قتل به خاطر ۳ النگوی طلا با همدستی بردار!

مرد جنایتکار که با همدستی برادرش زنی سالخورده را به خاطر سرقت چند حلقه النگو کشته بود وقتی مأموران پلیس را در چند قدمی خود دید، اقدام به خودزنی کرد.

به گزارش تازه‌نیوز، ساعت 3 بعد از ظهر بود که زن سالخورده از مجموعه ورزشی بیرون آمد. به سفارش دکتر معالجش باید هفته‌ای دو بار به استخر می‌رفت و آب درمانی می‌کرد. وقتی کنار خیابان ایستاد با دیدن خودرو پراید سفید رنگی که مردی نیز روی صندلی عقب آن نشسته بود دست بلند کرد و سوار شد.

به نقل از رکنا، فکر می‌کرد خودرو مسافربر است اما به محض اینکه زن سالخورده داخل خودرو نشست برق النگوهایی که در دست راستش بود چشم راننده را گرفت. مرد جوان از آیینه به برادرش که روی صندلی عقب نشسته بود اشاره‌ای کرد و سناریوی یک جنایت هولناک کلید خورد.

متهم 44 ساله حالا روبه‌روی افسر پرونده‌اش نشسته و ماجرای قتل زن سالخورده را بازگو می‌کند. برادرش که عامل اصلی قتل است وقتی خود را در محاصره پلیس دید خودزنی کرد و حالا در بیمارستان بستری است. هردو متهم به دستور بازپرس محمد جواد شفیعی بازداشت هستند تا تحقیقات پرونده‌شان تکمیل شود.

سرقت برای پرداخت کرایه خانه

قیافه‌اش آرام و خونسرد است. او در حال حاضر متهم ردیف دوم پرونده است و متهم به جنایت بر میت، معاونت در قتل، مشارکت در سرقت مسلحانه و آدم ربایی است.

مقتول را می‌شناختید؟

نه اصلاً. کنار خیابان پیروزی مقابل بازار تره بار ایستاده بود. ساکی در دست داشت تا ما را دید دست بلند کرد ما هم سوارش کردیم.

چرا سوارش کردید مگر مسافربری می‌کردید؟

نه آن روز از صبح دنبال طعمه‌ای برای سرقت می‌گشتیم. البته اولین باری بود که قصد سرقت داشتیم آن هم برای اجاره خانه بود ما به پول نیاز داشتیم. صاحب خانه پول پیش و اجاره خانه را زیاد کرده بود.

با برادرم به این فکر افتادیم که سرقت کنیم. ساعت 10:30 صبح 25 آذر از بومهن به تهران آمدیم. در خیابان‌ها می‌چرخیدیم و به‌دنبال سوژه بودیم. می‌خواستیم از آنها پول یا طلا سرقت کنیم تا بتوانیم پول اجاره خانه را فراهم کنیم.

از کجا فهمیدی طلا یا پول دارد؟

پیرزن روی صندلی جلو نشست و برادرم روی صندلی عقب نشسته بود تا هم نشان دهد که مسافر است و اعتماد سایر مسافران را جلب کند و هم اینکه بتواند از پشت سر راحت خفتگیری کند. سوار که شد چشمم به النگوهای پیرزن افتاد و به برادرم از داخل آیینه اشاره کردم. او شوکر و چاقو به همراه داشت و از پشت سر به پیرزن با شوکر ضربه زد.

ناگهان جا خورد فریادی کشید و در را باز کرد که فرار کند. اما من با دست او را گرفتم و در را بستم که از فرارش جلوگیری کنم. برادرم هم با چاقو به او ضربه زدم، به قدری استرس داشتم که نمی‌فهمیدم چند ضربه زد. اما در همان حال موفق شدیم که النگوهای مقتول را درآوریم. می‌خواستیم او را در کنار خیابان رها کنیم، ولی به خودمان گفتیم که اگر زنده بماند هویت مان را لو می‌دهد به همین دلیل او را به قتل رساندیم.

بعد از جنایت چه کردید؟

همان طوری که مقتول روی صندلی جلو سمت شاگرد نشسته بود به سمت پردیس و بومهن راه افتادیم تا به محل زندگی مان رسیدیم. جسد را از ماشین بیرون آورده و در چاله‌ای آتش زدیم. صبح روز بعد به سراغ جسد رفتیم آن را در سه کیسه انداختیم و به سمت رودخانه بومهن حرکت کردیم و در همان حوالی کیسه‌ها را رها کردیم.

چطور دستگیر شدید؟

خانواده مقتول گم شدن او را به پلیس گزارش داده بودند. پلیس که وارد ماجرا شد دوربین‌ها را بررسی کردند و به ما رسیدند.

شما هم اعتراف کردید؟

نه. اما در بازرسی از خانه النگوهای پیرزن پیدا شد. از طرفی مدارک پلیسی به قدری کامل بود که پلیس را به ما رساند. برادرم هم که خود را در دام پلیس دید، اقدام به خودکشی کرد، اما مأموران فوراً به او رسیدگی کردند و از مرگ نجات یافت و الان هم در بیمارستان بستری است.بعد از اینکه من و برادرم دستگیر شدیم و به جنایت اعتراف کردیم، محل رها کردن جسد را نشان دادیم.

پشیمانی؟

فکرش را نمی‌کردیم تأمین هزینه اجاره خانه ما را به قاتل تبدیل کند. البته قتل را برادرم مرتکب شد و من جسد را آتش زدم. از همان روز در شوک هستیم و نمی‌دانیم چه‌کار باید انجام دهیم.

اعتیاد داری؟

نه، آن روز فقط یک قرص ترامادول خورده بودم، ولی برادرم اعتیاد دارد.

چرا با خودتان چاقو و شوکر حمل کرده بودید؟

برای اینکه مالباخته‌ها بترسند و پول و وسایل با ارزش خود را در اختیارمان قرار دهند.

سابقه دارید؟

نه من و نه برادرم هیچ سابقه کیفری نداریم و آن روز اولین روزی بود که می‌خواستیم خلاف کنیم اما همان اول راه قاتل شدیم.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.