زندگی در یک جامعهی تورمی خلق و خوی مردم را تغییر داده/ ابرتورم یا تورم سه رقمی؟
یک اقتصاددان با اشاره به شرایط تورمی در کشور، میگوید: زندگی در یک جامعهی تورمی خلق و خوی مردم ایران را تغییر داده است.
به گزارش تازهنیوز، سیامک قاسمی با اشاره به اینکه تورم مهمترین بحران است و باید تمامی سیاستها در راستای مهار تورم باشد، گفت: امسال احتمالا ششمین سالی خواهد بود که روند فزاینده تورم را داریم. ما الان با چیزی روبهرو هستیم که من به آن «ترس از دست دادن» میگویم. «ترس از دست دادن» به عنوان یک رفتار عمومی در جامعه ایران تبدیل شده است. این نتیجه زندگی تورمی است که دائما شما نگران هستید که نکند عقب بیفتید. از منظر موقعیت اجتماعی، نکند جا بمانید و ارزش داراییهایتان کمتر شود.
به نقل از خبرآنلاین، من یکبار مثالی زده بودم و گفته بودم زندگی در یک جامعه تورمی مثل راه رفتن روی تردمیل میماند. واقعا همین هم هست. هر چه دور تردمیل بیشتر میشود، شما بیشتر باید بدوید، بیشتر حرص بزنید و بیشتر بترسید. چون اگر بایستید، تردمیل شما را به بیرون پرت میکند. این اتفاق در جامعه هم افتاده است. امروز خدایی نکرده با یک بیماری سهمگین و هزینه درمان بالا، طبقه اجتماعی افراد تغییر میکند. یعنی از یک دهک، به دهک دیگری منتقل میشوید. برای همین هم جامعه ایران، جامعه آرامی نیست. «ترس از دست دادن» وجود دارد که زیست تورمی، آن را ایجاد کرده است. واقعا مهمترین شاخص اقتصادی ایران که خلق و خوی فرهنگی، رفتاری و… را تحتتاثیر قرار داده، تورمهای بسیار بالاست.
وی معتقد است: واقعیت این است که ما طبقه متوسط شهری به آن معنا و تعریفی نداریم که میلتون فریدمن در کتاب آزادی و دموکراسی داشت. یعنی طبقه متوسطی که سالانه بتواند دو سفر جدی برود و نیازهای آموزشی و زیستی را تامین کند. در حال حاضر جامعه ایران دوقطبی شده است. یک گروهی توانستند روی موج تورم سوار شوند و بالا روند و بخشی قابل توجهی از هرم جمعیتی هم عملا از تورم جا ماندهاند. ما دور و بر خودمان میبینیم که الگوی مصرف مردم خیلی تغییر کرده است و نسبت به ۳، ۴ سال گذشته جور دیگری زندگی میکنند.
بیشتر بخوانید:
- بازهم موضوع افزایش حقوق و تورم/ ۳ دلیل مهم که باعث تولید تورم میشود!
- رئیس سابق بانک مرکزی: آقای رئیسی از تورم ۶۰ درصد اردیبهشت امسال چیزی نگفتند!
به نظر من جامعه ایران، یک جامعه فقیر و دوقطبی شده که یک گروهی توانستند روی تورم سوار شوند و بالا روند و یک هرم قابل توجهی هم درگیر فقر هستند. آمارهایی هم که اعلام میکنند، نگرانکننده است. یک زمانی آقایان اعلام کردند که حداقل ۶۰ میلیون نفر از جمعیت ایران نیاز به دریافت یارانه دارند. این، آمار بسیار خطرناکی از جامعه است. خودشان امروز اعلام میکنند که حداقل ۵۵ درصد جمعیت ایران، حتی یک خودرو سواری هم ندارند.
قاسمی در پاسخ به این سئوال که در شرایط تورمی، دولت از تورم ناراضی است، تولیدکننده ناراضی است و مردم نیز به شدت از تورم گلایه دارند. به نظر شما منتفعان این تورم چه کسانی هستند؟ چه کسانی از تورم نفع میبرند؟
او در جواب تاکید کرد: واقعیت این است که بخش زیادی از همین کسانی که شما نام میبرید، از تورم راضی هستند. شما فرض کنید همین امروز در ایران دولت بخواهد سیاست پولی انقباضی در پیش بگیرد. مثالی میزنم. هماکنون نرخ سود سپرده یکساله ۲۳ درصد است. فرض کنید بانک مرکزی فردا بگوید من این نرخ را ۴۰ درصد میکنم. در اینجا کل بازار بورس ایران فریاد خواهند زد که ما بیچاره میشویم، بازار میریزد، همه پولهایمان از دست میرود و بانک مرکزی نباید سیاست انقباضی در پیش بگیرد؛ در صورتی که این سیاست برای کنترل تورم لازم است. حالا نه به این اندازه، ولی سیاست انقباضی لازم است.
وی در جواب این سئوال که آینده تورم در ایران را چگونه پیشبینی میکنید؟ گفت: باید سناریوسازی کنیم. من بارها گفتهام مستقل از سناریوهای سیاسی نمیتوانید به پیشبینی برسید. اقتصاد سیاسی و روند چشمانداز مذاکرات برجام، خوشبینیهایی که در رفع تحریمها وجود دارد، میتواند تاثیرگذار باشد. اتفاقی که دارد میافتد، این است که سال ۲۰۲۴ دوباره انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اتفاق میافتد و روز از نو و روزی از نو. اثرات این انتخابات از اواخر امسال شروع میشود، یعنی اینکه از اواخر امسال عملا زمزمههای انتخابات آمریکا شروع میشود. الان در آمریکا در این خصوص صحبت میکنند که احتمالا دوره ریاستجمهوری بایدن هم مشابه ترامپ، تک مرحلهای باشد و دوباره ریاستجمهوری به سمت جمهوریخواهان بازگردد. متاسفانه این یعنی آغاز راند جدیدی از انتظارات تورمی در ایران.
او در جواب این سوال کلیشهای. به نظر شما علم بهتر است یا ثروت؟ گفت: اصلا تردیدی نکنید که ثروت بهتر است. با ما کلا شوخی کردند. در جامعه ایران خیلی ریشهها و تفکرات غیرسرمایهداری به ویژه در دهه ۶۰ و ۷۰ جریان داشته و به دلیل اینکه جامعه غیرسرمایهداری بوده، برای همین تلاش میکرده که ایدههای غیرسرمایهداری در ذهن ما جا بیاندازد. شاخصهای جهانی هم نشان میدهد که هر چه ثروت بالاتر باشد، هر چه درآمد سرانه بالاتر باشد، احساس شادی و احساس خوشبختی در جوامع بیشتر است.