو با هر قیمتی برای وجهه کشوری که خود را رهبر و پشتیبان محور مقاومت در منطقه میداند زیبنده نیست.
گروه حسینیون به سبب حضور میدانی در منطقه شناخت دقیقی از حوزه قفقاز دارند، کاستیها و ضعفهای ایران در منطقه را میشناسند و راهکارهای دقیقی هم پیشنهاد کردهاند، آنها بهخوبی فهمیدهاند که برای احیای حضور ایران در قفقاز باید با یک دید تمدنی یعنی تأکید توأمان بر عنصر مذهب و ایرانیت وارد شد؛ جناب حاجیزاده و شیخ توحید از سران این گروه در اواخر اسفند ۱۴۰۱ در میزگردی در روزنامه ایران گفته بودند که در آذربایجان روی نفرت از ایران خیلی کار شده؛ آنها گفته بودند در بین مردمی که زمان فروپاشی شوروی سیمهای خاردار مرز را پاره میکردند تا این طرف بیایند و خاک ایران را ببوسند پایگاه مردمی ایران از ۸۰ درصد به زیر ۱۰ درصد رسیده و جمعیت ۹۰ درصدی شیعه در خوشبینانهترین حالت ۶۰ درصد شده است. آنها گفتند بر اثر تبلیغات دشمن هر بچهای در آذربایجان به دنیا میآید ابتدا ضد ایران و سپس ضد شیعه میشود. اورخان محمد اف درباره دلیل این وضعیت میگوید: به این دلیل است که ما فقط روی هویت مذهبی کار کردهایم و هویت تاریخی و تمدنی و ملی را رها کردهایم. طبیعی است که وقتی که ما تاریخ خودمان را تعریف نکنیم دشمن برایمان آن را تعریف و البته تحریف میکند. واقعیت این است جوابی که اورخان محمداف به این سؤال داده است کاملاً دقیق و کارشناسانه است، زیرا تحولات قفقاز، رفتار بازیگران منطقهای و سیاستهای ضدایرانی باکو نشان میدهد که با یک سیاست تکبعدی در قفقاز نمیتوان موفق عملکرد. شدت و سرعت ایران زدایی و شیعه زدایی در منطقه گویای ضرورت اتخاذ یک سیاست چندبعدی است.
عدهای نقش لابیهای حکومت باکو در بازداشت این چهرههای مشهور را هم مهم میدانند. آنها معتقدند لابیهای باکو و ترکیه در ایران در جهت تأمین منافع این دو کشور با تحریف، وارونهنمایی و کوچکنمایی اقدامات ضدایرانی حکومت علیاف در منطقه سعی دارند دولت ایران را از جدیت در پیگیری منافع خودش باز بدارند، نمونه آن تلاش عدهای برای حساسیتزدایی از احداث کریدور زنگزور و تندادن ایران به آن است، بهطوری احداث این کریدور را به نفع ایران میدانند؛ درحالیکه احداث این کریدور یک ضربه جبرانناپذیر ژئوپلیتیک به ایران است. اگرچه خوشبختانه ایران تاکنون نسبت به این موضوع با قاطعیت برخورد کرده است؛ ولی سکوتهای آزاردهنده و یا در بهترین حالت خویشتنداری افراطی ایران در قبال گستاخیهای تمامنشدنی حکومت باکو علیه تمامیت ارضی ایران که بخصوص بعد از جنگ ۴۴ روز ۲۰۲۰ بین باکو ارمنستان شدت گرفته است نیز در همین چهارچوب تحلیل میشود. نکته مهم این است که خود رهبران حسینیون هم به نقش لابیهای باکو در جهتدهی به سیاست خارجی ایران در قفقاز اشاره کردهاند. اورخان محمدوف در آبانماه ۱۴۰۱، در گفتوگویی در معرفی جنبش حسینیون گفته بود: «ما تفکری در جمهوری آذربایجان داریم که نامش را «تفکر حسینیون» گذاشتهایم؛ این فکر قائل به تمدن ایرانی – اسلامی است که باید تقویت شوند. ولی متأسفانه لابی کثیف الهام علیاف در جمهوری اسلامی ایران بهشدت با این تفکر مخالفت میکند و اینها را تخریب میکنند و گزارشهای دروغ میدهند.» عدهای حتی تأکید این افراد بر ضرورت توجه به ابعاد ملیگرایانه در نگاه ایران به قفقاز را در بازداشت آنها دخیل میدانند، زیرا لابی باکو سعی میکند هر نوع میهندوستی و ایراندوستی را در تقابل با نظام جمهوری اسلامی قرار دهد تا هرگونه رشد و آگاهی ملی در داخل کشور و قفقاز را توسط خود ایران مهار کند. این در حالی است که نگاه رهبری به مقوله ملیت و میهندوستی بسیار مثبت است. برای مثال ایشان در آخرین سخنان خود در جمع معلمان در ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ تأکید داشتند که: مسئله زبان، ملیت و پرچم از مسائل اساسی و مهم است و باید هویت ایرانی و اسلامی و شخصیت ملی را در کودکان کشور زنده کنیم.
در نهایت باید پذیرفت که اقدامات ناهمساز ایران و دلجوییهای غیرضروری ایران از باکو همواره باعث سوءاستفاده رژیم علیاف شده و آن را ناشی از ضعف تهران تفسیر کرده است. برای مثال حمله ساختگی به سفارت باکو و تلاش برای تروریستی خواندن این موضوع، علیرغم سرعت عمل ایران در پیگیری موضوع منجر به تخلیه سفارت باکو شد و رژیم علیاف تعدادی از دیپلماتهای سفارت ایران را عنصر نامطلوب اعلام کرد که با اقدام متقابل، ولی دیرهنگام ایران روبرو شد. آقای نادری نماینده تهران در موضعی جدید پیرامون این موضوع خواستار بستن کنسولگری باکو در تبریز شد؛ او در ادامه نوشت: با رژیم علیاف بادکوبهای جز با زبان زور نباید صحبت کرد. مماشات نهتنها پاسخ نداده، بلکه بر توهم این دیکتاتور افزوده است.
تقریباً به طور روزانه رسانههای باکو با اهانتی آشکار، ایران را متهم به اشغالگری مناطق آذرینشین کشور که آذربایجان ج ن و بی مینامند، میکنند، شخص علیاف گاهی در مرز برای ایران رجزخوانی میخواند، گاهی در اقدامی نمادین یک قاری قرآن را به مرز ایران میفرستند تا بر روی پل خداآفرین و رو به خاک ایران سوره فتح را بخواند. تقریباً به طور مداوم بسیاری از افراد را به بهانه واهی جاسوسی برای ایران بازداشت میکند. در دیدار با مقامات اسرائیلی از تشکیل جبهه ضدایرانی میگویند. در تدوین بیانیه اهانتآمیز نمایندگان اسرائیل علیه تمامیت ارضی ایران نقشآفرینی میکند. با توقیف کامیونداران ایرانی به شکل غیرقانونی از آنها فیلمبرداری و گزارش تهیه میکند. هرگونه ناامنی و شکست حکمرانی ناکارآمد خود را به ایران ربط میدهد، همانطور که ترور فاضل مصطفی نماینده مجلس این کشور را به شکل عجیبی به ایران نسبت میدهد و هزاران تهمت روزانهایی که تبدیل به رویه حکومتداری خاندان علیاف و رژیم ضدایرانی باکو شده است.
در آخر باید مجدداً تأکید کرد که بازداشتهای اینچنینی جدا از مسائل ارزشی از منظر منافع ملی و ژئوپلیتیک در حال تغییر قفقاز که تلاشهای زیادی برای ایران زدایی در آن انجام میشود هم خسارتبار خواهد بود. ایران با پشتکردن به متحدان خود در قفقاز بهترین ابزار خود را برای احیای اثرگذاری تمدنی و مذهبی خود از دست خواهد داد. تجربه تاریخی رفتار حکومت باکو در مقابل شکیبایی ایران گویای این است که ایران باید با شفافیت و قاطعیت از منافع خود در منطقه دفاع کند و از هرگونه نرمش در مقابل زیادهرویهای علیاف که مدام در حال تهدیدآفرینی علیه ایران است بهخاطر هویت ضدایرانی رژیم تحت کنترل او پرهیز کند.