سرباز ۲۰ساله، زن و مرد میانسال را از مرگ نجات داد

سرباز شجاع وقتی فهمید خودرویی در آب افتاده و سرنشینانش با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند به کمک‌شان رفت و آنها را نجات داد.

به گزارش تازه‌نیوز، «اصلا دنبال این نبودم‌ که کسی بداند و ببیند چه کاری انجام داده‌ام. مهم نجات جان آن دو نفر بود.» اینها را سبحان موسایی به جام‌جم می‌گوید.

​​​​​​​سرباز ۲۰ ساله که در پلیس راه کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری خدمت می‌کند و اهل همین استان است. فیلم فداکاری‌اش چند روز پیش در فضای مجازی و یکی از صفحات اینستاگرام مربوط به همین استان پخش شد وهمشهریانش ‌کلی از اوتشکر کردند. او این از جان‌گذشتگی را در حالی انجام دادکه هیچ‌کدام از حاضران در محل حادثه حاضر نبودند، زندگی‌شان را به خاطر نجات آن دو نفربه خطر بیندازند.

*حادثه چطور اتفاق افتاد؟

آن روز من و جناب سروان افسر گشت، در جاده اصلی کوهرنگ مشغول‌گشتزنی بودیم که متوجه تجمع مردم شدیم. ساعت حدود ۱۰صبح بود. قضیه از این قرار بود که یک خودروی۴۰۵ از بالای پل و ارتفاعی حدودا پنج متری به درون آب سقوط کرده بود. خانمی ‌که خانه‌اش بالاتر بود، وقتی متوجه حادثه شد، برای کمک خواستن از راننده‌های عبوری، شروع به سروصدا کرد که همین باعث جلب توجه راننده‌ها و توقف‌شان شد. اول دو ماشین ایستادند و بعد ماشین‌های دیگر اضافه شد.

*چرا سقوط کرده بود؟

روی این پل یک قسمتی وجود دارد که باز است و خودروی۴۰۵ اتفاقا از همانجا سقوط کرده بود. علتش هنوز مشخص نیست و نمی‌دانم راننده شاید خوابش برده بود. سرنشینانش یک زن و شوهر حدود ۵۰ساله بودند.

*مردم کمک نمی‌کردند؟

نه. آن دو نفر درحال مرگ بودند اما کسی کاری نمی‌کرد. خیلی‌ها یا مشغول فیلم گرفتن بودند یا تماشا می‌کردند. هرچه از مردم می‌خواستم ‌کمک کنند، کسی توجه نمی‌کرد. دیگر معطل نکردم. با این‌که آب خیلی سرد بود، لباس‌هایم را درآوردم و از بالای پل و از آن ارتفاع بلند پایین پریدم که برای خودم هم خطر جانی داشت. ۴۰۵ بعد از سقوط چپ شده و ماشین داشت دود می‌کرد. بعد از این‌که وارد آب شدم، اول سرباتری را درآوردم. در سمت راننده داخل آب بود.

زن و شوهر هر دو بعد از سقوط به سمت شیشه پرت شده و داخل خودرو گرفتارشده بودند. آب از سمت شیشه‌ای که شکسته بود، وارد ماشین شده و نصف بیشتر آن را پرکرده بود. در سمت شاگرد را بازکردم و وارد ماشین شدم. هر دو نفر جراحت‌های زیادی برداشته بودند. صورت‌های‌شان زخمی شده و دندان‌ها و دست زن میانسال شکسته بود. مرد راننده هم وضعیت خوبی نداشت و شکستگی‌های متعددی داشت. آب داخل ماشین هم پر از خون شده بود و هر دو خونابه قورت می‌دادند. در آن شرایط خیلی دست تنها بودم و با سروصدا از مردم کمک خواستم اما کسی جلو نمی‌آمد. یکی از حاضران در صحنه حادثه معلمی بود که خدا خیرش بدهد، راهی به پایین پل پیدا کرد و به کمکم آمد. خلاصه دست هردوتای‌شان را گرفتم و از ماشین بیرون آوردم.

هردو به خاطر سن و سال بالا توان نجات خود را نداشتند. اگر به کمک‌شان نمی‌رفتم باور کنید ظرف ۳۰ ثانیه در آب خفه و تلف می‌شدند. جالب این‌که نیروهای اورژانس و هلال‌احمر هم با این‌که در صحنه بودند اما به خاطر خطرات احتمالی حاضر نبودند پایین پل بیایند. از همان بالا تخت اورژانس را آوردیم پایین و بعد هر دو به بیمارستان منتقل شدند. بنده‌های خداها خیلی شوکه شده بودند و اصلا نمی‌توانستند حرف بزنند. در جریان نجات آنها دست خودم هم با شیشه برید که موقع بیرون کشیدن آن زوج متوجه زخم نشدم.

*حال آن دو نفر چطور است؟ اطلاع دارید؟

به ملاقات‌شان رفتم و خدا را شکر حال‌شان خوب است. من در این وادی‌ها نبودم که از این کار فیلم بگیرند و در فضای مجازی بگذارند. شب از خستگی در خانه خوابیده بودم که خبر دادند فیلم نجات را در فضای مجازی گذاشته‌اند و تازه آنجا متوجه شدم.

*چند ماه خدمت هستید؟

حدود ۱۱ ــ ۱۰ ماهی است که مشغول خدمت در پلیس راهم و ۹-۸ ماه دیگر خدمتم را تمام می‌کنم.

*از شما تقدیر هم شد؟

تقدیر که نشد. من بیشتر به خاطر حس انساندوستی و و‌ظیفه‌ای‌که به‌عنوان همنوع داشتم این کار را انجام دادم.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.