افزایش تنش‌ها بین ایران و طالبان؛ اخراج مهاجران افغان به عنوان ابزار فشار؟

طالبان دو سال است که بر قدرت در افغانستان بازگشته و در این مدت مشکلاتی را برای همسایه‌ها از جمله ایران ایجاد کرده است؛ حق‌آبه هیرمند یکی از همین مشکلات است که برای حل ان می‌توانیم از ابزارهای در اختیار استفاده کنیم.

به گزارش تازه‌نیوز، در دو سالی که طالبان به قدرت رسیده، تنش‌ها بر سر حقابه هیرمند نیز افزایش یافته است. ایران همواره قصد داشته تا این اختلافات را از مسیر دیپلماسی حل کند. از این جهت، هیاتی را برای بررسی ابعاد این موضوع به افغانستان فرستاد. هر چند بازدید از هیرمند هم کمکی نکرد چون طالبان می‌گوید آب نیست. «سید محمود نبویان»، نماینده مجلس در تایید ادعای طالبان، گفت: «سد کجکی افغانستان ۷۰۰ کیلومتر با مرز ما فاصله دارد چون در این فاصله خشکسالی است، آبی باقی نمی‌ماند». در حالی که حسین‌فرجاد امین، کارشناس مسائل ایران و افغانستان به «فراز» می‌گوید:«افغان‌ها با ساختن بند کمال‌خان سیلاب‌ها را منحرف کردند.»

محمدقاسم محبعلی، دیپلمات و تحلیل‌گر سیاسی اهل ایران با انتقاد از عملکرد طالبان در گفت‌وگو با  روزنامه اینترنتی «فراز» از راهکارهای حل حقابه هیرمند و ابزار فشار ایران علیه طالبان می‌گوید.

 ایران برای حل مناقشه حقابه هیرمند باید دنبال چه راه‌حلی باشد؟

مسئله طالبان، یک مسئله پیچیده است، با وجود مخالفت‌ها اما متاسفانه برخی از مسئولان کشور، به طالبان کمک کردند تا بتواند قدرت بگیرد و سرکار بیاید. این افراد خوشحال بودند که آمریکا از افغانستان بیرون رفته است و طالبان به جبهه مقاومت پیوسته است. اما حالا دود این کار به چشم خودمان می‌رود. طالبان طرف مذاکره مناسبی نیست چون پایبند توافق بین‌المللی نیست.

در حال حاضر ایران ابزار فشاری علیه طالبان دارد؟

اینکه ایران علیه طالبان ابزار فشار دارد یک واقعیت است، ولی مشکلات به کارگیری این ابزارها هم وجود دارد. مثلاً مسئله امنیت که نباید در منطقه به خطر بیافتد و اگر این اتفاق بیافتد ممکن است به ضرر خود ما تمام شود.

مشکل مذاکره با طالبان را چگونه می‌توان حل کرد؟

در گذشته هم مذاکره با افغانستان مشکل ساز بوده است. افغانستان زیر بار قرارداد هیرمند نمی‌رفت. زمان پهلوی اول هم، امتیازهایی به افغانستان داده شد تا بتوان از افغان‌ها آب گرفت. این مشکل از گذشته تا الان همچنان وجود داشته است.

افغانستان چون تحریم است و مشکلات اقتصادی زیادی دارد، بنابراین به دنبال گرفتن مابه‌ازای از ایران است.

معاهده هیرمند نمی‌تواند راه حل مشکل باشد؟

باید توجه کرد که توافق معاهده هیرمند هم پیچیده است. در معاهده آمده است در سال نرمال حقابه را تا سقف ۸۲۰ میلیون متر مکعب پیش‌بینی کرده است و در سال‌های غیرنرمال (خشکسالی_کم آبی) سهم حقابه توافقی است. ضمن اینکه در قرارداد اشاره نشده است که حقابه ایران براساس هجم آب در سد محاسبه شود بلکه براساس سرچشمه رود هیرمند، که در جنوب غربی کابل قرار دارد محاسبه می‌شود. این رودخانه مبنا است و مقدار آبی که از این رودخانه به سد وارد می‌شود باید در آنجا اندازه‌گیری شود و براساس آن حقابه را در سال نرمال به مقدار ۸۲۰ میلیون متر مکعب به ایران بدهد.

در حال حاضر مشکلاتی وجود دارد که با حضور طالبان سخت‌تر هم شده است. هیاتی از ایران برای بازدید از رودخانه به افغانستان رفته بود که متاسفانه تأیید کرده است که بله امسال خشکسالی است. بنابراین به نوعی ادعای طالبان را هیات ایرانی تأیید کرده است.

به نظر شما ایران می‌تواند با حمایت از احمد مسعود یا اخراج مهاجران میلیونی افغانی در ایران، به عنوان ابزار فشار برای گرفتن حقابه هیرمند استفاده کند؟

اگر فرصت باشد که دوباره ائتلاف انتخاباتی به میان بیاید و احمد مسعود بازگردد، خیلی خوب است اما امکان آمدن احمد مسعود بسیار پایین است، ممکن است با آمدن احمد مسعود و جبهه شمال ناامنی ایجاد شود و موج مهاجران زیادی به کشورهای همسایه بخصوص ایران سرازیر شود. آمدن احمد مسعود نیازمند یک توافق بین‌المللی است و ایران تنها قادر به انجام این کار نیست. همان‌طور که در گذشته سقوط طالبان، در پی یک ائتلاف بین‌المللی صورت گرفته بود، احمد مسعود بدون حمایت قدرت‌های بزرگ و توافق بین‌المللی نمی‌تواند تهدید جدی برای سقوط طالبان باشد. طالبانی که با حمایت آمریکا روی کار آمده است و خود آمریکا هم از این موضوع نفع می‌برد، چون هزینه‌هایشان پایین آمده است. برای آن‌ها مهم نیست که بر سر مردم افغانستان چه پیش می‌آید یا زنان و کودکان افغانستان نمی‌توانند حتی مدرسه بروند، آن‌ها به کسی نیاز داشتند که در این جعبه را ببندد و آثار اقدام و حمایت آمریکا و قدرت‌های بزرگ از طالبان را ایران و پاکستان می‌دهد. پاکستان هم از آمدن طالبان خردسند بود اما حالا مثل ایران پشیمان است.

برای حل مشکل با افغانستان و طالبان، ایران باید چه کند؟

شرایط و واقعیت را باید بپذیریم. برخی از ابزارهای فشار را نمی‌توان عنوان کرد اما به دلیل اینکه دولت طالبان یک دولت رانتی است و با کمک‌های دولت‌های خارجی زندگی می‌کند. باید توجه کرد طالبان در ازای دریافت کمک از خارجی‌ها، آماده است تا امتیازهای بدهد. افغانستان سالهاست که فقیر و بی‌ثبات است و چیزی برای از دست دادن ندارد. بنابراین افغانستان دولت نرمال نداد و نگران جنگ هم نیست. افغانی‌ها حاضرند در برابر دریافت کمک اندکی، تفنگ به دست بگیرند و بجنگند، این موضوع را آمریکا بعد از ۲۰ سال حضور در افغانستان تجربه کرده بود که ساختار این کشور به گونه‌ای نیست که بشود دولت نرمال داشته باشد، افغانی‌ها تغییر نمی‌کنند.

بنابراین در حال حاضر باید از روشی که در گذشته هم استفاده شده بود، استفاده کرد. طالبان افرادی هستند که از یک طرف به دنبال منافع فردی، گروهی هستند و از طرفی به دنبال مفافعی برای ماندن در افغانستان هستند. می‌تواند از تجربه گذشته استفاده کرد مثل دوران هویدا. باید از تجربه تاریخی استفاده کرد و از راه غیرمستقیم وارد عمل شد.

از خود معاهده هیرمند به‌عنوان ابزار فشار می‌توان استفاده کرد؟

معاهده هیرمند یک قرارداد بین‌المللی است از این موضوع هم می‌شود به عنوان ابزار استفاده کرد. علاوه بر این قرارداد موضوع زیست بوم هم وجود دارد. اگر رودهیرمند خشک شود و زابل از بین برود، آثار زیست محیطی آن علاوه بر ایران به افغانستان و کشورهای همسایه و جهان هم می‌رسد.

اگر دستگاه دیپلماسی قوی داشته باشیم، شاید بتوانیم از پشتوانه و حمایت بین‌المللی بهره‌مند شویم. با فشار بین‌المللی و استفاده از امکانات و ابزارهای فشار در جای مناسب می‌تواند کمک کننده باشد. با یک ائتلاف بین‌المللی شاید بتوانیم وضعیت افغانستان را تغییر داد.

طبق آنچه گفتید، کمک به طالبان اشتباه بود اما حالا که طالبان در راس قدرت است نباید منافع ملی مردم خود و مهاجران‌اش در کشورهای همسایه را مد نظر داشته باشد؟

وقتی کارشناسان می‌گفتند نباید از بازگشت طالبان حمایت کرد، عده‌ای مخالفت می‌کردند. برخی از دوستان کمک کردند. حتی برای جنگیدن با آمریکا به طالبان اسلحه داده شد. همیشه در افغانستان مشکل وجود داشته و دارد. فقط نسبت مشکلات تغییر می‌کند، کارشناسان می‌گفتند حداقل دولتی در افغانستان باشد که قواعد بازی را بپذیر. متاسفانه آن وقت توجه نشد و الان مسئولان کشور عوارض اشتباه خود را پس می‌دهند. طالبان دولت شناخته شده بین‌المللی نیست و بنابراین نیازی ندارد که پایبند همه اصول باشد. با اسحله روی کار آمده و با اسلحه کشور اداره می‌کند و هیچ تعهدی هم نسبت به کشور خود ندارد.

اگر مردم افغانستان مهاجرت کند، طالبان خوشحال هم می‌شود بخصوص اگر مهاجران از اقوام تاجیک، ازبک و هزاره‌ها باشد، چون طالبان هم به دنبال خالص‌سازی با اقوام پشتون است. در این شرایط هزینه‌های طالبان هم پایین می‌آید و تعهدی هم در برابر آموزش و اشتغال فرزندان افغانستان ندارد. فقط می‌ماند موضوع شریعت و تعریفی که طالبان از شریعت دارد، و می‌خواهد در افغانستان پیاده کند.

اگر دولت اشرف غنی در افغانستان بود، می‌شد به نوعی مذاکره کرد و مشکلات را حل کرد اما در حال حاضر واقعیت پیش روی ما طالبان است و قدرت‌های بزرگ هم طالبان را پذیرفته‌اند، مثلاً آمریکا سالانه صدها میلیون دلار مجبور بود به افغانستان بدهد اما حالا با این پذیرش، هزینه‌های آمریکا، اروپا، ناتو پایین آمده در حالی که هزینه‌های ایران، پاکستان و همسایه‌ها افزایش پیدا کرده است.

برقراری امنیت فارس زبانان مثل هزاره‌ها، پشتون‌ها و همسایگان ایران مهم است اما نه به گونه‌ای که تبدیل به ابزاری شود که طالبان بخواهد با آن ناامنی ایجاد کند و بخواهد ناامنی را به سمت ما سرریز کند. این‌ها نیازمند سیاست‌های ماهرانه و هوشیارانه دارد. در شرایط فعلی نمی‌دانم تا چه میزان امکان انجام این کار وجود دارد که لازمه آن وزارت خارجه، دولت و کارشناسان زبده است. به نظر در حال حاضر فقر کارشناس وجود دارد و افرادی که در حال حاضر فعالیت دارند نه به مسائل افغانستان که به مسائل ایران هم آشنا نیستند.

مشکل فقط طالبان است؟

باید به مجموعه سیاست‌های بین‌المللی توجه کرد. وقتی با بقیه قدرت‌ها مشکل داریم همان‌ها هم کمک می‌کنند تا طالبان ما را اذیت کند. باید یک سیاست همه‌جانبه در سیاست خارجی طراحی کنیم که بتواند منافع کلی کشور و هم منافع ما در قبال تک تک همسایگان را رعایت کند. ما الان با طالبان فقط مشکل نداریم، با آذربایجان، عراق، کویت، قطر، عربستان هم مشکل داریم. در پازل سیاست خارجه باید همه تکه‌های پازل را دید و با هم حل و فصل کرد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.