اهکارهای گرفتن حقابه هیرمند
کار افغانها علیه ایران تنگنظری و نامردی است/ به عنوان همسایه گلایه داریم!
این سال دومین است افغانها با ساختن بند کمالخان سیلابها را منحرف کردند و در گود زره ریختند. افغانستان آبی را که خود استفاده نمیکنند هم از همسایه دریغ میکنند.
به گزارش تازهنیوز، حسین فرجاد امین، کارشناس مسائل ایران و افغانستان در مورد حقابه هیرمند، مشکل ابرسانی به ایران و راهکارهای آن با روزنامه اینترنتی فراز گفتوگو کرد.
معاهده هیرمند چه میزان ضمانت اجرایی دارد؟ براساس این معاهده ایران میتواند مشکل حقابه را حل کند؟
ضمانت اجرایی معاهده هیرمند نیز مانند هر قرارداد بینالمللی دیگر به اراده طرفین برای اجرا بستگی دارد. اگر طرف افغانستان به هر دلیلی امروز نخواهد به مفاد این قرارداد عمل کند، در این صورت ما باید به دنبال بندهای دیگر این معاده برویم، که میگوید در صورت بروز اختلاف طرفین باید به شخص ثالث و به حکمیت مراجعه کنند. اما قبل از مراجعه به حکمیت ما ابزارهای قدرتمندی داریک که میتواند افغانستان را مجبور به تمکین کند.
مشکلی که الان مطرح است اینکه موضوع خشک سالی و تغییر اقلیم یک واقعیت انکارناپذیر است که در منطقه غرب آسیا اتفاق افتاده است. این موضوع را در کشور با کاهش سد آب دریای خزر به دلیل گرما شدن کره زمین و کاهش بارندگیها در ایران و کل جهان میبینیم. این واقعیتی است که آمار و اطلاعات آن را تایید میکند.
اما خوشبختانه قرارداد هیرمند کاملا در ارتباط با همین وضعیتی که امروزه پیش آمده، پیشبینیهای لازم را انجام داده است. در معاهده هیرمند به طور صریح ذکر شده است اگر سال، طبق اظهار طرف افغانستانی، سال نرمال آبی باشد، آب را براساس جدولی که ضمیمه معاهده شده، به ما تحویل میدهند؛ که در طول دوازده ماه براساس جدول تنظیم شده در ماههایی که نیاز به کشاورزی است باید به ایران آب بیشتر داده شود و در ماههایی که فصل کشاورزی نیست، آب کمتر داده میشود. در واقع یک جدول علمی است که اعداد و ارقامی که در آن آمده است کامل مبنای علمی دارد. ولی در همان قرارداد آمده است اگر سال غیرنرمال بود، متناسب با کاهش آب در بالادست، سهم پایین دست هم متناسب با آن کاهش پیدا میکند.
در حال حاضر ما در وضعیتی هستیم که طرف افغانستانی گفته است امسال، سال نرمال آبی نیست بنابراین هیاتی از ایران به افغانستان رفت تا وضعیت را مشاهده و بررسی کنند.
حالا براساس این سال غیر نرمال، باید سهم ما از این ۸۲۰ میلیون متر مکعب مشخص شود. مثلا مشخص شود آورد رودخانه نسبت به سال نرمال به این میزان و درصد کاهش پیدا کرده است، بنابراین سهم ایران به این میزان و درصد کاهش پیدا میکند، دوباره جدول را از اول تنظیم میکنند.
سال آبی از چه زمانی مشخص میشود؟ در سال گذشته وضعیت چگونه بوده است؟
سال آبی از مهرماه شروع میشود. زمانی که کشاورز زمین را شخم میزند، تخم میپاشد و آب میدهد تا اردیبهشت و خردادماه، موقع برداشت محصول شود. این مبنای تصمیمگیری است ولی الان آنچه مشاهده میکنیم این است که در سال آبی گذشته(۱۴۰۲) آبی به ما داده نشده است و در حال حاضر طرف افغانستانیبا این زمزمهها، میخواهد ذهن ما را آماده کند که سال آبی آینده هم به ایران آب ندهد.
افغانستان به لحاظ امکانات در حوزه سدسازی و ذخیره آب چه سطحی دارد؟
در سفر هیات ایرانی که به افغانستان رفته بود، اندازهگیری آب انجام شده است. ایستگاه اندازهگیری آب «دهرارود» یک ایستگاه ۳۶۵ روزه است؛ ایستگاه یک روزه نیست. در دورهای که در این کشور قانون و حاکمیت نبود، مامور اندازهگیر در دهرارود مرتب کار خود را انجام داده و میزان شدت جریان عبور آب از ایستگاه را اندازهگیری و ثبت کرده است و این اطلاعات نزد افغانها وجود دارد. اگر بپرسید چقدر آب وارد سد کجکی شده به شما میگویند. ایستگاه دهرارود ۶۵ کیلومتر بالاتر از سد کجکی است. برفهای زمستان در فصل تابستان آب میشود و این رودخانه را سیراب میکند؛ مازاد سد در خروجیها رها میشود و به قسمت پاییندست میرسد. حدود ۷۰۰ کیلومتر آب از سد کجکی باید بیاید تا به مرز ایران برسد. آنچه در سالهای اخیر بخصوص در ۲۰ سال گذشته اتفاق افتاده، این است که افغانها با کمک خارجی، ماشینالات خریداری کرده یا به آنها اهدا شده است، کانال جدیدی احداث و کانال قدیمی را لایروبی کردهاند و میزان برداشت طرف افغانستان در ۷۵۰ کیلومتر تا مرز ما، خیلی بیشتر از گذشته است. وضعیت آبرسانی به پایین دست، با ساخت بند کمالخان بدتر شده است.
چرا؟
چون در ماههای بهمن، اسفند، فرودین و اردیهشت جلوی سیلابها را می گیرد بلکه در طول سال هم، کانالهای بالادست قبل از بندکمال خان از اینجا آب برداشته میشود.
براساس عکسهای هوایی، میزان زیرکشت در حاشیه رودخانه هیرمند نسبت به ۵۰ سال گذشته چند برابر شده است و عکس هوایی کاملا گویاست. حرف افغانها این است که افغانستان به عنوان کشور محور اقتصاد کشاورزی اولویت با خود آنان است. میگویند ما در گذشته زیرساخت استفاده از آب را نداشتیم ولی امروز زیرساخت ایجاد شده و میخواهیم استفاه کنیم.
قبلا در جلسات کارشناسی که با افغانستانیها داشتیم، آنها خیلی شفافتر گفتند که اگر در آینده ما توانایی کنترل آب را داشته باشیم، آبی برای شما باقی نخواهد ماند. در ۲۰ سال گذشته کمیسران آب هیرمند در جلسات متعدد این حرفها گفته شده و به گوش مسئولان هم رسیده است. در واقع گزارش شده است روندی که ما با آن پیش میرویم، روندی است که از گرفتن آب از افغانستان قطع امید کنیم.
ابزارهایی که داریم تا افغانستان را مجبور کند به این قرارداد تمکین کند و اولویت و سهم ایران را بدهد، متناسب با سهم ایران برداشتی هم خودشان داشته باشند و افراطگرایانه و به یکباره جریان آب را قطع نکنند، با طرحهای ایران استفاده بهینه از آب، بالا بردن سطح بهینه آب یا شبکه آبیاری به افغانستان پیشنهاد شده است که با این وضعیت خشکسالی، هم آنها بتوانند کشاورزی را توسعه دهند تا به پاییندست آسیبی نرسد، منتهی یک نوع نگاه تنگنظرانه در طرف افغانستان وجود دارد که آنها این آب را به قیمت نابودی سیستان در ایران میخواهند کنترل کنند و مانع ورود آب به ایران شوند.
راهکار ایران چیست؟
راهکار ما استفاده از ابزارهایی است که در اختیار داریم تا طرف افغانی را مجبور به تکمین از قرارداد کنیم. در نهایت اگر زور ما به افغانستان نرسید باید به حکمیت مراجعه کنیم، اما در ۲۰۰ سال گذشته هر بار به حکمیت مراجعه کردیم، سهم ما کاسته شده است و بعید نیست که این بار هم وقتی به حکمیت مراجعه کردیم، همین اتفاق بیافتد و سهم ما از ۸۲۰ میلیون متر مکعب در سال، کمتر شود.
با توجه به حضور میلیونی اتباع افغانی در ایران و حکم حکمیت که به نفع افغانستان تمام میشود و همچنین معاهده هیرمند که ضمانت اجرایی برای گرفتن حق آب ندارد، ابزار ایران برای فشار آوردن به افغانستان و گرفتن حق آب چیست؟ مهاجرها؟
در مورد ابزارها باید گفت ما ۱۲ ابزار کارآمد داریم که معرفی شدهاند. ترجیح بر این است که برای طرف افغانستان کلی گویی شود و ۱۲ ابزار را لیست نکنیم. مهاجرها جز کم اثرترین ابزارها است. اگر اراده جدی وجود داشته باشد از همین فردا می توانیم خیلی کارها انجام بدهیم. مهم این است که اراده خودمان را برای گرفتن حق خود نشان دهیم.
تاکید می کنم با وضعی که در سطح بینالمللی داریم در مقطع کنونی اصلا به مصلحت نیست به سمت حکمیت برویم.
چرا حکمیت به نفع افغانستان حکم میدهد؟
چرا که در حکمیت زمینهای زیر کشت ملاک است و زمینهای زیرکشت افغانستات نسبت به ایران بیشتر است، در این صورت قطعا این بار حکمیت، حق را به جانب افغانستان میدهد و سهم ما کاهش پیدا میکند. اینکه مسئولان چگونه فکر و سیاستگذاری کنند یا به فکر خرید یا آوردن آب از جای دیگر باشند یا به فکر شیرینسازی یا آوردن آب از دریا باشند، کار متخصصان است که تصمیم بگیرند تا مقرون به صرفهترین روش و راه که به بحران آبی در منطقه سیستان پاسخ پایدار دهند، را استخراج و براساس آن عمل کنند.
آیا میتوان امیدوار به مذاکره و راه حل مشکلات حوزه حقابه بود؟
ما طبق قرارداد و برنامه هیات ایرانی نمیتوانیم از سد بازدید کنیم آنچه حق ما را مشخص میکند و وضعیت نرمال و غیرنرمال بودن را مشخص میکند ۶۵ کیلومتر قبل از سد است بازدید از آنجاست و ایستگاه سنجش همین است و اینکه دریاچه پشت سد چه مقدار آب دارد دستور کار ما نیست و به ما ربطی ندارد که با آب پشت سد چه کار میکنند، استفاده برقی آبی دارند یا کشاورزی. وقتی سد برق آبی است آب به اندازه تولید برق رها میشود. این میزان رهاسازی در تابستان انجام میشود، اما بعد از سد کجکی نهرهای متعددی وجود دارد که از این آب بهرهبرداری میکنند و عملا تنها ما در سیستان بلکه مردم نیمروز در افغانستان هم با مشکل کم آبی مواجهاند. کشاورزان نیمروزی در مقابل وزارت انرژی تظاهرات کردند، در واقع یک دعوای بین استانی و ولایتی وجود دارد و ولایت نیمروز مدعی است که ولایت هلمند سهم آب مردم نیمروز را نمیدهند و این دعوای داخلی است.
اینکه فکر کنیم آب به ایران نمیرسد نه اینطور نیست. نیمروز هم با بحران آب مواجه است. بنابراین این موضوع را باید از ابعاد متعدد بررسی کرد. یک حاکمیتی در افغانستان بر سر کار آمده که چندان پایبند به قوانین و مقررات بینالمللی نیست و راحت میتواند این قرارداد را پاره کند که اجرا نمیکنم. دو: اینکه افغانها فعلا ملاحظه دارند که به صراحت بگویند آب به ایران نمیدهیم، فعلا جای امیدواری وجود دارد.
براساس گزارشهای که از هیات ایرانی مطالعه کردهام، گفتند براساس جدول اندازهگیری آب، سال غیرنرمال بوده، باید دوباره عدد آب ایران مشخص شود که از این ۸۲۰ میلیون متر مکعب در سال، چقدر به ایران آب داده شود. به نوعی روی عدد و ارقام چانهزنی میشود که چقدر سهم ایران باشد. شاید افغانها بگویند ما نصف سهم را به ایران میدهیم یا بگویند یک سوم سهم به ایران داده میشود، در نهایت رقم مورد تایید طرفین اعلام میشود.
در مقابل ۱۷ میلیون متر مکعب آبی که در سال آبی گذشته که ایران دریافت کرد، ۱۷ در مقابل ۸۲۰ یعنی ۸۰۳ میلیون متر مکعب آب به ایران داده نشده است.
در حال حاضر ما باید مطالبه این را داشته باشیم که هر چقدر هم خشکسالی در بالادست اتفاق افتاده باشد، سهم ایران بیشتر از ۱۷ میلیون مترمکعب میشود. چیزی که کارشناسان باید روی آن بحث کنند، همین موضوع است.
به نظر شما میشود به آینده امیدوار بود؟
من به آینده خوشبین نیستم. نمیشود تمام تقصیر را گردن طالبان بیاندازیم چرا که زمینه اینکار را حکومت کرزای و اشرف غنی پایهگذاری کرده بودند. در دوران آنها بالا بردن ارتفاع سد کجکی و ساختن بند کمالخان و لایه روبی انهار بالادست رودخانه هیرمند اجرا شده است. نباید گفت با آمدن طالبان این کارها انجام شده است، نه. این یک روند تدریجی بود که شروع شده بود و ما در سالهای گذشته هم آن را میدیدیم.
از کی این موضع جدیت پیدا کرد؟
موضوع زمانی برای ما جدی شد که بند کمالخان تکمیل شد و افغانستان سیلابهای در ماه فروردین و اردیبهشت منحرف کرده و به سد کمالخان ریختند.
این همان تنگ نظری و نامردی و برخلاف حسن همجواری است. افغانستان آبی را که خود استفاده نمیکنند ولی از همسایه دریغ میکنند. ما اکنون باید روی این موضع مانور بدهیم که خشکسالی رودخانه همیشه وجود داشته است، در ۲۰ سال گذشته همواره اینگونه بوده که ما در زمستان و بهار سیلاب را ذخیره و به تدریج استفاده میکردیم.
چند سال است که افغانستان حقابه ایران را نمیدهد؟
این سال دومین است افغانها با ساختن بند کمالخان سیلابها را منحرف کردند و در گود زره ریختند و ما به عنوان همسایه گلایه داریم و این با داستان خشکسالی و تغییر اقلیمی معمول همخوانی ندارد. امسال در فروردین و اردیبهشت ماه چند بارسیلاب بزرگی آمده ولی به ایران نرسیده و مسیر آن منحرف شده و به گود زره که شورهزار هم است، رسیده و در نهایت آب آنجا شور و غیرقابل استفاده میشود.
حرف بدرد ما نمیخورد باید زور حاکم شود اگر دارید
تنک نظری و مردم آزاری از ایران است نه از افغانستان
روزی صدها جوان افغانی را به کام مرگ فرستاد ایرانی
ما همسایه شما نیستیم یا ما هیچ وقت همسایهها شما نبودیم جوانان افغانی برای یک لقمهای نان وطن
را ترک کرده بخاطر یک لقمهای نان اما بعداز یک هفتهای جسد بی جان به خانه آورده می شود که ایران
آنها را سر مرز تیرباران کرده است ما همسایه شما نیستیم
افغانستان پارهی تن به ناحق جدا شده از ایران است
پاسخ حمایت های بی دریغ ایران از طالبان همین است که ما شاهد آن هستیم.
طالبان نماینده مردم افغانستان نیست یه گرو تروریستی که به هیچ معاهده جهانی و انسانی پایوند نیست خواهشن این تروریست ها رو به افغان ها گره نزنید خانواده ای نیست که در افغانستان یک یا چند نفر از اعضای خانواده افغان را نکشته باشند طالبان همان وحشی های 20سال پیش هستند که دیپلمات های مظلوم وخبر نگار جمهوری اسلامی ایران رو شهید کردن وایران دو سال گذشته در سال روز این جنایت سکوت کرده
من کاری به سیاست بازی و اینجور چیزا ندارم خدای
اول اینکه یه ضرب المثل است که میگن خدایا مارا بیامرز بعدش میگن والدین مارا بیامرز و بعدش همسایه
یکی دیگه که میشه گفت اول خودم سیر شوم تا بتانم یکی دیگه رو سیر بکنم افغانستان خودش به اندازه کافی خشکسالی دارد و گذشته از اون قضاوت یک طرفه دور از انصاف است
دوم اینکه ابزار فشار یعنی تهدید به زور که اونم مهاجرین بدبخت که ازفقر گریخته واینجا هم که گرانتر ازخود ایرانی ها مایحتاجش رو با توهین و تحقیر فراهم میکنند درمقابل حتی یک سیم کارت و کارت بانکی هم نداره درحالی که جفتش به نفع خود کشورایرانه که پولش بیشتر در چرخش می افته که قشر مهاجر متاسفانه در حالت تحریم به سر می برن
وهیج خدماتی هم برای شان صورت نمیگیره که هیج تازه باری اضافه تر که توهین و تحقیر است به دوش میکشن
ضمنا خواهش میکنم من در مردم عادی مثله خودم میبینم که مردم منتظره یک جواب دندان شکن به این طالبانه نامرد هستیم ایران این همه برایشان تره خورد کردو این نالایقان اینگونه نمک کورند پس خواهشن قاطع عمل کنید بخدا که پشگانی بیش نیستند
الان بهترین زمان و بهترین بهانه را برای بازپسگیری سرزمینهایمان مثل هرات وسایر بلادی که قاجاریه بیلیارد از دست داده به مام میهن ملحق کنیم و ریشه ظام و جنایت طالبان را برای همیشه بکنیم و جهان و مردم افغانستان را هم خوشحال کنیم
آب نیست اگه باشه افغانستان آب را به روی همسایه خود نمیبنده
فقط دیگه بهشون کار ندید.
لطفا دیگه بهشون خانه ندید.
بگذارید میلیاردها دلار هزینه یارانه مصرفی آنها صرف مردم خودمان بشود.
میلیونها شغل به جوانان خودمان برسد.
و بالاخره میلیونها خانه به مستأجران مستأصل ایرانی برسد…..
لطفا،
من فکر میکنم مردم افغانستان از مسؤلین گرفته تا مردم عادی خیلی نمکنشناس هستن.وقتی شوروی در افغانستان بود از ایران کمک میگرفتن وقتی آمریکا اومدن باز از ایران کمک میگرفتن کمکهای ایران تا جای بود تمام کامپیوتر و لوازم پزشکی درسی را ایران کمک میکرد.همین مردمی که مصاحبه میکنن آب به ایران نده اومدن ایران کار کردن و حقوق گرفتن و پولش را بردن کشور خودشان تا زندگی کنن حالا که راحت شدن نمیخوان حتی یک لیوان آب به کسی دیگر بدهن.واقعا کشور بی چشم و روح و مردم نمک نشناسی هستن.
واسه مردم بیچاره ایران قدرت دارین اما نمیتونین حقابه کشور از یه حکومت ضعیف مث طالبان بگیرین شما که همه درآمد کشور میدین برای ساخت وخرید سلاح این همون پیشرفت وقدرت نظامی که طی 44سال داشتین دربرابر یه گروهک کم اوردین
یک عده این قضیه رو مربوط میکنند فقط به طالبان در حالی که اصل این موضوع بر میگرده به حکومت قبلی کرزی و غنی که خود این سدهای انحرافی رو ایجاد کردند غنی رسماً تو تلویزیون اعلام کرد ما یه قطره آب به ایران نمیدهیم آب ناموس ماست اگر آب بخواند باید نفت بدند ولی اون موقع کسی تو ایران بهش اعتراض نکرد چون هر دو حکومت ایران و افغانستان کدخداشون آمریکا بود روحانی کوچکترین موضع گیری نکرد ولی الان طالبان حداقل اصل حق آب ایران رو قبول داره میگه آب نیست.یک علتی هم که طالبان نمخواد آب روبده از ترس فشار مردمش هست که متهمش میکنند به بی غیرتی و بی عرضگی در واقع مانع اصلی خود مردم افغانستان هست